نشاندن هواپيماي حامل خانواده علي دايي
مساله حقوقی یا فراحقوقی؟
داستاني كه براي خانواده علي دايي رخ داده دو جنبه دارد: يكي حقوقي و یکی فراحقوقی. از جنبه حقوقي گفته شد نشاندن هواپيماي حامل همسر و فرزند دايي كه عازم دوبي بود در فرودگاه كيش به دستور قضايي انجام گرفت. به اين معنا كه همسر دايي به اتهام همراهي با اعتصابات ممنوعالخروج بوده. با اين حال علي دايي ممنوعالخروج بودن همسرش را تكذيب كرد. اطلاعيهاي هم كه به نقل از مركز رسانهاي قوه قضاييه مبني بر ممنوعالخروجي همسر دايي در صفحه خبرگزاري ايرنا قرار گرفت، تكذيب شد. به اين ترتيب ميتوان گفت هنوز دقيقا مشخص نشده نشاندن هواپيماي حامل خانواده دايي در فرودگاه كيش به چه دليلي و با ورود چه نهادهايي انجام گرفت.
در عين حال نه تنها هنوز ابعاد حقوقي ماجرا مشخص نشده كه برخي واكنشها در فضاي رسانهاي اين ذهنيت را به وجود آورد كه نشاندن هواپيماي همسر و فرزند علي دايي بیشتر از اینکه ماهیتی حقوقی داشته باشد ماهیت واکنشی داشته است. آمنه سادات ذبيحپور خبرنگار صداوسیما در واكنش به اتفاقي كه براي خانواده دايي رخ داد با استفاده از هشتگ علي دايي توييت كرد: «دوران بزن در رو تمام شده». همچنين سردبير روزنامه همشهري كه با روي كار آمدن زاكاني به عنوان شهردار جديد مشي اصولگرايي راديكال را در پيش گرفته پيرامون اتفاقي كه رخ داده نامهاي خطاب به دايي نوشت با اين مضمون كه شما از نشاندن هواپيماي همسر و فرزندت متعجبي اما ما به پستها و استوريهاي اعتراضي شما فكر ميكنيم. دانيال معمار، خطاب به دايي نوشت: با جنجالهاي اخير مربوط به ممنوعالخروجي همسرتان دوباره ياد متن كوتاهي افتادم كه چند هفته قبل در فضاي مجازي منتشر كرديد. جايي در آن ميان نوشته بوديد: «در كدامين ورزشگاهي كه شما ساختهايد، من به اينجا رسيده و ديده شدهام.» اين جمله پتك سنگيني بود بر سر ما. يكبار ديگر اين جملهاي را كه در پيام كوتاهتان بهكار برديد، مرور كنيد. مشكلي با اينجور حرف زدن نداريد؟ هيچ نكتهاي در آن نميبينيد؟ اين جملات را واقعا خودتان نوشتيد يا برايتان نوشتند؟ يكبار آن را خوانديد يا اينكه بدون تامل آن را منتشر كرديد؟ شايد عصباني بوديد، اما به نظرم به همين نوع حرف زدن است كه ميگويند حرف زدن «متكبرانه.»
در ادامه اين متن بار ديگر از علي دايي خواسته شده اسناد مربوط به ادعايش پيرامون مرگ دانشآموز اردبيلي را منتشر و از او سوال كرده چطور توانسته به مردم ايران پشت كند؟! در اين متن آمده: «آقاي دايي! چطور با وجدانتان كنار آمديد تا به اين مردم پشت كنيد و با فراخوانهايي همراه شويد كه امنيت همين مردم را نشانه گرفته است؟ چطور به فراخوان اعتصاب كساني لبيك گفتيد كه خواستار افزايش تحريم عليه مردم ايران هستند؟ چطور با افرادي همصدا شديد كه پا را از تحريم فراتر گذاشتهاند و خواهان حمله نظامي به اين سرزمين هستند؟ اميدوارم پاسخي به اين سوالها، حداقل براي خودتان داشته باشيد.»
فارغ از ورود به دعوي متن ذبيحپور و معمار و سايريني كه از روز دوشنبه به اين شكل دايي را خطاب قرار ميدهند، ميتوان احساس كرد كه نشاندن هواپيماي دايي بيشتر از آنكه يك تصميم حقوقي بر مبناي مستندات و مدارك باشد یک حور اقدام تنبیهی بوده است. درست مثل ضبط پاسپورتش در اوايل اعتراضات كه حتي صداي برخي نمايندگان مجلس و چهرههاي سياسي اصولگرا را هم درآورد. اينكه آمنه سادات ذبيحپور به علي دايي ميگويد دوران بزن در رو تمام شده يعني تو آنجا از معترضين حمايت كردي و حالا بايد جوابش را به اين شكل بگيري. وقتي سردبير همشهري به دايي ميگويد حالا كه اين اتفاق برايت افتاده ما ياد ادعايت در مورد دانشآموز اردبيلي افتاديم يعني دنيا گرد است و تو داري مكافات آن پست اينستاگرامي پر سروصدا را پس ميدهي. يعني نشاندن هواپيماي حامل همسر و دخترت نه به خاطر مسائل حقوقي و اقدامات همسرت كه به خاطر كارهايي است كه تو قبلا انجام دادي و قصد بازگشت از آنها را نداري.
چيزي كه رسانههاي اصولگرا با اين نوشتهها به مردم ارايه ميدهند بسيار خطرناك است و اعتماد مردم را به دستگاه قضايي كاملا از بين ميبرد. ذبیحپور با صراحت به مردم میگوید اگر کسی ساز مخالف زد حتی اگر علی دایی باشدكاري ميكنيم كه شبيه عبدالمالك ريگي به نظر برسد. معمار با صراحت ميگويد شايد تو جايي يك چيزي بگويي و ما نتوانيم در مقطعي خودت را تحت فشار قرار دهيم اما قانون را دستاويز قرار ميدهيم تا از يك سمت ديگر به تو ضربه بزنيم. حالا قوه قضاييه بايد به اين سوال پاسخ دهد كه آيا واقعا چنين است؟ آيا به خاطر ادعاي علي دايي در مورد اسرا پناهي هواپيماي خانوادهاش به زمين نشانده شد؟ آيا اين كار واكنشي به اقدامات دايي در سه ماه گذشته بوده يا خانم مونا فرخ آذري به عنوان يك شخصيت مستقل طرف حساب قوه قضاييه بوده نه به عنوان همسر علي دايي.