• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5421 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۸ بهمن

قهرمان بوك س پشت ميله‌هاي زندان

مرتضي ميرحسيني

درباره اين ماجرا، حداقل دو روايت اصلي وجود دارد، هرچند يكي از اين دو روايت پذيرفتني‌تر است. ماجرا به تابستان 1991 برمي‌گردد، به شكايت دزيره واشنگتن از مايك تايسون با اين ادعا كه قهرمان بوكس جهان در هتل كانتربري در ايندياناپوليس به او تجاوز كرده است. واشنگتن آن زمان هجده سال داشت و برنده يكي از مسابقات زيبايي دختران آن ايالت شده بود. در همان هتل با تايسون كه يكي از مهمانان ويژه جشن اختتاميه آن مسابقات بود روبه‌رو شد و اين دو با هم گرم گرفتند. دختر روز بعد به بيمارستان رفت و گفت كه شب گذشته به او تجاوز شده است. گفت به دعوت تايسون، براي ادامه صحبت به اتاق او در همان هتل رفتند و آن اتفاق برايش افتاده است. سه روز بعد، از تايسون شكايت كرد و پليس‌ها را با همين شكايت به سراغ «متجاوز» فرستاد. تايسون دستگير و در زمستان 1992 محاكمه شد. دادگاه دو هفته طول كشيد و در چنين روزي از همان سال، حكم به محكوميت تايسون داد. خبرش را تقريبا همه رسانه‌هاي دنيا منتشر كردند. قاضي دادگاه پس از بررسي همه شواهد و قراين و شنيدن صحبت‌هاي دو طرف پرونده، ابتدا تصميم به صدور حكم حبس ده ساله براي تايسون گرفت، اما بعد -با تعليق چهار سال پاياني‌اش- آن را به شش سال تغيير داد. تايسون سه سال و چند ماه در زندان ماند و در مارس 1995 آزاد شد. او چه آن زمان و چه بعدها هميشه مي‌گفت كه مجرم نيست و آنچه دزيره واشنگتن مي‌گويد تهمتي نادرست است. حتي در كتاب خاطراتش با عنوان «حقايق قطعي» كه سال 2013 منتشر شد، باز بر ادعاي بي‌گناهي خودش پافشاري كرد. «خودش مي‌داند، خدا هم مي‌داند كه حقيقت چيست و از اين به بعد بايد با عواقب اين عملش زندگي كند.» او وكلاي كاركشته‌اي را با خودش به دادگاه بُرده بود، اما هنگامي كه در جايگاه متهم ايستاد، امكان تحقق عدالت در اين پرونده را زير سوال برد. «من اينجا نيامده‌ام كه براي ترحم به كسي التماس كنم. بعيد مي‌دانم از اين دادگاه خيري حاصل شود و از اين‌رو اكنون كه در گوشه و كنار جهان بدنام شده‌ام، خودم را براي بدترين چيزها هم آماده كرده‌ام.» در كتاب «حقايق قطعي» مي‌گويد مي‌دانستم كه ميان آن‌همه هياهو نبايد به عدالت اميد ببندم، البته اگر دادگاه در لس‌آنجلس يا نيويورك برگزار مي‌شد شايد شرايط متفاوتي رقم مي‌خورد، اما ما در اينديانا بوديم، يكي از ايالت‌هايي كه تاريخي طولاني از نژادپرستي و ستم به سياهپوستان را پشت سر خود داشت. از نظر او نه شواهد، كه رنگ سياه پوستش دليل محكوميتش بود. البته حداقل در مورد اين پرونده خاص واقعا چنين نبود و اتفاقا از همان آغاز ماجرا و نشر خبر تجاوز، بسياري در همان ايالت طرف تايسون را گرفتند و با ترديدافكني در صحبت‌هاي شاكي، به دزيره واشنگتن (كه او نيز سياهپوست بود) انگ و افترا زدند. حرف بسياري از كساني كه در آن روزها از تايسون دفاع مي‌كردند اين بود كه تاريخ ايالات متحده امريكا پر از نام سياهاني است كه بدون ارتكاب جرم، مجرم شناخته شدند و تا زماني كه شواهد كافي براي اثبات گناه تايسون ارايه نشود، فرض بر بي‌گناهي اوست. خلاصه اينكه تايسون مجرم شناخته شد. به زندان افتاد. دوره حبس را تحمل كرد و بعد آزاد شد. پس از آزادي، دوباره به مسابقات بوكس برگشت و سال بعد (سال 1996) عنوان قهرماني جهان خود را پس گرفت. البته همچنان جنجالي و پرحاشيه باقي ماند. مثلا در 1997 گوش ايواندر هالي‌فيلد را گاز گرفت و دوره‌اي از شركت در رقابت‌هاي بوكس محروم شد و سه ميليون دلار هم جريمه پرداخت. اما دزيره واشنگتن درباره آن ماجرا چه مي‌گفت؟ حرف او اين بود كه آن روز در هتل، در هم‌صحبتي با تايسون اين احساس را داشت كه دارد با يكي از مشهورترين چهره‌هاي كشورش وقت مي‌گذراند و اصلا به اين فكر نمي‌كرد كه ممكن است تايسون نيت ديگري داشته باشد. تايسوني كه همه كشور، از جمله خانواده خود دزيره او را مي‌شناختند و دوستش داشتند. مي‌گفت حتي در اتاق به تايسون گفتم كه «اهل اين كارها نيستم»، اما پاسخ شنيدم كه «پس تو يك دختر خوب مسيحي هستي!» ماجراي تجاوز تايسون، در ايالتي از ايالت‌هاي امريكا روي داد اما براي همه دنيا جذاب بود، نه به اين دليل كه رسانه‌ها و افكار عمومي دنبال كشف حقيقت بودند، جذاب بود چون به تعبير سردبير روزنامه اينديانا ريكوردر، سه عنصر اصلي براي روايت داستاني پركشش را داشت: سكس، جرم و نامي مشهور.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها