محكوميت فرمانده انتظامي سابق چابهار به ۱۵ ماه حبس و انفصال از خدمت
گروه حادثه
۲۸ بهمنماه خبر محكوميت فرمانده انتظامي سيستانوبلوچستان كه به اتهام «آزار و اذيت جنسي» يك دختر بلوچ محكوم شده بود، منتشر شد. خبرگزاري ميزان، رسانه رسمي قوه قضاييه ايران در اين مورد اعلام كرد: «در پي شكايت از فرمانده انتظامي سابق چابهار توسط يكي از شهروندان و پس از ارايه گزارش از سوي بخشهاي نظارتي مسوول در فراجا مبني بر روي دادن برخي تخلفات ازسوي نامبرده در شهريور ماه امسال، دادگاه نظامي استان سيستانوبلوچستان بلافاصله و با قيد فوريت موضوع را در دستور كار ويژه قرار داد و تحقيقات در اين زمينه را آغاز كرد. بر همين اساس پس از تحقيقات دقيق صورتگرفته، شنيدن اظهارات شاكي پرونده، خانواده او و همچنين دفاعيات متهم، بررسي گزارش نهادهاي نظارتي فراجا، گزارش پزشكي قانوني و ساير مستندات و ادله موجود و تكميل تحقيقات در دادسرا و صدور كيفرخواست، دادگاه نظامي يك، استان سيستانوبلوچستان در تاريخ ۱۲ آذرماه ۱۴۰۱، ابراهيم كوچكزايي را به استناد مواد۵۵، ۷۸ و ۳۸ قانون مجازات جرايم نيروهاي مسلح و بند پ از ماده۱۳۴ و ماده ۲۷ قانون مجازات اسلامي به جرم «ايجاد جو بدبيني» نسبت به نيروي انتظامي به ۱۵ ماه حبس و از باب تهيه صورتجلسه خلاف واقع به ۱۵ ماه حبس تعزيري و از جهت لغو دستور و تهديد نيز هركدام به ۱۵ ماه حبس تعزيري محكوم كرد. دادگاه علاوه بر حبس، نامبرده را به انفصال از خدمات دولتي و عمومي نيز محكوم كرده است.»
در ادامه خبر رسانه قوهقضاييه هم آمده است: «حكم صادرشده قطعي و لازمالاجرا است. قابل ذكر است پرونده ابراهيم كوچكزايي در زمينه برخي اتهامات مطروحه ديگر، در ديوان عالي كشور در حال بررسي و رسيدگي است.» انتشار خبر تجاوز به دختر بلوچ همزمان با نخستين روزهاي جنبش اعتراضي در ايران بود و پنجم مهرماه اعتراضات گستردهاي در شهرهاي مختلف سيستانوبلوچستان از جمله چابهار شروع شد.
و اما ماجرا چه بود؟
اواخر تيرماه ۱۴۰۱ خبري مبني بر رخ دادن يك فقره قتل در شهرستان «دشتياري» از توابع استان سيستانوبلوچستان منتشر شد. به دنبال اين خبر در ۱۰ شهريور ماه فعالان كمپين بلوچ اعلام كردند كه يكي از فرماندهان نيروي انتظامي «ابراهيم كوچكزايي» هنگامي كه قصد بازجويي از يكي از مظنونان اين پرونده قتل را داشته او را مورد «آزار و اذيت جنسي» قرار دادهاست و شخصي كه مورد آزار و اذيت جنسي از سوي اين فرمانده نيروي انتظامي قرار گرفته يك دختر «۱۵ ساله بلوچ» بود. مولوي عبدالغفار نقشبندي، امام جمعه موقت شهرستان راسك آن زمان طي بيانيهاي ادعاي اين دختر ۱۵ ساله بلوچ در خصوص آزار و اذيت جنسي توسط نيروي فرمانده انتظامي را تاييد كرد. به دنبال انتشار اين اخبار «اعتماد» در شماره ۵۳۲۵ در گفتوگو با برخي منابع محلي و همچنين امام جمعه موقت شهرستان راسك به بررسي اين پرونده پرداخت. در آن گزارش، يكي از نزديكان مقتول در مورد پرونده قتل در شهرستان دشتياري گفته بود: «اواخر تير ماه امسال نزديك ظهر بود كه اين اتفاق افتاد. خانواده اين دختر 15ساله با خانواده مقتول همسايه ديوار به ديوار هم بودند و وقتي وقوع قتل به پليس اطلاع داده شد اولين خانوادهاي كه مظنون شناخته شدند خانواده اين دختر 15 ساله بلوچ بودند. هنوز ما هم نميدانيم انگيزه قتل چه بوده اما هنگامي كه اين خانم به قتل ميرسد جنازه او را در يك ساختمان خرابه مياندازند اما تا آنجايي كه شنيدم مساله ناموسي و خانوادگي بوده است، چون اينها را هم همسايهها ميگويند ما خودمان به چشم شاهد ماجرا نبوديم. از خانه مقتول تا آن ساختمان خرابه حدود 100 متر فاصله است. كسي هم نديد كه چه كسي اين جنازه را داخل آن خرابه انداخت. وقتي همسايهها از كنار آن ساختمان متروكه رد ميشدند متوجه ميشوند كه اين جنازه آنجا افتاده است. مقتول حدود 29 سال داشت و سه دختر هم دارد. يكي از دختران مقتول با اين دختر 15 ساله كه بعدا ادعا كرد روز بازجويي توسط فرمانده نيروي انتظامي مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفته، همبازي بود. بعد از اين اتفاق كل اهالي كوچه را براي بازجويي خواستند. خانواده اين دختر و خودشان اظهار ميكردند كه از قتل اطلاعي ندارند و كار آنها نبوده است، اما برادر اين دختر 15 ساله يك هفته بعد از اين اتفاق بازداشت و زنداني شده است. پليس از روي تلفن همراه او را رصد و شناسايي كرد.» مولوي عبدالغفار نقشبندي هم به «اعتماد» در مورد آزار و اذيت جنسي دختر ۱۵ ساله بلوچ گفته بود: «اين دختر با دختر مقتول دوست بودند. شبها كنار هم مينشستند و لباس محلي بلوچي ميدوختند ولي حالا ميگويند چون مقتول در ساعتهاي آخر ديده شده به خانه اين دختر 15 ساله بلوچي رفته، خانواده آنها را متهم كردند. حالا ما كاري به موضوع قتل نداريم، چون به هر حال پليس با بررسيهايي كه انجام ميدهد مشخص ميكند ماجراي قتل از چه قرار بوده است اما در مورد ادعاي اين دختر 15 ساله بايد بگويم كه من به پاي صحبتهاي كل اين خانواده نشستم و خود اين دختر 15 ساله زواياي پنهان ماجرا را برايم شرح داد. اصلا چطور ميشود يك دختر نوجوان خودش را بدنام كند! من يك موردي را به شما عرض كنم هيچوقت يك دخترخانم عفيفه بلوچ نميآيد آبروي خودش و خانوادهاش را به خاطر يك ادعاي دروغين به باد دهد. اين دختر به همراه 25 نفر از اقوامش نزد من آمدند و خود دختر با زبان خودش جزييات ماجرا را برايم تعريف و اظهاركرد كه هنگامي كه در اتاق بازجويي بوده اين اتفاق برايش رخ داده است و برايم زواياي پنهان قضيه از جمله مشخصات اتاق و ... را توصيف كرد و گفت...»