• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5430 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱ اسفند

داستان دو وحيد

وحيد اشتري و وحيد جليلي در جريان عدالتخواه تبديل به دو نماد در «گفتمان عدالتخواهي» شدند يكي مطرود در حال شمارش روزهاي باقيمانده تا آغاز حكم حبس و ديگري محبوب و قائم‌مقام صداوسيما

سيما پروانه‌گهر

دو «وحيد» اين روزها در جريان عدالتخواهي خبرساز شده‌اند؛ وحيد اشتري كه در آستانه اجراي حكم زندان است و وحيد جليلي كه رسانه ملي را تحت مديريت خود و نيروهايش دارد؛ اين گزارش داستان اين دو وحيد است؛ مريد و مراد ديروز كه امروز راه جدايي در پيش گرفتند. نه ماه پيش وقتي وحيد اشتري در برنامه پاراگراف اعتمادآنلاين در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه «آيا در جريان عدالتخواه پسران عليه پدران شوريده‌اند» گفت كه «عدالتخواهي با پدركشي شكل گرفته است». آنچه در خرداد 1401 براي ما روشن بود، اختلاف و جدايي جدي بين نسل قبلي و بعدي عدالتخواهان بود؛ جدايي بين پدران و پسران، بين مرادان و مريدان. بين چهره‌هايي همچون وحيد جليلي، سعيد زيباكلام، رحيم پورازغدي، سعيد قاسمي با سوت‌زن‌هاي عدالتخواه؛ سيدمهدي صدرالساداتي، سلمان كديور، امير تفرشي و البته وحيد اشتري. پسران جريان عدالتخواه برخلاف پدران به نشستن پشت تريبون‌هاي هميشه برقرار اصولگرا بسنده نكردند و از كلي‌گويي فاصله گرفتند. آنها براي سوت زدن درباره مصاديق فساد - بدون ملاحظه خطوط قرمزهاي مرسوم- به كف فضاي مجازي آمدند و تاختند. اين فاصله در زمان گفت‌وگوي اشتري با ما ملموس بود و محور يكي از سوالات‌مان شد. اشتري اما فراتر از فاصله، از شورش پسران عليه پدران گفت و آن را ذات عدالتخواهي خواند. حتي از اشتري سوال كرديم كه چگونه مي‌خواهند شورش كنند وقتي منتسب به چهره‌هايي مثل وحيد جليلي و سعيد زيباكلام هستند. او اين انتساب را نه رد كرد و نه تاييد و با گفتن اينكه «اين چهره‌ها خودشان امروز دور يك ميز نمي‌نشينند» از فاصله‌هاي جدي خبر داد. در خرداد ۱۴۰۱، كسي تصور نمي‌كرد اين «شورش» وحيد اشتري را روانه زندان كند چرا كه از سويي عدالتخواهان از دنده چپ اصولگرايان بلند شده بودند و قرار نبود چاقو دسته خودش را ببرد. اين پسران توسط آن پدران، براي تاختن بر جناح ديگر تربيت شده بودند و قرار نبود سرنخ از دست‌شان در برود ؛ در مقابل هم قرار نبود پسران در سكوت پدران به زندان بروند چرا كه حبس براي نيروهاي سياسي عموما سرزميني است كه «خودي‌ها» جايي در آن ندارند.  وحيد اشتري نماد پسران جريان عدالتخواه است؛ پسراني كه روزگاري حلقه نزديكان پدر معنوي اين جريان بودند؛ وحيد جليلي. بازي روزگار يا جبر سياست اما حالا اين دو وحيد را در شرايطي عجيب قرار داده؛ وحيد اشتري در آستانه گذراندن حكم خود قرار دارد و امروز و فردا بايد به زندان برود و وحيد جلیلی در صدا و سيما امپراتوري رسانه‌اي‌اش را تحكيم مي‌كند. سوال اصلي اما علت اين فاصله است. چرا شعار عدالتخواهي كه در دهه 80 توسط چهره‌هايي همچون وحيد جليلي و سعيد زيباكلام با بحث‌هاي گفتماني رحيم پور‌ازغدي و مجلس گرم‌كني سعيد قاسمي، به راه افتاد به دست چهره‌هايي همچون وحيد اشتري فرمي ديگر يافته و راه جدايي بر طالع‌شان افتاده است؟ براي پاسخ به اين پرسش تحليل كلي از جريان عدالتخواهي لازم است؛ جرياني كه امروز اسامي از خود جريان مهم‌تر و مدعي‌تر هستند. چهره‌هايي كه خود را عدالتخواه مي‌دانند و مي‌خوانند امروز آرايشي جديد دارند و ديگر در قالب يك جريان كلي با يك نام قابل تقسيم‌بندي نيستند. مهم‌تر از همه دعواي «عدالت» و «ولايت» خود شكاف جديدي در جريان عدالتخواهي ايجاد كرد. اين گزارش اما تنها به دنبال مرور سرنوشت متفاوت دو وحيد است. براي پاسخ به اين سوال بايد به روزگار طلايي اين جريان و دو وحيد برگرديم؛ سال‌هايي كه وحيد جليلي مراد دانشجويان عدالتخواه است و وحيد اشتري و مريدان ديگر جليلي، ساده‌زيستي و زبان تند و تيزش در نقد قدرت را مي‌استايند. 

وامدار شعارهاي احمدي‌نژادي  و دست‌پرورده جليليون
تهران، دانشگاه تهران، سال 13۸۷. وحيد اشتري از محله خاك سفيد به دانشگاه تهران آمده . به روايت خودش هم درس سياست مي‌خواند و هم طلبه است. فضاي دانشگاه تهران مملو از شعارهاي احمدي‌نژادي است. فساد و رانت متعلق به جناح اصلاحات است و جريان هاشمي و لاغير. جريان انقلابي همان است كه وحيد جليلي و برادرش مي‌گويند؛ مبارزه با رانت و فساد و اشراف‌گري. هدف هم روشن است؛ غيرخودي‌ها. سال بعد وحيد جليلي كه سال دوم رشته علوم سياسي دانشگاه تهران است، رييس بسيج دانشگاه تهران مي‌شود و به گفته دانشجويان آن زمان در زمان رخدادهاي بعد از انتخابات سال 1388 كاملا «انقلابي»  عمل مي‌كند.
در آن سال‌ها روابط بين دو وحيد مشابه عكس معروف‌شان است. همان كه مقابل يك موتور ايستاده‌اند. حالت اين دو در عكس قصه رفاقت و شاگرد و استادي است، استاد و شاگردي كه قرار است عدالت را مطالبه كنند. مشخص نيست در لحظات بعد از گرفتن اين عكس قرار است اشتري ترك جليلي بنشيند يا بالعكس . عكس معروف وحيد اشتري و وحيد جليلي متعلق به همان سال‌ها است. احتمالا سال 78 يا 88. در داخل جريان عدالتخواه هم، موسم، موسم گفتمان‌سازي است. استاد درس مي‌دهد و شاگرد درس پس مي‌دهد.
 گفته‌هاي يكي از فعالان عدالتخواه كه نمي‌خواهد با ما مصاحبه كند اما در برابر چند پرسش درباره نوع ارتباط، پاسخ‌هايي مي‌دهد نشان از اين الفت و نزديكي بين پسران جريان عدالتخواه و برادران جليلي دارد: «ما هنوز با اين آقايون رودربايستي‌هاي شخصي داريم. دل‌مان نمي‌خواهد توي روي‌شان بایستيم اما خب چه مي‌شود كرد، نمي‌توانيم در بيان مطالبات تفكيك قائل شويم وگرنه كه خب قصدي براي ايستادن در روي آنها نداشته و نداريم. بيشتر بچه‌ها اين ملاحظات شخصي را دارند اما از جايي به بعد آنها كارهاي ما را قبول نداشتند چون از دايره نقد ما و مسائلي كه در ارتباط با برخي افراد طرح مي‌شد، شايد رضايت قلبي نداشتند.» همان سال‌ها اشتري عضو تيم رسانه‌اي سعيد جليلي شد و زير سايه عدالتخواهي جليليون رفت و به گفته خودش چندصد مسجد و دانشگاه را تك‌تك براي حزب‌اللهي‌ها سخنراني مي‌كرده تا محتواي جنبش عدالتخواهي را براي آنها روشن سازد. همان زمان كه به گفته برخي دانشجويان ورودي همان‌سال‌ها و نزديكان به اين حلقه پسران در دانشگاه تهران، آنها سال‌های زيادي با سجاد صفارهرندي- پسر وزير ارشاد دولت احمدي‌نژاد- و امير حسين ثابتي- مجري فعلي برنامه جهان آرا-  همكاري داشته‌اند. در سال‌هاي اخير ويدیويي از اشتري در فضاي مجازي منتشر شد، ويدیويي قديمي كه او با لباس سپاه از مدافعين حرم مي‌گويد. تا چند سال بعد احتمالا وحيد جليلي به وحيد اشتري خيلي افتخار  مي‌كند. 


دهه90؛ حفظ حرمت‌ها و توسل به اشتراكات
دهه90، دهه تثبيت جليلي و اشتري است. هر دو در سخنراني‌هاي‌شان عدالتخواهان را افشاگر فساد و مطالبه‌گر معرفي مي‌كنند و از سوي رسانه‌هاي اصولگرا مورد حمايت كامل هستند. همان سال‌ها «مشرق‌نيوز» در گزارشي به شكل مفصل به معرفي اين گروه پرداخته و كانون اصلي عدالت‌خواهان را سال ۱۳۸۸، بعد از اعتراضات گسترده در دانشگاه‌ها، به‌طور خاص «بسيج دانشجويي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران» معرفي كرده و وحيد جليلي را رهبر معنوي اين جريان.
در همين گزارش مشرق‌نيوز نوشته شده است: «برخي چهره‌هاي جوان دانشجو به واسطه‌ استعداد سخنوري، جوشش انقلابي و احساسات پاك و نيالوده در دفاع از انقلاب و نظام، در بحبوحه همين مجادلات، تبديل به چهره‌هاي اصلي جريان‌هاي دانشجويي وفادار به نظام، موسوم به عدالتخواهان شدند.»
سال 1397 است كه وحيد جليلي با سخنراني در نشست سراسري «جنبش عدالتخواه دانشجويي»، اين گروه را آرمان‌خواه و انقلابي خواند و وجه تمايز آن با ساير گروه‌هاي افشاگر را با مفهوم «عدالت‌خواهي‌هاي ظالمانه» توضيح داد. همان سال‌هاست كه «حامد كاشاني»، روحاني معروف اين جريان، وحيد اشتري و «ميلاد گودرزي» در مورد برخي از شبكه‌هاي فساد و افراد صاحب‌نام و ذي‌نفوذ بي‌پروا افشاگري كردند. آنها با استفاده از پوشش رسانه‌اي برخي از رسانه‌هاي نزديك به اصولگرايان مانند مشرق‌نيوز، «رجانيوز» و شبكه تلويزيوني «افق»، كم‌كم توجه مخاطبين در فضاي مجازي را جلب و كمي بعد تویيتر را محمل اصلي طرح مطالب خود قرار دادند. 
همان سال‌هاست كه پاي آقازاده‌ها به مطالب عدالتخواهان به خصوص اشتري باز شد؛ «باقر هاشمي شاهرودي» و داماد «علي شمخاني» و البته سازمان‌هايي مانند «ستاد امر به معروف و نهي از منكر» كه با انتشار نامه‌هاي سربرگ‌دار اداري و برخي نامه‌هاي محرمانه، نقل محفل افشاگري عدالتخواهان قرار گرفتند. چند سال بعد هم پرونده دختر نعمت‌زاده دست اين جريان بود.
وحيد اشتري در سال‌هاي ابتدايي دهه 90 مشغول افشاگري عليه دولت روحاني و ليبرال‌هاست. وحيد جليلي هم مسند «نقد قدرت» را دارد، از نقد صدا و سيما و نامه نوشتن به چهره‌اي در دفتر رهبري همچون حسين محمدي كه پيش از نام ذكر نامش براي رسانه‌ها با احتياط بود. برجام وسياست خارجي سهم نقد سعيد بود و حلقه‌هاي قدرت و امور فرهنگي و رسانه‌اي سهم نقد وحيد. وحيد اشتري هم كه هنوز مريد جليليون است، دنباله‌روي اوكه قرار است تمامي ساختارهاي فساد را با عدالتخواهي دگرگون كند. از سال 98 اما گويا عدالت براي هر دو وحيد معناي جدايي گرفت. براي وحيد جليلي عدالتخواهي به گفته خودش ديگر «كار فرهنگي» شد، اما وحيد اشتري با يافتن معابر فساد به چهره‌هايي رسيد كه جليليون حداقل در ظاهر حال نمي‌خواستند از آنها نامي برده شود و حمايتي از پسران در پروژه‌هاي جديدشان نمي‌كردند، باطن را البته خداي داند.
شهرداري، دو راهي جدايي
به نظر مي‌رسد چهره‌هاي اصلي و ايدئولوگ در جريان عدالتخواهي از اينكه مساله هلدينگ ياس و بعد از آن سيسموني گيت و بسياري از چهر‌ه‌هاي ديگر در نهادهاي مختلف سوژه افشاگري پسران شد، رضايت ندارند. 
با دقت در نوع روابط سياسي بين جليليون و قاليباف البته هيچ نشاني از الفت كه نمي‌بينيم، بدون شك رقابت سرسخت تنها برچسبي است كه مي‌توان به اين رابطه زد. با اين وجود در برهه‌اي از زمان كه ذره‌بين برخي جوانان عدالتخواه روي محمدباقر قاليباف متمركز شد، نشاني از همراهي ايدئولوگ‌هاي عدالتخواه از جوانان فعال در تویيتر ديده نمي‌شود. به روايت يكي از اين چهره‌ها «آقا وحيد از برخي رفتارهاي بچه‌هاي عدالتخواه رضايت نداشت، شايد چيز علني نمي‌گفت، اما رفت و آمدها كمتر شده بود. اسم خاصي نمي‌برد كه چرا اين كار را يا آن كار را مي‌كنيد اما شايد در ذهنش اين بود كه اينجور زدن و موضع‌گيري عليه افراد باعث سوءاستفاده دشمن مي‌شود. حرف خاصي زده نمي‌شد يا گلايه و نقد و تذكري مطرح نشد اما معلوم بود كه اين رويه چندان هم مورد تاييدش نيست». بدون تعارف شايد برادران جليلي به خصوص وحيد از اينكه يك نفر از مريدان قديمي‌اش نسخه يكي از رقباي اصولگراي برادرش را بپيچد، ناراضي هم نباشد اما بدون شك ديگر نمي‌خواهد نامش با نام اين افراد گره بخورد. براي وحيد جليلي ديگر آن عكس قديمي معني ندارد؛ هركس بايد سوار موتور خود بشود و راه خود را برود، وحيد به زندان و وحيد به جام جم. اين سكوت براي آنها كم هزينه هست؛ هم دستاورد سياسي دارد و هم بدنامي زدن چهره‌هاي اصولگرا و ايجاد دشمني براي جبهه انقلاب را ندارد.
وحيد اشتري بعد از ماجراي هلدينگ ياس سخنراني و مصاحبه‌اي نبود كه در آن عليه قاليباف سخن نگويد. ماجراي سيسموني‌گيت هم ديگر به حساب خود عدالتخواهان ضربه آخر به قاليباف بود. موضوعي كه مرزبندي‌ها را بين نيروهاي اصولگرا با عدالتخواهان نسل دوم بيش از پيش شفاف كرد و حتي پاي داماد رييسي هم در يك فايل صوتي به ميان كشيده شد.
محمود رضوي، مشاور قاليباف همان زمان افشاي سفر خانواده قاليباف به استانبول و خريد سيسموني را «پروژه امنيتي» و «پروژه‌سازي محافل پشت پرده» خواند و گفت: «از دستگاه‌هاي امنيتي توقع است كه تكليف اين محفل يا نهاد را معين كنند.» رضوي گفت: «هيچكس از باردار بودن دختر قاليباف خبر نداشت و شناسايي خانواده او با ماسك در فرودگاه استانبول و اشاره به باردار بودن دختر قاليباف كار يك فرد عادي نمي‌تواند باشد».
بعد از اين ماجرا بود كه وحيد اشتري خبر داد كه به اتهام نشر اكاذيب و انتساب اعمال خلاف واقعيت به اشخاص حقوقي و حقيقي به قصد اضرار و تشويش اذهان عمومي محكوم شناخته شده است. روابط عمومي دادگستري استان تهران در همين زمينه اعلام كرد كه دادنامه صادره مربوط به چند پرونده اتهامي وحيد اشتري است و آن طور كه به اشتباه از سوي وي عنوان شده صرفا مربوط به يكي از پرونده‌هاي متهم نيست. نزديكان قاليباف از همان زمان تا امروز اعلام كردند كه در ماجراي سيسموني‌گيت هيچ شكايتي از جانب قاليباف عليه اشتري مطرح نشده است. در ماه‌هاي بعد آنقدر درباره اين مساله و حكم دادگاه او مطلب گفته شد كه هر روز پاي ثابت تویيتر هشتك اشتري بود و ماجراي حكم و شاكي و دادگاهش. در نهايت اعلام كرد كه ديگر در اين زمينه فعاليتي نمي‌كند و از اين پس سوت‌زني و عدالتخواهي با اين شيوه را كنار مي‌گذارد. در جريان عفو اخير نيز اشتري خبر داد كه به علت داشتن شاكي خصوصي به او گفته شده كه نمي‌تواند مشمول عفو باشد. اين روزها دوستان اشتري در فضاي مجازي در حال تكرار اين مساله هستند كه چرا وي بايد به زندان برود و حتي نامه‌اي سرگشاده با امضاي چهره‌هاي مختلف به رييس قوه قضاييه نوشته شد تا مانع زندان رفتن وي بشود. در تمام اين مدت اما هيچ صدايي از وحيد جليلي در حمايت از او يا حتي كمترين اشاره‌اي در رد و تاييد او شنيده نشد. راه جدا شده است و وحيد جليلي اين روزها كه از زمين و زمان در دادگاه و نهادهاي ديگر انتقاد مي‌كند، وحيد جليلي مشغول كادرسازي در صدا و سيما است و شبكه به شبكه و برنامه به برنامه در حال گرفتن هر تصوير و صداي خروجي از صداوسيما است. مريد قديمي‌اش هم ديگر از شعار و آرمانخواهي حرفي نمي‌زند و حتي مي‌گويد اين حبس پايان فعاليت او خواهد بود و از مخاطبينش در فضاي مجازي خواست ديگر مواردي را كه فساد اقتصادي يا رانت مي‌دانند، براي او ارسال نكنند. سرنوشت عدالتخواهي وحيد اشتري حالا مشابه عدالتخواهي مهدي صدرالساداتي شده است. احتمالا در روزهايي كه وحيد جليلي بي‌صدا در ساختمان شيشه‌اي جام‌جم فكر كادرسازي جديد است، وحيد اشتري در همان نقطه‌اي ايستاده كه سيد مهدي صدرالسادتي، ديگر چهره خاموش عدالتخواه در يك لايو اينستاگرامي با وحيد اشتري، سلمان كديور و مهدي نصيري گفت: «سوت‌زني به معناي اينكه ما بخواهيم اصلاح كنيم، يقينا اتفاق نمي‌افتد. اصلا اراده‌اي براي اصلاح نيست. چرا سوت بزنيم؟» 


وحید اشتری نماد پسران جریان عدالتخواه است؛ پسرانی که روزگاری حلقه نزدیکان پدر معنوی این جریان بودند؛وحید جلیلی. بازی روزگار یا جبر سیاست اما حالا این دو وحید را در شرایطی عجیب قرار داده است، اشتری در آستانه گذراندن حکم خود قرار دارد و امروز و فردا باید به زندان برود و جلیلی در صدا و سیما امپراتوری رسانه‌ای‌اش را تحکیم می‌کند

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون