• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5397 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۹ دي

ببخشيد ولي نه، خودكشي قهرمانانه نيست!

فاطمه كريم‌خان

 

غلامرضا تختي خودكشي كرده است. پذيرش خودكشي آدم‌ها براي عزيزان‌شان و همين طور براي كساني كه ممكن است دوست و اعضاي خانواده آنها نباشند اما براي‌شان ارزش و اهميت قائل هستند دشوار است. اين دشواري مي‌تواند در مورد خودكشي اسطوره‌ها نسل به نسل منتقل شود، اما اين احساسات به هم آميخته، تركيب خشم و غم و چيزهاي ديگر، نبايد باعث شود «خودكشي» را به چيزي غير از خودكشي، به «شهادت»، يا «وظيفه‌شناسي» تعبير كنيم.  دوركيم كه در يادداشت روز قبل روزنامه اعتماد به تفاسير او در مورد خودكشي اشاره شده است، نه نظريه، بلكه يك تئوري در تقسيم‌بندي انواع خودكشي وضع كرده است. بعد از دوركيم موج‌هاي ديگري در جامعه‌شناسي و روانشناسي اجتماعي ايده‌هاي آلترناتيو ديگري در طبقه‌بندي و تفسير خودكشي ارايه كردند كه هركدام در جاي خود مي‌تواند مفيد يا محل بحث باشد. اشاره اين يادداشت به تفاسير متعدد و بعضا متضادي كه در مورد خودكشي به عنوان يك پديده اجتماعي ارايه مي‌شود، نيست چنين بحث و مسووليتي متعلق به كلاس‌هاي درس و اساتيد جامعه‌شناسي است.  بحث در اينجا بر سر تفسير مساله‌اي است كه به نظر مي‌رسد براي نويسنده يادداشت گرامي‌داشت روز درگذشت تختي ناشناخته مانده است. نمي‌توان «هاراگيري» را با نظم اجتماعي بسيار سخت‌گيري كه بدون شك منجر به طيفي از اختلال‌هاي سلامت روان مي‌شود بي‌ارتباط دانست و به سادگي حكم كرد كه هاراگيري با خودكشي از سر افسردگي تفاوت دارد. از اين بدتر، به هيچ عنواني و با هيچ توجيهي نبايد «خودكشي از سر افسردگي» توسط يك «آدم به آخر خط رسيده» را امري ساده قلمداد كرد كه «حرف زيادي براي زدن در مورد آن وجود ندارد». هيچ خودكشي‌اي نيست كه به درجاتي با انواعي از اختلال‌هاي سلامت روان و چه بسا سلامت جسمي مربوط نباشد يا نتوان در مورد آن به تفصيل بحث كرد .  اما پا را بايد از اين هم فراتر گذاشت و تاكيد كرد كه چيزي به نام خودكشي وظيفه‌شناسانه از اساس نمي‌تواند وجود داشته باشد، اخلاق كانتي به ما توصيه مي‌كند كه اولين وظيفه هر فردي وظيفه او در قبال خودش است. كسي كه نمي‌تواند به تعهد اخلاقي در برابر خودش پايبند باشد، در همان گام اول اخلاقي بودن زندگي و مرگ خود را به پرسش كشيده است. خودكشي عملي قهرمانانه در جهت خير عمومي نيست، «چاره‌اي غير از خودكشي نداشتن» و «خودكشي را نمونه‎اي از شهادت گرفتن» توصيفات بسيار خطرناكي است كه به تجليل از يك پهلوان اضافه شده است و با گفتن اينكه «تختي با خودكشي خود به ديگران اين پيام را نداده است كه خودكشي كنيد» نمي‌توان از زير بار آن شانه خالي كرد.  نمي‌توان و نبايد انكار كرد كه گاهي فشارهاي اجتماعي و توقع آدم‌ها از توانايي‌ها، مسووليت‌ها و وظايف خودشان آنقدر زياد است كه زير بار آن خم مي‌شوند، مي‌شكنند و تلاش مي‌كنند زندگي خود را پايان دهند. در چنين تصميماتي البته نبايد نقش خواست فردي را دست‌كم گرفت اما همزمان بايد به اين مساله تاكيد كرد كه چنين خودكشي‌هايي بيشتر «قتل فرد به دست جمع» است تا قتل فرد به دست خودش.  القاي اينكه خودكشي مي‌تواند «عمل قهرمانه» باشد، يا مي‌تواند «تلاشي براي جلب‌توجه به اوضاع جامعه» يا حتي «زندگي خود فرد» باشد، جمع‌بندي بسيار آسيب‌زا و غيراخلاقي در تفسير خودكشي و به خصوص خودكشي اسطوره‌ها و افراد مشهور است.  با هر باور الهياتي، نمي‌توان اين مساله را ناديده گرفت كه عامليت فرد، با مرگ او به پايان مي‌رسد و پايان دادن به عامليت نمي‌تواند عملي موثر در پيشبرد هدفي باشد. خودكشي در هيچ شرايطي و با هيچ تفسيري نبايد به عنوان حركتي قابل تقدير و مثبت ارزيابي و معرفي شود؛ حتي چريك‌ها هم براي جلوگيري از خودكشي همپالكي‌هاي‌شان برنامه‌ريزي‌هايي شامل از بين بردن اطلاعات در اختيار فرد دستگير شده دارند تا افراد احساس نكنند براي جلوگيري از به كشتن دادن ديگران بايد جان خودشان را بگيرند. براي نوشتن در مورد خودكشي، گام اول، پذيرش مسووليت پرداختن به يك مساله اورژانسي سلامت روان است كه به سادگي مي‌تواند عواقب غيرقابل جبراني به همراه داشته باشد.  
اگر به خودكشي فكر مي‌كنيد، با يك فرد مورد اعتماد در مورد افكار خودكشي صحبت كنيد و كمك تخصصي بگيريد . 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون