پادشاهي كه روياهايش براي بازگشت به قدرت تحقق نيافت!
محمود فاضلي
مراسم تشييع و خاكسپاري «كنستانتين دوم»، آخرين پادشاه يونان كه در 20 دي ماه و در 83 سالگي درگذشته بود در حضور خانوادههاي سلطنتي اروپايي در روز 26 دي ماه برگزار شد. بيشتر دعوتشدگان به اين مراسم از خارج از يونان وارد اين كشور شدند و از 180 ميهمان رسمي، تنها 50 يوناني كه عمدتا شامل دوستان قديمي، همكلاسيهاي سابق پادشاه در اين مراسم حضور داشتند.
مراسم تشييع در كليساي جامع آتن توسط «ايئرونيموس» رهبر كليساي ارتدوكس يونان و در حضور تعدادي از اعضاي شوراي مقدس كليساي يونان و مراسم خاكسپاري در كاخ «تاتوي» برگزار شد. با توجه به نسبت خانوادگي كنستانتين و همسرش آنا ماريا با خانواده سلطنتي اسپانيا و دانمارك، حضور خانوادههاي سلطنتي اين دو كشور پررنگ بود. فرح پهلوي نيز در اين مراسم كه همزمان با سالگرد فرار او و خانوادهاش به خارج از ايران بود، شركت كرد. كنستانتين پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بارها به تهران سفر داشت و يكي از دوستان نزديك و خانوادگي محمدرضا و فرح پهلوي محسوب ميشد. كمكهاي سخاوتمندانه دربار ايران به «كنستانتين» در حالي انجام ميگرفت كه اسدالله علم وزير وقت دربار ايران در خاطراتش از پادشاه يونان با عبارت «او مفتخوري بيش نيست» ياد كرده است.
در اين مراسم خواهر پادشاه بريتانيا، پادشاه اسپانيا همراه با همسرش، مادرش (خواهر كنستانتين دوم)، خوان كارلوس، ملكه دانمارك، شاهزاده موناكو، زوج سلطنتي بلژيك، زوج سلطنتي هلند، زوج سلطنتي سوئد، شاهزاده سابق يوگسلاوي، دوك اعظم لوكزامبورگ، وليعهد نروژ و... در مراسم شركت كردند.
معاون نخستوزيري و وزير فرهنگ يونان به نمايندگي از دولت در اين مراسم شركت داشتند. همچنين تعدادي از مقامات حزب راستگراي نئودموكراسي يونان از جناح راست تندرو اين حزب همچون ووريديس وزير كشور، ساماراس نخستوزير اسبق، خانم آسيماكوپولو نماينده پارلمان اروپا و تعدادي از نمايندگان حزب در پارلمان در مراسم حضور داشتند. حضور تعدادي از مردم يونان در مراسم تشييع و خاكسپاري نيز قابل توجه بود. پيكر آخرين پادشاه يونان از 6 بامداد در كليساي جامع آتن قرار گرفت تا مردم آخرين ديدار را با وي داشته باشند. صف مردم در نخستين ساعات بامدادي روز مراسم در مقابل كليسا شكل گرفت كه در ادامه به چند صد متر رسيد. سلطنتطلبان يوناني كه از سراسر كشور به آتن آمده بودند، عكسهاي كنسانتين و خانواده وي و پرچم دوران سلطنتي يونان را در دست داشتند. برخلاف نگرانيهايي كه توسط برخي محافل و رسانهها منتشر شده بود، تجمع سلطنتطلبان منظم و مسالمتآميز بود.
شماري از حضار شركتكننده، نارضايتي خود از اينكه كنستانتين دوم با تشريفات دولتي خاكسپاري نشد، ابراز ناخرسندي كردند. به اعتقاد آنها نخستوزير فرصت بينظيري در راستاي وحدت تمامي گرايشهاي سياسي كشور را از دست داد. كنسانتين بخشي از تاريخ يونان و در مقطعي حاكم قانوني بود. اگر نظام جمهوري ما آنقدر قوي است پس چرا نخستوزير از جسد كنستانتين ميترسد؟ در مقابل، مخالفين پادشاه نيز اعتقاد دارند او دموكراسي ما را نابود كرد، ديكتاتوري را به ارمغان آورد و براي پادشاه شدن دوباره چانه زد. ما به درستي او را اخراج كرديم.
شماري از تجمعكنندگان معاون نخستوزيري و وزير فرهنگ را كه به نمايندگي از دولت شركت كردند را هو كرده درحالي كه افراد ديگر از حزب نئودموكراسي همچون وزير كشور و «ساماراس» نخستوزير اسبق كه به خواست خود در مراسم حضور يافتند، مورد تشويق قرار گرفتند.
پادشاه سابق البته بهكارگيري اصطلاح پادشاه سابق را رد ميكرد و معتقد بود: «براي بازگشت من، مردم تصميم خواهند گرفت!» نامبرده بارها مداخله خود و فرزندانش در سياست و احزاب را رد كرد و مدعي بود كه «ما سياستمدار حزبي نيستيم و يونان از سياستمداران سير شده است.» كنستانتين بهرغم دور بودن از كشورش يكي از چهرههاي سياسي جنجالبرانگيز سالهاي اخير بود. برخورد تند تعدادي از شخصيتهاي سياسي و فرهنگي يونان در مخالفت با بازگشت او به يونان بارها اين موضوع را در صدر اخبار داخلي قرار داد. پادشاه خود در اين زمينه معتقد است: «پادشاه نميخواهد نقش سياسي در كشور ايفا كند و سياستمداران نيز نبايد با ناسزا به او چهره خود را در ميان افكار عمومي بهبود بخشند.»
او همچنين خواستار بازگرداندن اموال خود و پدرش بود كه تا زمان مرگش با مخالفت دولتهاي يونان روبهرو بود. وي هر چند در سالهاي اخير چندينبار به يونان سفر كرد، اما بنا به تصميم دولت يونان مجبور بود با گذرنامه انگليسي و سپس دانماركي به وطن خود سفر كند. در سفرهايش هيچ صندلي ويژهاي برايش درنظر گرفته نميشد. كنستانتين به عنوان پادشاه تبعيدي آرزو داشت به زادگاه خود بازگردد. خواستهاي كه پس از سال 1967 مورد قبول هيچيك از دولتهاي يونان قرار نگرفت كه هميشه با اعتراض او روبهرو بود.
كنستانتين در دوران تبعيد 40 ساله خود عمدتا در بريتانيا زندگي ميكرد، اما او و ساير اعضاي خانواده سلطنتي طي سالهاي گذشته براي اقامت دايم به يونان بازگشتند و ويلايي در شبهجزيره «پلوپونز» خريداري و تا پايان عمر در آنجا زندگي ميكرد. او كه روياهايش براي بازگشت به قدرت سياسي تحقق نيافت، حداقل به اين آرزويش رسيد كه در سرزمين پدري به خاك سپرده شود.