• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5416 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۱ بهمن

گزارشي درباره زندگي و هنر سيف‌الله صمديان به مناسبت زادروزش

مردي كه بدون دوربين هم عكس مي‌گيرد

همكاران اين عكاس برجسته از هنر و كارهاي اجرايي او در زمينه عكاسي به «اعتماد» گفتند

مريم آموسا

همه كساني كه جان‌شان با هنر تصوير گره خورده است، نام سيف‌الله صمديان براي‌شان آشناست. او چهار دهه است كه حضور جدي و پررنگي در جامعه عكاسي ايران دارد و بسياري از عكاسان امروز يا شاگرد مستقيم او بوده‌اند يا شاگرد شاگردان او. صمديان با روحيه اجتماعي و انعطاف‌پذير و تيزهوشي‌اش، سال‌هاست كه يك‌تنه توانسته  مهم‌ترين رويداد عكاسي ايران، جشن تصوير سال را راه‌اندازي كند و به مرور به شاخ و برگ اين رويداد مستقل بيفزايد. صمديان در عرصه سينما نيز حضور جدي و پررنگي داشته است؛ او تاكنون افتخارات و جوايز بسياري از جمله جايزه World Press Photo (مسابقه عكس‌هاي مطبوعاتي جهان) سال ۱۹۹۰ ميلادي و جايزه «يوزپلنگ طلايي» بهترين فيلم كوتاه، براي فيلم «پنج داستان كوتاه» در دومين جشنواره بين‌المللي فيلم تاشكند را كسب كرده است. صمديان تصويربرداري ۳ فيلم از عباس كيارستمي: ‌اي بي‌سي آفريقا، جاده‌ها و پنج را در كارنامه هنري خود دارد. تني چند از عكاساني كه در كارشان به نوعي از آموزه‌هاي او بهره گرفته‌اند، به بهانه زادروز او،  از او گفتند.

مفصل  ميان پيشكسوت‌ها  و  نسل  جوان
سعيد فلاح‌فر گفت: 8 بهمن امسال، سيف‌الله صمديان 68 سالگي را پشت سر گذاشت. نه به قيافه‌اش مي‌خورد، نه به خنده‌هايش و نه به شور و حالش. بيشتر جواني پخته است تا ميانسالي كه فقط دوست هم‌پالكي‌هاي خودش باشد. هر جا چهار تا جوان عاشق عكاسي دور هم باشند، ممكن است سر و كله‌اش پيدا شود. ما كه جوان بوديم صدايش مي‌كرديم استاد صمديان. الان جرات پيدا كرده‌ايم و مي‌گوييم رفيق. خودش سر رفاقت را باز مي‌كند. جوان‌ها صدايش مي‌زنند عمو سيف‌الله.
اين منتقد هنري افزود: صمديان مفصل نسل جوان و پيشكسوت‌هاست. براي همين حرفش خيلي حرف است. آدم را دلگرم مي‌كند. حالا مي‌خواهيد اسمش را بگذاريد عكاس يا فيلمساز، فرقي ندارد. جمع كه مي‌شويم، گوشي تلفن همراهش را كه درمي‌آورد، براي سلفي، سه‌چهار نسل عكاسي دورش حلقه مي‌زنند تا به لنز گوشي نگاه كنند. معمولا هم يك چيزي مي‌گويد كه همه دسته‌جمعي لبخند بزنند. مگر از يك استاد چقدر بايد انتظار داشت؟ اين سهم بزرگي است كه كمتر كسي آن را با كيفيت صمديان ادا كرده است.
به گفته اين منتقد هنري، بزرگ‌ترين عيب صمديان اين است كه دوست ندارد كسي از او دلخور باشد. خيلي‌ها بدون دوربين عكاسي ديگر عكاس نيستند  اما صمديان اگر دوربين هم نباشد، خوب بلد است عكاس باشد. راستش پيش خودمان بماند؛ عكاسي هزار تا فوت و فن دارد. يكي از آن هزار تا دوربين عكاسي است. صمديان از آن معدود عكاس‎هايي است كه بقيه آن فوت‌وفن‌ها را هم بلد است.

سمبل انرژي بي‌پايان
سيامك زمردي ضمن تبريك تولد سيف‌الله صمديان گفت: اميدوارم سال‌هاي سال سايه سيف‌الله صمديان روي سر جامعه عكاسي ايران بماند. من با سيف‌الله صمديان حدود ۳۰ سال پيش به واسطه مجله تصوير آشنا شدم و بعدها در جشنواره تئاتر فجر چون او همواره يكي از داوران اين رويداد بود دوستي ميان ما شكل گرفت و تا به امروز اين دوستي تداوم داشته است و من به اين آشنايي و دوستي افتخار مي‌كنم. او با بيان اين مطلب كه صمديان براي او سمبل انرژي بي‌پايان است، گفت: صمديان از نگاه كساني كه او را مي‌شناسند، سمبل انرژي بي‌پايان است. او انسان بسيار پويايي است و با تمام ويژگي‌هاي خوبي كه دارد، مي‌تواند سرمشق نه تنها جامعه هنرهاي تجسمي  بلكه جامعه هنري باشد.
اين عكاس برجسته تئاتر ادامه داد: بدون اغراق بايد بگويم صمديان تنها كسي است كه مي‌تواند جامعه عكاسي را با همه تفكرات و تصورات متفاوت‌شان دور هم جمع كند. هيچ‌كدام از رويداد‌هاي عكاسي و حتي هنرهاي تجسمي ايران نتوانسته‌اند همچون جشن تصوير سال منسجم و با قدرت در گذر زمان برگزار شوند و صمديان يك‌تنه بدون هيچ حمايت دولتي توانسته است جشن تصوير سال را زنده، پويا و سرپا نگاه دارد. او افزود: واقعا صمديان در حوزه هنرهاي تجسمي آدم بسيار مهمي است و با برگزاري تصوير سال تنها به عكاسي بها نداده است، در تصوير سال به هر آنچه كه به نوعي با هنرهاي تجسمي در ارتباط است بها داده است و بخش سينماي مستند نيز يكي از بخش‌هاي مهم اين رويداد است. امروزه بسياري از فيلمسازاني كه در عرصه سينماي داستاني حرفي براي گفتن دارند به نوعي ربطي به تصوير سال داشته‌اند. مثلا سعيد روستايي از فيلمسازان زير ۲۵ سالي بود كه در تصوير سال كشف و برگزيده اين رويداد شد. زمردي با اشاره به روحيه صمديان براي كشف چهره‌هاي جديد گفت: صمديان با برگزاري تصوير سال و تداوم برگزاري اين رويداد توانست استعدادهاي خوبي را كه در جاي جاي ايران ديده نشده بودند كشف كند و به آنها فرصت ديده شدن بدهد. او همچنين با اختصاص بخشي از اين رويداد به عكس‌هاي چهره‌ها و تئاتر و سينما فرصتي را فراهم كرد كه عكاسان تئاتر نيز عكس‌هاي‌شان در اين رويداد ديواري براي نمايش پيدا كنند و از نگاه مخاطبان اين رويداد پنهان نمانند. اين عكاس ادامه داد: جامعه عكاسي ايران وامدار سيف‌الله صمديان هستند. او در برگزاري و اجراي كار تيمي بسيار قدرتمند است و به نظرم كساني كه با او همكاري مي‌كنند از شانس بزرگي برخوردار هستند. من همواره صمديان را معلم و راهنماي خود مي‌دانم و واقعا از او در عرصه زندگي و كار آموخته‌ام. صمديان هركجا كه باشد، انرژي خود را جاري و ساري و زمينه‌اي را فراهم مي‌كند تا همه در فضاي رفاقتي كار را پيش ببرند. عمرش دراز باد.

 مردِ كارستانِ  «تصوير سال»
حسن غفاري درباره زمينه آشنايي خود با سيف‌الله صمديان گفت: در سال ۱۳۶۹ از ياسوج در اردوي دانش‌آموزي سراسري كه در اصفهان برگزار مي‌شد، شركت كرده بودم. من يكي از دانش‌آموزاني بودم كه عكس‌هايم به بخش رقابتي راه پيدا كرده بود و در اين اردودو مربي براي ما انتخاب كرده بودند تا به ما تكنيك‌هاي عكاسي را ياد بدهد، يكي از اين مربي‌ها سيف‌الله صمديان بود، جواني با قدي كشيده و موهاي شلال و چهره‌اي بسيار شيك و استوار. همراه او به حاشيه زاينده رود، سي و سه پل رفتيم. آن روزگار زاينده‌رود پرنشاط بود و مردم در حاشيه آن با لب‌هاي خندان سرخوش بودند و مرغابي‌ها در آب شنا مي‌كردند و صمديان در اين اردو به ما كمك كرد تا اين زيبايي‌ها را از زواياي مختلف ببينيم و ثبت كنيم.
 او افزود: از سال ۱۳۷۱ كه در دانشكده هنر در رشته عكاسي پذيرفته شدم؛ ديگر همواره به صورت مستقيم و غير مستقيم با صمديان در ارتباط بودم. تا پيش از ورود به دانشگاه عكس‌هاي صمديان را در مطبوعات دنبال مي‌كردم اما در دانشكده فرصتي فراهم شد تا به صورت مستمر سر كلاس‌هاي او بنشينم. در دانشگاه ترديد داشتم كه واحدهاي عكاسي را با كاوه گلستان بگذرانم يا با سيف‌الله صمديان در نهايت واحدها را با كاوه گلستان گرفتم اما در هر دو كلاس شركت كردم.
غفاري ادامه داد: هم كاوه گلستان و هم صمديان بخشي از كلاس‌هاي‌شان را در دفتر شخصي‌شان برگزار مي‌كردند. كلاس‌هاي صمديان كه در دفتر مجله تصوير برگزار مي‌شد، بسيار پربار بود. صمديان در دفتر مجله ميز شيشه‌اي بزرگي دارد كه زير شيشه اين ميز مجموعه‌اي از عكس‌هاي عكاسان بزرگ تاريخ عكاسي را قرار داده است. به نظرم بخش عمده عكاسان ايران با اين ميز عكس دارند.
او ادامه داد: صمديان يك انسان بسيار توانمند است و با روح بزرگي كه دارد توانسته بر عكاسي ايران تاثير بگذارد و با برگزاري جشن تصوير سال يك تنه بر عكاسي مستند ايران تاثير گذاشته است. رقابتي بودن اين رويداد، باعث تقويت روحيه رقابت ميان جامعه عكاسي ايران شده است. البته او در اين رويداد فرصتي براي ديده شدن و رقابت در ساير رشته‌هاي هنرهاي تجسمي نيز به وجود آورده است. اين رويداد و خود صمديان و تيمش آن قدر توانمند هستند كه مي‌توانند تصوير سال را به صورت بين‌المللي برگزار كنند. اما بخش دولتي با همه توانش از برگزاري دوسالانه‌ها باز مانده است.
اين عكاس ادامه داد: يكي از مهم‌ترين خدمت‌هايي كه صمديان به جامعه عكاسي و پژ‍وهشگران كرده است، گردآوري بانك بزرگي از عكس‌هاي عكاسان ايراني از جاي جاي كشور است و به همين واسطه در آينده هر كسي كه بخواهد درباره مقطعي از تاريخ، فرهنگ و زيست ايراني‌ها تحقيق كند، سر و كارش به گنجينه عكس‌هايي تصوير سال خواهد افتاد.
غفاري با اشاره به محدوديت‌هايي كه جامعه عكاسي براي ورود به برخي مناطق با دوربين با آن مواجه هستند گفت: صمديان با راه‌اندازي بخش عكس‌هاي موباييلي اين خلأ را نيز پر كرده است و به همين واسطه عكس‌هايي كه در مقاطع تاريخي مهم ايران به وسيله تلفن همراه ثبت شده‌اند.

تلاش‌هاي ستودني براي استقلال  «تصوير سال»
 ساتيار امامي گفت: در جامعه عكاسي ايران سه عكاس پرانرژي و از خود گذشته داريم؛ كاوه گلستان، بهمن جلالي و سيف‌الله صمديان. اين سه نفر حاضر بودند كه از خودگذشتگي كنند ديده نشوند اما به حرفه‌شان هويت بدهند. من شانس اين را داشتم كه شاگرد بهمن جلالي باشم و در كار از كاوه گلستان و سيف‌الله صمديان بياموزم. 
او صمديان را حلقه وصل نسل‌هاي مختلف عكاسي با هم است، گفت: صمديان مثل آهنرباست، مي‌تواند همه آدم‌ها را با هر عقيده و سليقه‌اي دور خودش جمع كند. او از اين ويژگي به خوبي در برگزاري جشن تصوير سال بهره گرفته است و در تصوير سال شاهد حضور عكاساني از نسل‌ها و سليقه‌هاي مختلف هستيم.
اين عكاس مطبوعاتي در زمينه آشنايي‌اش با سيف‌الله صمديان گفت: من صمديان را از سال 1371 و از جشنواره سينماي جوان مي‌شناسم. در آن دوران جوان شهرستاني 18 و 19 ساله بودم و هنوز به دانشگاه راه نيافته بودم. پس از ورود به دانشگاه در همان روز نخست دانشگاه اتفاق جالبي برايم افتاد. در همان روز نخست زماني كه استاد از ما خواست تا خودمان را معرفي كنيم صندلي كناري من پسري نشسته بود كه نامش سهند صمديان بود به او نگاهي كردم و گفتم تو پسر سيف‌الله صمديان هستي؟ گفت بله. به او گفتم پدر تو خودش يك‌تنه دانشگاه است تو چرا به دانشگاه آمدي. شايد همين حرف من بعدها باعث شد تا سهند درسش را نيمه‌كاره رها كند. اما دوستي با سهند زمينه آشنايي نزديك من با صمديان را به وجود آورد.
او افزود: صمديان در مقطع مهمي از تاريخ دبير عكس خبرگزاري ايرنا بود و در مقطعي نيز در ستاد تبليغات جنگ فعاليت مي‌كرد و فعاليت او در اين دو حوزه زمينه‌اي را فراهم كرده است تا در گردآوري مجموعه عكس‌هاي دفاع مقدس و انتشار آنها در قالب كتاب سهم بسزايي داشته باشد.
امامي ادامه داد: با اينكه صمديان سال‌هاست كه از عكاسي خبري فاصله گرفته است اما تاثير او روي عكاسي مستند ايران غير قابل انكار است. او هميشه دست به دوربين است، حتي اگر دوربين همراهش نباشد با گوشي مشغول عكس گرفتن است. در تصوير سال هم اين امكان را به وجود آورده تا عكس‌هايي كه شايد امكان ثبت‌شان با دوربين عكاسي به دليل محدوديت‌ها موجود وجود نداشته باشد گردآوري شوند و برگزيده اين عكس‌ها به نمايش دربيايند.
به گفته امامي؛ بخش دولتي با تمام بودجه و حمايتي كه در اختيار دارد، هرگز نتوانسته رويداد مهمي را در عرصه تجسمي به سرانجام برساند و شاهد تداوم برگزاري آن رويداد باشيم اما صمديان يك‌تنه جور بخش دولتي را در بخش تجسمي كشيده است. امامي افزود: صحبت كردن درباره خود صمديان بسيار دشوار است هرچه درباره او و نقشش در اعتلاي عكاسي مستند بگوييم، كم گفته‌ايم. تمام سلول‌هاي صمديان از پيكسل، تصوير و ويديو تشكيل شده است. هر جا كه اسم صمديان بيايد؛ نام او با تصوير گره خورده است. او شخصيت و ويژگي دارد كه در تمام اين سال‌ها اجازه نداده است سازمان يا نهادي نگاهش در عكاسي را به او تحميل كند. او انسان بسيار پركار و پيگيري است و هرجا كه باشد تلاش مي‌كند تاثيرگذار باشد.

پر كردن خلأ تصويري برهه‌اي از تاريخ معاصر
ميلاد بهشتي، عكاس خبري نيز درباره صمديان گفت: براي عكاسان هم نسل من نام صمديان با جشنواره مختلف عكاسي گره خورده است. او همواره در برگزاري رويدادهاي مهم عكاسي سهم دارد و حضور او موجب مي‌شود تا خون تازه‌اي به جشنواره‌ها دويده شود. متاسفانه در بسياري از جشنواره‌ها مميزي‌ها آن‌قدر سفت و سخت است كه خيلي از عكس‌ها حتي به اين رويداد نمي‌تواند راه يابند اما صمديان در تصوير سال تا جايي كه توانسته با اين مميزي‌ها مبارزه و تلاش كرده تصوير سال همواره مستقل و تاثيرگذار بماند. او افزود: نقش صمديان در گردآوري مجموعه عكس‌هايي از جاي جاي ايران انكارناپذير است و آرشيو او بي‌شك بخشي از خلأ تصويري ما را در در چند دهه اخير پر مي‌كند.

نگاه فراجناحي
مجيد سعيدي گفت: من با سيف‌الله صمديان 35 سال پيش آشنا شدم. آن زمان من تازه عكاسي را شروع كرده بودم و ضمن اين يكي از شركت‌كنندگان جشنواره عكاسي بودم در برگزاري هم كمك مي‌كردم. يادم مي‌آيد روزي كه قرار بود عكس‌ها داوري شوند من به همراه تعدادي از كادر اجرايي بيرون سالن داوري ايستاده بوديم. صمديان در سالن را باز كرد و آمد بيرون رو كرد به من و گفت تو هم در اين جشنواره عكس داري، گفتم بله. گفت عكست  چيست؟ درباره عكسم كمي توضيح دادم. روي شانه‌ام زد و گفت برو خوش باش تو هم جايزه گرفتي و من در آن جشنواره اولين جايزه عكاسي‌ام را از دست سيف‌الله صمديان گرفتم.
او افزود: وقتي كسي در عرصه‌اي در مقاطع مختلف كار مي‌كند و پيشرفت مي‌كند و خودش صاحب ديدگاه و سليقه مي‌شود كم‌كم از تعداد كساني كه در آن عرصه به كار و اهميت آنها باور دارد كم مي‌شود. براي من هم اين اتفاق افتاده و امروز كه خودم نيز عكاس صاحب نظري هستم همچنان صمديان را در شمار بهترين و مهم‌ترين عكاسان ايران مي‌دانم.
سعيدي كه تاكنون جوايز متعددي در عرصه عكاسي دريافت كرده است با اشاره به سابقه همكاري‌اش با صمديان در جشن تصوير سال گفت: شايد من قديمي‌ترين كسي باشم كه در برگزاري تصوير سال بدون هيچ چشمداشتي همكاري كرده‌ام و از نخستين دوره‌اي كه اين رويداد برگزار مي‌شود، همراه او بوده‌ام و در تمام اين سال‌ها از او بسيار آموخته‌ام. سعيدي ادامه داد: صمديان نگاه خاص و ويژه‌اي در عكاسي دارد اما متاسفانه آنقدر درگير جشنواره‌ها و كارهاي ديگرش در عرصه سينما است كه فرصت نمي‌كند عكاسي كند اما راش‌هايي كه از فيلم‌ها براي خودش مي‌گيرد، ديدني است. صمديان ويژگي ديگري دارد كه هرگز وارد هيچ بازي سياسي نشده است و همين موجب شده تا هميشه در همه عرصه‌ها نگاه فراجناحي داشته باشد و دفترش ميزبان عكاساني از همه جناح‌ها باشد. من به عنوان عكاس حاضر نيستم كه با خيلي از اين عكاسان حتي سلام و عليك كنم اما صمديان با روي گشاده آنها را مي‌پذيرد و در عكاسي به آنها كمك مي‌كند.

اعتماد به نفس عكاسان را دو چندان كرده
مهدي قاسمي با اشاره به آشنايي‌اش با سيف‌الله صمديان گفت: نخستين‌بار سيف‌الله صمديان را در سال 1375 و در پشت صحنه فيلم ابر و آفتاب در گرگان ديدم. آن زمان من به همراه تعدادي از هم‌نسلانم فعاليت تيم فيلمبرداري ابر و آفتاب را دنبال مي‌كرديم. او با روي گشاده با ما مواجه شد و همان جا با ما به گونه‌اي برخورد كرد كه من هر وقت كه به تهران مي‌آمدم، مي‌توانستم به دفترش بروم و تمام عكس‌هايي كه گرفته بودم را به او نشان بدهم و او درباره تك‌تك عكس‌هايم صحبت مي‌كرد و راهنمايي‌ام مي‌كرد. از آن زمان تاكنون 26 سال مي‌گذرد و همواره در دفترش به روي همه عكاسان باز است.
او افزود: متاسفانه در شهرستان‌ها فرصت و امكان ديده شدن آماتورها نيست اما صمديان با برگزاري تصوير سال توانسته بخش عمده خليي كه در عكاسي شاهدش بوديم را برطرف كند. در اين رويداد عكاساني از جاي جاي ايران شركت مي‌كنند و با راهيابي عكس‌هايش به اين رويداد اعتماد به نفس‌شان بالا مي‌رود و مي‌توانند خودشان را پيدا كنند. اين عكاس خبري كه جوايز متعددي را هم از آن خود كرده در پايان سخنانش گفت: صمديان انسان تاثيرگذاري است او نه تنها بر زندگي حرفه‌اي من و هم‌نسلانم تاثير گذاشته است بلكه تاثير او را در زندگي شخصي‌مان نيز مي‌توان ديد. او با اينكه 67 بهار از عمرش گذشته است اما روحيه نوجو و جواني دارد و با همين روحيه و انرژي كارهايش را پيش مي‌برد.


...در آغاز «عكس» بود 

سيف‌اله صمديان

...به انسان غارنشين مي‌گويم: مي‌بينم از «نگاه كردن» به «ديدن» رسيده‌اي، اين يعني «عكاسي». مي‌پرسد: عكاسي ديگر چيست؟ جواب مي‌دهم: همان حسي كه با چشم‌هايت شكار كرده‌اي، البته اگر بتواني يكجوري آن را حفظ كني. حرفم تمام نشده از روي زمين تكه زغالي برمي‌دارد و مي‌رود توي غار و شروع مي‌كند به «نقاشي». چه فريبي! اينكه شد فقط يك «نقش» خالي! مگر مي‌شود همه آنچه را كه من و او با هم ديده‌ايم، با اين خط‌ها و رنگ‌هاي بي‌روح دوباره ديد؟ او را در لذت اين «تجسم» و نقش آن بر ديوار رها مي‌كنم و از غار بيرون مي‌آيم. از پشت سر كه نگاهش مي‌كنم، شير گرسنه‌اي را مي‌ماند كه به مورچه‌اي قناعت كرده است! 
سال ۱۵۰۳ ميلادي به  كارگاه نقاشي داوينچي
در فاصله كوتاهي كه «لئوناردو» از اتاق بيرون مي‌رود، خودم را به «موناليزا مي‌رسانم و در گوشش مي‌گويم: اين ديگر فقط «نقش» تو نيست، «نفس» تو را هم در آن حبس كرده‌اند!...
يك روز تابستاني در سال ۱۸۲۷ - پاريس
«نيسفور نيپس» مي‌گويد: اگر چند دقيقه ديگر صبر كني آن شيرواني و خانه كبوتر را كه مي‌بيني، روي اين ورقه مسي «منعكس» خواهم كرد و اولين عكس تاريخ متولد خواهد شد. مي‌گويم: مبارك‌مان باشد ولي كار تو دست‌كمي از آن نقش‌گر غارنشين ندارد. آيينه تو هم فقط ظاهر اشيا را نشان مي‌دهد.
سال ۱۹۵۴ - يك ميدان مين در هندوچين
«رابرت كاپا» را مي‌بينم كه پشت سر سربازان با دوربين لايكايش آخرين عكس زندگي‌اش را مي‌گيرد و به طرف تپه سمت راست خود راه مي‌افتد.
داد مي‌زنم: رابرت! مواظب باش، آن بالا نرو! من خبر دارم. آنجا يك مين...
ولي گويي فريادم در توفان درون او گم مي‌شود... و آن صداي لعنتي...
دوربين كاپا توي دست‌هاي من مي‌افتد و قطره‌هاي خون روي پلك‌هايم...
سال ۱۹۹۴ - آتليه عكاسي آودون
ريچارد، كت پدر سرطاني‌‌اش را مي‌پوشاند و او را براي چندمين‌بار جلوي دوربين قرار مي‌دهد. مي‌گويم: از جان اين پيرمرد چه مي‌خواهي؟ به پس‌زمينه سفيد اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «خلوص روحش را.»
سال ۱۹۸۹ - معادن طلاي برزيل
كارگري سراپا گل‌آلود با كيسه‌اي از خاك طلا بر دوش، از آخرين پله‌ها بالا مي‌آيد. مي‌خواهم دستم را دراز كرده و كمكش كنم كه «سباستيائو سالگادو» با خشم مهرباني مي‌گويد: بيا اين طرف! من دست ديگري را در كادر مي‌بينم، بگذار «عكس»م را بگيرم... و صداي شاتر دوربينش در هياهوي خستگي بردگان محو مي‌شود.
سال ۲۰۲۲ - تهران
به عكس‌هاي هانري كارتيه برسون، جوزف كودلكا، يوجين اسميت، ويليام كلين، آندره كرتژ، الكساندر رودچنكو، رابرت فرانك، عباس عطار، هيروشي هامايا، ژان گومي، بروس ديويدسون و... كه به ديوار اطاقم زده‌ام، نگاه مي‌كنم و با خود مي‌گويم: آيا اين عكس‌ها هم با اين ‌همه قدرت و حس در دورهاي نزديك، شبيه آن نقش غار به ‌نظر نخواهند آمد؟ تا بازتاب آن «حس ازلي» چند قرن فاصله داريم؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون