زمينلرزههاي خوي و نقش انسان
مهدي زارع، زمينشناس در مورد زمينلرزههاي مربوط به شهرستان خوي به «اعتماد» ميگويد: «سومين زمينلرزه با بزرگاي بين 5.5 تا 6 در 4 ماهه گذشته در ساعت ۲۱ و ۴۴ دقيقه شنبه 8 بهمن 1401 با بزرگاي 5.9 در 7 كيلومتري جنوب شرق خوي در استان آذربايجان غربي رخ داد. دو رخداد قبلي، هر دو با بزرگاي 5.6 به ترتيب در تاريخ 13 مهر 1401 و 28 دي 1401 در همين منطقه رخ داده بود. زمينلرزه 8 بهمن 1401 از دو رخداد قبلي بزرگتر بود. هر سه اين زمينلرزهها در راستاي سامانه گسله سيه چشمه- خوي (شمالغرب، جنوب شرق و با جابهجايي امتداد لغز راستگرد) اتفاق افتادهاند. هر سه نيز ساز و كار مشابه داشتهاند. زمينلرزه 28 ديماه 1401 با بزرگاي 5.6 در فيرورق، در حدود 10 كيلومتري غرب خوي و زلزله 13 مهر 1401 با بزرگاي 5.6 در 7 كيلومتري جنوب شرق خوي رخ داد. سه سال قبل در چهار اسفند 1398 نيز دو زمينلرزه با بزرگاي به ترتيب 5.8
در راستاي گسل سلماس و 6.0 در راستاي گسل قطور «باشقلعه» (تركيه) در آذربايجان غربي منطقه سلماس و قطور رخ داد. در گذشته اين منطقه هم زلزلههاي پيدرپي سابقه دارد. در همين منطقه در ۱۷ ارديبهشت سال ۱۳۰۹ در ساعت 2 و ۴ دقيقه بامداد زلزله با بزرگاي ۷.۲ سلماس و روستاهاي اطرافش را ويران كرد و روز قبل در همين مكان در ساعت ۱۱ صبح زمينلرزهاي با بزرگاي ۵.۰ رخ داده بود. از زمان رخداد زلزله 1780 تبريز كه آخرين اتفاق بزرگ و به شدت ويرانگر در تبريز بوده است در 243 سال گذشته زمينلرزهاي با بزرگاي بيش از 7 روي سامانه گسل شمال تبريز و شاخههاي گسله آن رخ نداده است. گسلش در زلزله 1780 خوي از شبلي تا مرند رخ داد. بين مرند و خوي نيز گسل خوي با طول 60 كيلومتر واقع است. نكتهاي مرتبط با بحران اقليمي منطقه نيز اكنون مورد توجه و مطالعه است: آيا خشك شدن درياچه اروميه به تحريك گسلهاي منطقه كمك كرده و مشخصا موجب رخداد توالي زلزلههاي خوي شده است؟ درياچه اروميه به دليل احداث سدهاي متعدد روي سرشاخههاي حوضه آبريز درياچه، استحصال آبهاي زيرزميني در ناحيه پيرامون درياچه، كاهش بارندگي و البته خشكسالي، حق آب خود را به ويژه از نيمه دهه 70 شمسي دريافت نكرده و پاييز 1401 حدود 95درصد حجم آب خود را (نسبت به وضع سال 1375) از دست داده است. اين درياچه هيچ خروجي به دريا ندارد و اندازه قبلي آن نتيجه حجم آبي است كه به داخل آن جريان مييافت. اين درياچه زماني 5000 كيلومتر مربع مساحت و حدود 23 ميليارد متر مكعب حجم آب داشت. از 1375 عمدتا به دليل سدسازي و كشاورزي نا پايدار درياچه به تدريج خشك شده است. اكنون بخشهاي شمالي و جنوبي آن جدا شده و حدود كمتر از 1000 كيلومتر مربع از سطح درياچه باقي مانده است. در آبان 1400 سازمان آب منطقهاي آذربايجان غربي اعلام كرد: دشتهاي سلماس و كهريز دو دشت ممنوع و بحراني از نظر آبهاي زيرزميني در استان هستند، دشت سلماس كاهش ۲۵۰ ميليون مترمكعبي آب در آبخوان نشان ميدهد. سالانه حدود پنج ميليون مترمكعب كاهش آب زيرزميني در اين حوضه ثبت ميشود و ۱۸ متر نيز اين آبخوان با كاهش تراز مواجه شده است.
منطقه ممنوعه و بحراني كهريز اروميه به دليل برداشت شديد آبهاي زيرزميني با پايين آمدن تراز اين منطقه از تراز درياچه اروميه، نفوذ آب صورت گرفته و كيفيت آب زيرزميني شور شده است. اين استان ۲۳ محدوده مطالعاتي حوزه آب دارد كه از اين تعداد، ۱۶ محدوده ممنوعه است. دشتهاي سلماس، خوي، اروميه و مياندوآب دشتهاي ممنوعه هستند بهطوري كه در اين مناطق، مجوز چاه براي كشاورزي نميدهند. حذف حدود 22 ميليارد متر مكعب (22 كيلومتر مكعب) از آب درياچه اروميه و حذف آبهاي زيرزميني بر رسوبات سطحي و محيط پيرامون درياچه اثر گذشته است. ويژگيهاي رسوب بر خواص مكانيكي و در نتيجه تمايل به تغيير شكل اثر ميگذارد. گسلهاي پيرامون و داخل درياچه اين رسوبات را تا نزديكي سطح زمين قطع ميكنند. تغييرات ناگهاني در خواص مكانيكي، مانند استحكام برشي، موجب ميشود تا هنگام بارگذاري لرزهاي با كاهش مقاومت و انباشته شدن تغيير شكل در بالا يا درون آنها رسوبات و روي سطح گسلها عمل كنند.
اگر تغييرات عظيم در آبهاي سطحي يك درياچه و آبهاي زيرزميني پيرامون آن به اندازه كافي بزرگ باشد، ميتواند تنشهاي روي گسل را نيز تغيير دهند. با نگاه دوباره به روندهاي كوتاهمدت و بلندمدت، مشخص است كه الگوهاي ريز لرزه خيزي با تغييرات سالانه استحصال آب در منطقه پيرامون درياچه اروميه همراه بوده است. يك تغيير بزرگ درازمدت بيثبات، گسلهاي بنيادي در طول زمان را تحريك ميكند. برداشت طولانيمدت آب در پيرامون درياچه اروميه منجر به كاهش تنش در گسلهاي پيرامون درياچه اروميه شده و اين امر باعث افزايش لرزهخيزي شده است. بررسيهاي اخير نشان ميدهد كه در مدت حدود بيست و پنج سال سطح محيط درياچه و پيرامون آن حدود 10 سانتيمتر به دليل حذف آب بالا آمده (build-up). در حال حاضر تصوير كاملتري از نحوه عملكرد گسلهاي پيرامون درياچه اروميه در دست نيست و البته اين نقصان براي پيشبيني خطر زلزله در كوتاهمدت مفيد نيست. اين ارتباط بين اثرهاي استحصال آب و لرزهخيزي منحصر به ايران و درياچه اروميه نيز نيست. در كاليفرنيا و در ژاپن نيز در دو دهه ابتدايي سده بيست و يكم نشان داده شده كه تغييرات در آبهاي سطحي و زيرزميني با تغييرات فعاليت لرزهاي همراه است. نكته مهم در پژوهشهاي اخير در ايران و كاليفرنيا ارتباط لرزهخيزي با فعاليتهاي انساني است كه به خشك شدن درياچهها انجاميده است. كاهش آبهاي سطحي و زيرزميني در كاليفرنيا نيز با خشكسالي مرتبط است و نيازهاي همچنان موجود به آب در اين ايالت براي استحصال آب موجب تحريك بيشتر لرزهخيزي شده است. از اكتبر 2003 تا مارس 2010، حوضههاي رودخانه ساكرامنتو و سان خواكين نزديك به 31 كيلومتر مكعب از آب شيرين خود را از دست دادند. از زمان شروع خشكسالي كاهش ذخيره آبهاي زيرزميني شديدتر شده است. تنها از نوامبر 2011 تا نوامبر 2013، 20 كيلومتر مكعب اضافي تخليه شده است. فعاليتهاي انساني براي ايفاي نقشي در وقوع زلزلههاي بزرگ در مدلهاي جديد ميتواند قابل ملاحظه باشد. مدلسازيهاي جديد در مورد استحصال آب نشان ميدهد كه عوامل انساني ما را يكي، دو قدم بيشتر به زلزله بزرگ بعدي نزديك كرده است.