مكانهاي هنري و ساختِ فرهنگ مشاركتِ اجتماعي
امكانهاي كوچك، بسترسازِ فرصتهاي بزرگ
شورش تسليمي
استفاده از خلاقيت مردم و به مشاركت طلبيدن جامعه امري است كه نهادهاي فرهنگي - هنري سراسر جهان همواره دنبال ميكنند. از جمله ميتوان به برپايي نشستها و ايونتهاي عمومي توسط سالنهاي تئاتر سراسر جهان اشاره كرد كه يك يا چندبار در سال اتفاق ميافتد و طي آن از مردم و اعضاي ثابت اين مجموعهها (آبنمان) دعوت ميشود با موضوعي مشخص يا گفتوگو درباره يك اثر نمايشي در مجموعه حاضر شوند. تصميمهايي از اين دست معمولا با استقبال مواجه ميشود و اين امر به حس پيوندهاي عمومي و اجتماعي كمك ميكند. يعني دولتها و سازمانها و نهادهاي فرهنگي از اين شيوه براي نزديك كردن افكار و آشنايي با عقايد بهره ميگيرند. اينگونه است كه ميزان تعارضهاي عقيدتي در جامعه كاهش مييابد يا دستكم مردم متوجه ميشوند افكار متفاوتي وجود دارد كه بايد حق بيان و حيات داشته باشند؛ مديران و حكمرانان نيز به همين ترتيب از نيازهاي روز جامعه مطلع ميشوند و اينطور نيست كه به يكبار ببينند از اينسو و آنسوي شهر و استان و كشور، نسل z روييده با خواستههايي سراسر متفاوت از نسلهاي گذشته. اين البته يك روش است. گاهي تمام اين برنامهها حتي فقط براي سرگرمي جمعي ترتيب داده ميشود.
يك مثال جالب
براي مثال اواخر خبر رسيد موزهاي در هلند از مردم خواست اثر معروف يوهانس ورمير را بازسازي كنند. موزه Mauritshuis در لاهه فراخواني براي بازآفريني نقاشي نمادين قرن هفدهمي يوهانس ورمير اعلام كرد. اين اثر، تابلوي معروف «دختري با گوشواره مرواريد» است كه بازسازي آن با نتايج عجيب و جالبي همراه بود. در پاسخ به فراخوان موزه موريتشويس، بيش از ۴۸۰۰ تفسير از نقاشي رنگروغن معروف دختر جواني كه گوشوارهاي بزرگ از گوش چپ او آويزان است، در اينستاگرام منتشر شد كه اين اثر را در عكسها، طراحيهاي ديجيتالي، نقاشيهاي رنگروغن، مجسمه، گلدوزي، اسباببازيها، وسايل مدرسه و.... دوباره خلق كردند. موزه هيچ محدوديتي براي خلاقيت قائل نشد و تصاوير گاه عجيب و غريبي در اين مسابقه ديده شد. اين دختر جوان اينبار به عنوان نوزاد، مرد مسن، اردك يا حتي شخصيتي از فيلم آواتار ظاهر ميشود. در بسياري از تصاوير او متعلق به قرن بيست و يكم است و نمادهايي از اين دوران مانند ماسك صورت، موبايل يا هدفن همراه اوست. قطعا تعدادي از نسخههاي ديجيتال نيز با هنر هوش مصنوعي ايجاد شدهاند. موزه موريتشويس معمولا اين تابلوي معروف را در خود جاي ميدهد، اما به مدت هشت هفته از ماه فوريه، اين اثر براي نمايشگاهي به آمستردام امانت داده ميشود. در اين مدت موزه موريتشويس قصد دارد به جاي خالي گذاشتن ديوار، برخي از تفسيرهاي مردم از اين تابلو را از طريق نمايشگر ديجيتال به نمايش بگذارد تا اين اتاق بهطور موقت به مكاني الهامبخش با حضور هرچه بيشتر هنرمنداني از داخل و خارج از كشور تبديل شود. ورمير، يكي از مشهورترين نقاشان هلندي قرن هفدهم، به خاطر صحنههاي صميمي خانگي و استفاده خيرهكننده از نور شهرت دارد. تابلوي دختري با گوشواره مرواريد او به ادبيات و سينما نيز راه يافته است، از جمله در يك رمان تاريخي به همين نام در سال ۱۹۹۹ كه داستاني تخيلي از خلق اين تابلو را روايت ميكند. آن كتاب در سال ۲۰۰۳ منجر به يك اقتباس سينمايي با بازي اسكارلت جوهانسون در نقش يك خدمتكار جوان در خانه ورمير با بازي كالين فرث شد.
اگر ميخواهيد نقاشي اصلي را با جزييات بيشتري بررسي كنيد، يك ويژگي واقعيت افزوده به نام Pocket Gallery در برنامه رايگان Google Arts & Culture يك فضاي نمايشگاه مجازي را ارايه ميدهد كه در آن ميتوانيد تمام ۳۶ نقاشي ورمير را ببينيد و در مورد آن اطلاعات كسب كنيد. اين مورد آخري يعني مجهز كردن سالنها و مجموعهها به خِردِ پذيراي فناوريهاي نو هم يك كاستي مهم روزگاري است كه در آن سر ميكنيم. چون كافي است اغلب گالريها و سالنهاي تئاتري را بررسي كنيد، كمترين نسبتي بين آنها و پيشرفتهاي فني روز جهان وجود ندارد. حتي مديران هم پذيراي پيشنهادي تازه نيستند، جز در مواردي كه بتوانند به مديران بالادستي بيلان كار دهند. يعني در نهاد دولتي اگر پذيرش وجود داشته باشد اصيل نيست. بياييد اميدوار باشيم كه سالنهاي تئاتري و گالريهاي ما قدري بيشتر به چنين مواردي بينديشند. همچنين اميد داشته باشيم كه جامعه جايي براي بيان نظرهايش پيدا كند؛ ولو به اندازه يك گالري يا سالن تئاتر كوچك.
امكانهاي كوچك و شكل دادن به رفتار جمعي
رابرت پارك (Robert Ezra Park)، به عنوان واضع اصطلاح «رفتار جمعي»، در اثرش در اين باره، ميگويد: «رفتار جمعي از هر گردهمايي انساني نشأت ميگيرد كه در آن هر فرد، در اثر خلق يا وضع روحي- كه هر كس در آن سهمي دارد- و در شكليابي آن شركت داشته است، به سوي عمل يا انديشهاي رانده ميشود.»
اساسا اصطلاح رفتار جمعي را جامعهشناسان امريكايي به كار بردهاند اما بعدها توسط روانشناسان اجتماعي و دانشمندان علوم سياسي هم به كار گرفته شد. اين افراد معتقد بودند كه رفتارهاي جمعي و گروهي، خصوصيات خاصي دارند كه آن را از ساير رفتارها متمايز ميسازد. اين خصوصيات عبارتند از: مشاركت افراد درگير؛ اين رفتار، مشاركت تعداد قابل ملاحظهاي از مردمان را كه در فرآيندي از تحريك متقابل درگير شدهاند، دربر ميگيرد. اين مردمان به سوي گسترش حالات روحي مشترك، انگيزهها و احساساتي سوق داده ميشوند كه آنان را بهصورت يك جمع، پيوند ميدهد.
موقعيت سيال رفتارها؛ رفتارهاي يادشده در موقعيتي نسبتا سيال و تعريفنشده، پيريزيشده، شكل يافته يا نمايان ميشود. در آغاز، بيان و تجلّي انگيزهها و احساسات، خودبهخودي و هدايتنشده است. اما رفتار جمعي ممكن است در جهتهاي گوناگون گسترش يافته و شكل گيرد و اين امر به چگونگي بسيج انگيزهها و احساسات ابتدايي شركتكنندگان و به فرآيندي بر همكنشي ميان آنها بستگي دارد ؛ تمايز بين رفتار جمعي و گروهي؛ برخي از جامعهشناسان، ميان رفتار جمعي و رفتار گروهي، تمايز قائل ميشوند. رفتار گروهي، رفتاري متشكل است كه اعضاي گروه، داراي خواستهاي گروهي مشترك بوده و براي رسيدن به آنها، تشكيلاتي را به وجود آوردهاند. اعضا، از طريق اين تشكيلات، ميتوانند با يكديگر ارتباطي منسجم و طولانيمدت داشته باشند اما رفتار جمعي بهدليل هيجاني بودن، استمرار كمتري دارد. بنابراين چنانكه در ابتداي متن اشاره شد، ميتوان از مكانهاي فرهنگي كوچك، براي شكل دادن به جامعهاي كه كنشهاي اصيل و موثر و بادوام دارد بهره گرفت. مكانهاي فرهنگي ما امكانهاي كوچكي است كه جامعه در اختيار دارد.