آزار و اذيت منشي به دست مدير شركت
دختر جوان در حالي مدعي تعرض شده كه مدير او چنين اتهامي را قبول ندارد
اعتماد آنلاين| سيما دختر جواني است كه از رييسش به اتهام تعرض شكايت كرده است. سيما ميگويد دختري تنهاست كه از او سوءاستفاده شده است. او از زندگياش ميگويد .
توضيح بده چرا شكايت كردي و ماجرا از چه قرار است؟
سه سال پيش در يك شركت خصوصي مشغول به كار شدم. شركت ثروتمندي بود و مدير شركت هم مرد خيلي خوبي بود. يكسال و نيم گذشته بود كه مدير شركت فوت كرد و پسر جوان او مديريت شركت را بر عهده گرفت. او جوان خامي بود. مثل پدرش نبود. كارهاي عجيب و غريبي ميكرد. هرچند پدرش ثروت زيادي برايش گذاشته بود اما ثروت هم باعث نشده بود او آدم خوبي شود. يك شب در شركت وقتي من داشتم كارهايم را انجام ميدادم و تنها بودم به سراغم آمد و آزارم داد.
چرا در شركت تنها بودي؟
آخر فصل بود و من هم چون منشي هستم بايد همه كارهاي اداري را كامل ميكردم و به امور مالي ميدادم. در شركت مانده بودم .
چرا مقاومت نكردي؟
او رييس من بود. من خيلي ترسيده بودم.
از چه ميترسيدي؟
من دختر تنهايي هستم. پدر و مادر ندارم. با كار در شركت و خردهكاريهاي ديگر زندگيام را اداره ميكنم، اگر از شركت اخراج ميشدم بدبخت ميشدم.
حالا كه شكايت كردهاي اخراجت نكردند؟
راستش من موضوع را به مادر مديرمان گفتم او هم گفت بيا پول بدهم از شركت برو. بعد موضوع را به يك وكيل گفتم او گفت اگر شكايت كني ميتواني به حقت برسي. من هم شكايت كردم .
توانستي ثابت كني كه به تو تعرض شده است؟
بله. دوربينهاي مداربسته شركت ورود مدير به اتاق من را ثبت كرده بود اما مرد جوان ميگويد به زور نبوده است در حالي كه دروغ ميگويد.
حالا چه ميخواهي؟
من او را به قانون سپردم ولي ميخواهم حقم را بگيرم و خسارتي كه به من وارد شده جبران شود.
متهم مدعي شده تو از او خانه خواستهاي. آيا درست است؟
نه اينطور نيست. پدر مرحوم او پول پيش به من داده بود و من يك سوييت اجاره كردم كه حالا هم آنجا زندگي ميكنم. اين جوان به من گفت حالا كه شكايت كردهاي بايد پول را پس بدهي كه من مقاومت كردم و قبول نكردم. او به دروغ مدعي شده كه من از او خانه خواستهام.
فكر ميكني بتواني حرفت را ثابت كني؟
تا اينجا ثابت شده است. او خودش هم قبول كرده اما مدعي است به زور نبوده كه دروغ ميگويد. من منتظر راي دادگاه ميمانم و اميدوارم دادگاه حقم را بگيرد .
دوست ناباب؛ عامل ۲۵ سرقت خشن
اعتماد آنلاين| سارق خشن كه با قمه به شهروندان حمله ميكرد و ۲۵ فقره سرقت انجام داده است وقتي در دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه رفت رفيق ناباب را عامل اصلي سرقتهايش معرفي كرد. متهم كه مردي جوان است مدعي شد همدست فرارياش از رفقاي نابابش بود كه عامل بدبختي اوست. متهم كه با همدستي دوستش گوشيقاپي ميكرد و تلفن همراه زنان جوان را در خيابان ميدزديد با شكايت چند زن شناسايي و بازداشت شد.اولين شكايت يكسال پيش به ماموران ارايه شد و زن جواني كه به پليس آگاهي رفته بود، گفت: در حال عبور از يكي از خيابانهاي محله خانيآباد بودم و با موبايلم صحبت ميكردم كه دو پسر جوان كه سوار بر يك موتوسيكلت بودند به من نزديك شدند و گوشي موبايلم را قاپيدند.با اين شكايت تلاش براي رديابي دو دزد گوشيقاپ آغاز شد. يك روز از اين ماجرا گذشته بود كه مردي به پليس آگاهي رفت و گفت دو مرد موتورسوار گوشي موبايلش را در خيابان دزديدهاند. نشانيهايي كه اين مرد از دو دزد به پليس داده بود با نشانيهاي دزدان گوشي موبايل زن جوان مطابقت داشت.در حالي كه در كمتر از چهار ماه تعداد شكايتهاي مشابه سرقت موبايل در محدوده خانيآباد تهران به ۲۵ فقره رسيده و سريالي بودن سرقتها قوت گرفته بود، ماموران مشغول بررسي فيلمهاي دوربينهاي مداربسته شدند.در اين ميان به پليس خبر رسيد دو مرد موتورسوار حين سرقت گوشي موبايل يك شهروند در منطقه يافتآباد، او را با قمه زخمي كردهاند و يكي از دزدان هنگام فرار به دست ماموران انتظامات بازار مبل ايران دستگير شده است.دزد جوان به نام خسرو به سرقت خشن با همدستي دوستش ناصر اعتراف كرد و مالباختگان در مواجهه حضوري با اين متهم اعلام كردند اين مرد يكي از دزدان موتورسوار است.در ادامه ماموران به رديابي ناصر پرداختند اما ردي از او به دست نياوردند. در حالي كه تلاش پليس در رديابي ناصر بينتيجه مانده بود براي دو دزد خشن به اتهام سرقت مسلحانه كيفرخواست صادر و پروندهشان براي رسيدگي به شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.در اين جلسه خسرو از خود دفاع كرد و ناصر غيابي محاكمه شد. در ابتداي جلسه شاكيها يكبهيك در جايگاه ويژه ايستادند و به تشريح شكايتشان پرداختند.سپس خسرو در جايگاه متهم ايستاد و گفت: من غير از دو سرقتي كه ظرف ۱۰ دقيقه در محدوده بازار مبل انجام دادم اتهام ديگر را قبول ندارم. من دزد نيستم و آن روز هم تحتتاثير مصرف حشيش دست به سرقت زدم.او در پاسخ به سوال قاضي مبني بر اينكه چطور در پليس آگاهي به سرقتها اعتراف كرده بود، گفت: در مرحله بازجويي تحت فشار رواني ناچار از اعتراف شدم؛ ولي حالا ميگويم بيگناه هستم. من اگر ۲۵ گوشي گرانبها سرقت كرده بودم حالا اينقدر بيپول نبودم كه يك هزار توماني هم نداشته باشم.خسرو ادامه داد: ناصر دوست ناباب بود و مرا بدبخت كرد. من ميدانستم سارق است و نبايد با او رابطه دوستانهام را ادامه ميدادم.