ادامه از صفحه اول
چرا روند توسعه در كشور نزولي شده؟
ب- مشاركت اجتماعي (Social Contribution): اينكه من اين قابليت را دارم تا جامعهام را ساخته و چيز ارزشمندي را به جامعه و جهان عرضه كنم.
ج- يكپارچگي يا همبستگي اجتماعي (Social Integration): آيا شهروندان رابطه نزديكي با همديگر دارند؟ آيا زندگي در اين جامعه را منشأ تسلي خاطر و راحتي خود ميدانند؟ چقدر به اين جامعه احساس تعلق دارند؟ يا فكر ميكنند با سايرين بيگانهاند؟ چقدر احساس ميكنند كه مشتركاتي با سايرين دارند؟
د- پذيرش اجتماعي (Social Acceptance) يا پذيرش ديگران: در اين قسمت بايد به سوالات زير پاسخ داد:
اينكه نگرش هر فرد به ساير اعضاي جامعه از نظر آنكه به چه ميزان قابل اعتمادند، لايق مهربانياند و افرادي سختكوشند چگونه است؟ آيا مردم به مشكلات يكديگر اهميت ميدهند؟ چقدر بدون چشمداشت و انتظار براي يكديگر كاري انجام ميدهند؟ و تا چه اندازه مردمي رئوف و مهربان بوده و بدون كينه و نفرتند؟
هـ- تعادل يا سازگاري اجتماعي (Social Coherence): اين بعد قدري فلسفي و به جهانبيني افراد مربوط ميشود. در اينجا از اين بحث ميكنيم كه هر فرد بايد درك صحيح و نگرشي واقعبينانه به جامعه و بهطور كلي جهان هستي داشته باشد تا در هنگام مواجهه با وقايع غيرقابل پيشبيني و فشارهاي رواني سازگاري لازم را از خود نشان دهد.
حال كمي درنگ كنيم و تكتك ما وضعيت سلامت اجتماعي در كشور را به ويژه از نظر چهار بعد اول ذكر شده ارزيابي كنيم. آيا تاييد نميكنيم كه در شرايط بغرنجي قرار داريم؟
در حقيقت با عنايت به همين ابعاد است كه حكومتها وظيفه دارند تا از دوقطبي شدن جوامع جلوگيري كنند و به همين علت است كه متاسفانه با توجه به تشديد اين پديده تنشزا در جامعه ايراني در سالهاي گذشته (و بهويژه ماههاي اخير) اين وجوه از سلامت اجتماعي وخيمتر شدهاند.
جان كلام آنكه، توسعه نيازمند بستري است تا در آن آحاد شهروندان، جامعهاي را كه در آن زندگي ميكنند پويا و اصلاحپذير ببينند، باور داشته باشند كه جامعه ظرفيت پذيرش ايدهها و ابتكارات آنها را دارد. با يكديگر احساس همبستگي كرده و همديگر را قبول داشته و به يكديگر مهر بورزند.
در غير اين صورت اميد به توسعه خيالي بيش نيست و اين همان اتفاقي است كه در كشور ما افتاده است.
محقق دورانِ پيش از يورش مغولان
در همه اينها پيوسته فكر او مشغول بود كه چگونه مطلب را بپرورد كه در اوج تحقيق و از گزافهگويي بركنار باشد. بعدها كه تحصيل را در باب زبانهاي باستاني پي گرفت، اندك اندك دل در گروي شاهنامه نهاد و چنان كه خود ميگفت، قصد داشت همه عمر را وقف كاخ بلند فرزانه بزرگ ايرانزمين كند و چنين كرد. دوست داشت كه شاهنامه را دوباره به ميان مردم ببرد و همگان را به شناخت بهتر و بيشتر آن منظومه شگفتانگيز و بيمانند راهبري كند، اما همچنان در عرصه تحقيق و مبتني بر پژوهشهاي استوار و دور از عرصههاي تعصب و بايد گفت كه توفيق او در اين زمينه اندك نبود و اميدوار بوديم كه ديري بپايد و همگان را از پژوهشهاي خود برخوردار كند. افسوس كه بيماري جانكاه بر تن او چنگ افكند و از تاب و توان انداخت. چند روز پيش كه با او گفتوگو ميكردم، گفت: گمان ندارم كه ديگر فرصتي داشته باشم. با اين همه، آثار او، از تاليف و تصحيح و تدريس، گنجينهاي گرانقدر و بيش بهاست؛ گرچه خود او اينك به تاريخ پيوسته است.
«جهان پنداري خود درماندهتر از ماست. باران گريه اوست، برق، سوختگي دل، رعد ناله. هر شب از سوگواري جامه سياه پوشد. ما را بر جهان چون گريه نيست، خنديدن معني ندارد. جهان در ميگذرد و جهان بر حُكم خويش است...».
يادش گرامي باد.
بازيگران عرصه رسانههاي نوين را بهتر بشناسيم
محل بحث، مناظره، انتقاد، حمايت و چالش در مورد دغدغههاي سياسي نظير آموزش، رفاه، مهاجرت، روابط خانوادهها و... است. اما به جز اين، اين رسانهها، داراي كاربردهاي قابل توجهي در فراهم كردن صدا براي افراد و گروههاي حاشيهاي هستند (2016, Highfield)(2) بر اساس آخرين آمارها 97درصد كشورهاي عضو سازمان ملل رهبرانشان داراي اكانت توييتر هستند. اين مهم به اين معنا است كه اين نوع رسانهها كاركردها و بازيگراني متفاوت از جريان اصلي براي خود تدارك ديدهاند.
با اين وجود فقط سياستمداران نبودند كه در اين عرصه وارد شدند. اهالي اقتصاد هم به اين حوزه به ميدان آمدند؛ از اقتصاد خرد تا اقتصاد كلان در رسانههاي نوين جاي خود را باز كردند. در آخرين بررسيها در ايران بيش از ۴۱۵ هزار فروشگاه ايراني در اينستاگرام فعال هستند. اينستاگرام به صورت مستقيم براي بيش از يك ميليون نفر شغل ايجاد كرده و احتمالا براي سه ميليون نفر غيرمستقيم اشتغالزايي داشته است. تخمين زده ميشود اين بازار در ايران سالانه بين ۱۸ تا ۳۲ هزار ميليارد تومان گردش مالي دارد. (3) طبق آمار مركز پژوهش بتا، از اين تعداد كسبوكار فعال؛ حدود ۲۰۰ هزار كسبوكار بزرگ و ۵۰۰ هزار كسبوكار بومي و استاني هستند. اين صفحات منبع درآمد يك يا چند نفر هستند. در حقيقت درآمد ۹ ميليون نفر به صورت مستقيم بـه اينستاگرام وابسته است. (4) در سطح جهان نيز اين شبكهها منبعي براي تبليغات شركتها و فرصتي براي فعاليتهاي اقتصادي شده است. لينكدين، توييتر، اينستاگرام و ... بخشي از اين شبكهها هستند كه در عرصه اقتصادي فرصتهاي تازهاي را ايجاد كردهاند. در بررسي سال 2021 در اتحاديه اروپا 2، 148 هزار شركت از 1.5 ميليون شركت در اتحاديه اروپا، تقريبا 83 درصد شركتهاي كوچك (10- 49 كارمند و خوداشتغال)، 14 درصد شركتهاي متوسط (50-249 كارمند و افراد خوداشتغال) و 3 درصد شركتهاي بزرگ (250 يا بيشتر كارمند و خوداشتغال) در اين فضا فعاليت اقتصادي داشتهاند.(5) اين بازيگري فقط به صنوف مربوط نميشود بلكه در بستر فضاي عمومي هم شاهد حضور بازيگران جديدي در اين رسانهها هستيم كه شايد پيش از اين امكان گفتوگو و بلند شدن صداي آنها نبود، مثل مادران يا شبكه مادران كه معمولا از طريق اين رسانهها باهم مرتبط هستند و ميتوانند در ساختار شبكهاي صداي متفاوتي را ارايه كنند. در تحقيقي در سال 1400 آمده است پويشي به نام «مادرم ايراني است» در شبكههاي اين نوع رسانهها شكل گرفت و توانست آثار مهمي در عرصه سياستورزي و ارتباطگيري با ديگر مادران و زنان ايراني برقرار كند كه همسري خارجي داشتند. در اين تحقيق، مساله، نقش بازيگري بيصدايان بود كه متشكل از صداهاي افقي است، در بستر رسانههاي نوين قابل طرح دانستهاند. (6)
به نظر ميرسد اين رسانهها بازيگراني را به خود دعوت كردهاند كه پيش از اين نقشي در بازيها نداشتند و اين مهم فارغ از رويكردهاي صنفي، نوعي عرصه عمومي براي شكلگيري همگان و نوعي آگورا براي گفتوگو ايجاد كرده است. اين رسانهها اكنون با شكلگيري انواع اتاقها و شبكههاي اجتماعي دعوتي همگاني از همه كردهاند كه نقشي موثر در زندگي خود داشته باشند و بتوانند برخي نيازها را بازگو كنند و بياني متفاوت را رقم بزنند؛ در اينجا تغييري مبتني براي نوعي اجماع همگاني براي شنيده شدن و ديده شدن شكل گرفته است.در نهايت رسانههاي نوين امري تازه و در عين حال پرظرفيت براي شناخته شدن هستند و هرچه به آنها نزديكتر شويم بيشتر بر ابعاد آن واقف ميشويم! اين به معني آن است كه آن را فرصتي براي شكلگيري «ما» و بستري براي همگرايي جمعي در نظر بگيريم تا بتوانيم از ظرفيتهاي آن براي جامعه بهره بگيريم.
1- Papacharissi. Zaza (2002) , The virtual sphere: The internet as a public sphere, New Media and Society, 4 (1): 9-27
2- Highfield, Tim (2016) , Social Media and Everyday Politics. Cambridge, Polity Press
3- https: //www.etemadonline.com
4- https: //www.khabaronline.ir/news/
5-https: //ec.europa.eu/eurostat/statistics-explained/index.php?title=Social_media_-statistics_on_the_use_by_enterprises#Types_of_social_media_used_by_economic_activity
6-https: //jppolicy.ut.ac.ir/article_81992_7b314150a0b88180b09d321a03967717.pdf