روز پاكي زمين
ضيا مصباح
آداب و رسومي كه بايد سينه به سينه به نسلهاي بعدي منتقل شود
به روال آيين باستان در پسين روز دهم بهمن - هر ساله در نقاط بسياري از گيتي كه ايرانيان ميزيند جشن سده باشكوه تمام برگزار ميشود و ايرانياني كه تابع سنن و آداب ملي ديرين خود ماندهاند در اين مراسم زيبا و مفرح حضور فعال دارند . با توجه به اهميت اين سنت ديرين كه حافظ فرهنگ غني كشورمان به طول تاريخ است و پويايي و خلاقيت انسانها را به دليل ايجاد شادي و سرور همراه ميآورد، همزمان با اين روز... به چگونگي اين سنت ديرين در نقاطي از ايران زمين ميپردازيم. ملت سختكوش و مقاوم ايرانمان به طول تاريخ نشان داده كه زير بار دروغ، جهل، فساد، ظلم و ستم نرفته و نميرود.
- در باغي به نام بداغآباد كه در نزديكي كرمان قرار دارد از هفتم بهمن ماه هر سال، تعدادي از زرتشتيان اين شهر جمع شده و در اتاقهاي آن سكني ميگزينند تا براي چند روزي زندگي مشاركتي را به رسم اجداد خود تجربه كنند.
در روز دهم بهمن همزمان با غروب خورشيد موبدان در لباس مخصوص سر تا پا سفيد و مشعل به دست، در حالي كه نواي دف و دايره كه به وسيله دختران مدارس زرتشتي آن ديار كه كريمانش مينامند، نواخته ميشود آنان را همراهي ميكند، براي روشن كردن آتش با آرامي و هماهنگي بينظيري حركت ميكنند- خوانندگان عنايت دارند كه در اين روزگار پر آب و چشم اين مراسم تحت كنترل بوده و بسيار محدود شده و جماعت تا سر حد امكان از شاديآفريني آن ميكاهند.
- با امر و نهي و تهمت آتشپرستي «به ايرانيان خداپرست با پيشينه 3 هزار ساله به عنوان پيشگامان وحدانيت» كه بر دامن كبريايش ننشيند گرد. پس از برافروختن كوهي از خارها، دور اين آتش انبوه جمع و خداوند صاحب آتش را نيايش كرده و هر كس در دل خود آرزويي براي بهزيستي مردم، جامعه و رفع شر، دروغ، فساد و بدي ميكند و آتش با اسپند و كندري كه به آرزو رسيدهها در آن ميريزند همه جا را خوشبو ميكند واز فرداي آن روز مردم اين ديار كهن جاويد، براي استقبال از نوروز آماده ميشوند.
- اين جشن در يك محوطه بدون درخت در نزديكي شهرستان يزد هر سال در عصر دهم بهمن برگزار ميشود و با توجه به اينكه در گذشته وسايل ارتباط جمعي نبود، مردم به روال قديم فرصت ديدار يكديگر را در اين روز همراه با سنت آتشافروزي و دعا و نيايش غنيمت ميشمرند كه از لحاظ اجتماعي بسيار حايز اهميت است. اين مراسم مشابه كرمان است، زيرا در اين دو شهر زرتشتيان بسياري ميزيند .
- كنارههاي زايندهرود اصفهان از پشتههاي هيزم و خار پر شده، نوازندگان گرد آمده و همه شهر و گنبدها و منارهها با شمع و مشعل آراسته ميشود.به پاي پرندگان گردوهاي تو خالي پر شده به نفت و قير كه مشتعل شده بسته و آنان را رها ميكنند، ميگويند كه سلاطين وقت اينگونه مراسمي را كافي ندانسته و با شكوهتر از آنچه به خلاصه گفتيم انتظار داشتند به طوري كه در كتاب تاريخ بيهقي شرح جشني رفته است كه در آن آتش چندان بزرگ بود كه فروغ آن از ده فرسنگي از هر سو ديده ميشد.فردوسي در اين باره ميگويد:
بهشتم ببايد زآتشكده/ چو نزديك شد روزگار سده
- بيروني در كتاب التفهيم سبب نام سده را به عدد صد ارتباط داده و ميگويد:
اين جشن درست صد روز پس از آغاز زمستان كه پنج ماه بود و از اولين روز آبان آغاز ميشد، برگزار ميشود، زيرا كه ايرانيان باستان سال را به دو بخش ميكردند تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه.
- اين وجه تسميه و هنگام اصلي جشن به عهد ساسانيان ميرسد.
- وجه ديگر سده آن است كه ميگويند چون اولاد آدم به صد رسيد و مصادف با دهم بهمن بود آن را سده نام نهادند و در آن شب آتشبازي كردند و كوههاي آتش از هيمه و چوب برافروختند.
ز هوشنگ ماند اين سده يادگار/ بسي باد چون او دگر شهريار (فردوسي)
- بعضي جشن سده را به فريدون نسبت دادهاند:
سده جشن ملوك نامدار است / ز افريدون و از جم يادگار است (عنصري)
منوچهري ميگويد: آمد اي سيد احرار شب جشن سده شب جشن سده را حرمت بسيار بود
در اين روز پارسيان جشن مفصلي برپا ميكردند و آتش بسيار برميافروختند و ملوك و سلاطين وقت مرغان و جانوران صحرايي را گرفته دستههاي گياه خشك بر پاي آنان بسته و شعلهور ميساختند و رهايشان ميكردند تا آتش در همه كوه و صحرا افتد و سده هر چه باشكوهتر و و سيعتر برگزار شود.
وينك بيامدست به پنجاه روز پيش / جشن سده طلايهدار نوروز و نوبهار (منوچهري) -صد به صاد معرف سد به سين است، چون در كلام فرس قديم صاد نيامده و آن زمان صد را به سين مينوشتند:
شب سده ست يكي آتش بلند افروز/ حقست مر سده را بر تو، حق آن بگذار (فرخي)
- گويند واضع اين جشن كيومرث بود و او را صد فرزند دختر و پسر، چون به سن رشد و تمييز رسيدند در شب اين روز جشني ساخت و همه را كدخدا كرد و آتش بسيار افروختند و به اين سبب آن را سده ميگويند.
نظامي ميگويد: به نوروز جمشيد و جشن سده / كه نو گشتي آيين آتشكده
- در رابطه با دلايل زنده نگهداشتن اين سنت بايد اشاره كرد: تاريخ پرفراز و نشيب كشور ما پيوسته شاهد مبارزاتي پيگير براي دفاع سرسختانه از اصالت ملي در همه زمينههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، مذهبي و ... بوده و در اين راه پدران ما بهطور دايم با اشغال نظامي، فرهنگي، عقيدتي و... مبارزه كردهاند و موجوديت خود را كه با هويت، آيين، زبان، سنتها و فرهنگ خاص آنان درآميخته بود به شدت پاس ميداشتند.
دولت مستقل رستميه در شمال آفريقا به دست «عبدالرحمان رستم» رهبر نظامي و مذهبي خراساني و بعد آن «يعقوب ليث صفاري» و سپس «ابومسلم خراساني» و آنگاه ارتش ايراني ديلمي و اكنون نيز فرزندان برومند ما در هر كوي و برزن.
در قلمرو فرهنگي بالاخص رويارويي آريايي با فرهنگ مهاجم سامي، مبارزه حتي از روياروييهاي سياسي براي حفظ ارزشهاي ملي، شديدتر و پيگيرتر بود و تبار ايراني، گذشته پر افتخارش را به فراموشي نسپرد و آن را در تمام جلوههاي: ادب، هنر، شعر، موسيقي، فولكلور، رسوم روزمره خويش و بالاخره حفظ سنتها و از آن جمله جشنهاي نوروز، مهرگان، سده و ... همواره زنده نگه داشته و با عرق ملي فراوان بر پايداري آن مخصوصا در اين دوران كه از هر سو با گروههاي ضد وطن مواجه شدهاند، ميكوشد .
سنت فرخنده و شاديافزاي سده را كه خلاقيت و سلامتي فكر و روان را در پي دارد، مشابه گذشته افتخارآفرينمان با همه دردمندي از ستمگريهاي چند ماهه اخير پاس ميداريم و برگزاري آن را در رسالت خويش ميبينيم و نسل جوان را مسوول حفظ و گراميداشت اينگونه سنتها ميدانيم... كه چنين باد.