ادامه از صفحه اول
براي عبور از بحران
صحبت از دخالت خارجي و فروپاشي نظام را به زبان نميآوردند. كيست كه نداند فروپاشي نظام ترجمه فروپاشي ايران است كه اتفاقا بايد خط قرمز همه ميهندوستان و مدافعان دموكراسي و حقوق بشر باشد و كيست كه نداند وقتي صحبت از جمهوريت به ميان ميآيد، سلطنت وجهي در آن ندارد و تجربه مثلا ماهاتير محمد در مالزي را نميتوان با اين عنوان مصادره به مطلوب كرد. به بيان روشنتر ريشهها و دلايل آنچه در كنفرانس كذايي مونيخ اتفاق افتاد را بايد مجموعه رفتارها و دلايل و عللي ديد كه موجب شده است عدهاي خارج از مرزهاي ايران به نام دفاع از ايران لباس مبارزه بر تن كنند و در لواي دفاع از مردم، در زمين نقشه فروپاشي ايران بازي كنند. ايران عزيز ما اين روزها از دو جهت در معرض مخاطره جدي قرار دارد. براندازان داخلي كه نه مردم و راي آنها را عامل مشروعيت سياسي نظام ميدانند و نه باوري به تعامل سازنده با كشورهاي منطقه و جهان دارند و گروههايي در خارج از مرزهاي ايران كه به دنبال تحريمهاي بيشتر و مداخله خارجي به اسم براندازي به دنبال فروپاشي ايران هستند. چه بسا اگر در صحنه سياست داخلي كشور به راي مردم تمكين ميشد و سياست خارجي ما سمت و سوي واقعبيني پيدا ميكرد، هيچگاه كار به تطهيرسازي شكنجهگران و برگزاري كنفرانسهايي با اين كيفيت هم نمي رسید. هر دو طرف عرض خود ميبرند و زحمت خلق را زياد ميكنند. تنها راه خروج از اين بنبست، اتكا به ظرفيتها و نيروي داخلي ايران است كه به دنبال تامين و تضمين دخالت آزاد مردم در تعيين سرنوشت خود و اعتلاي ايران و نگران در خطر افتادن تماميت ارضي ايران هستند. راهحل عملي عبور از اين بحران اصلاح بنيادين رفتارها و ساختارها و رويكردهاي حكمراني در راستاي تامين خواست مردم و تحقق حق حاكميت ملي است. براي اين كار بايد از پيشنهادات و توصيههاي دردمندانه سيد محمد خاتمي و مير محصور و تاجزاده و ديگر دغدغهمنداني كه خط قرمز مشتركشان توقف روندهاي اقتدارگرايانه، پرهيز از خشونت و مقابله جدي با فروپاشي ايران در راستاي تامين خواست مردم است، بيش از پيش شنيده شود.
*https: //www.instagram.com/p/CopXgroq7G0/?igshid=MDJmNzVkMjY=
كثيرالمشغلهسالاري به جاي شايستهسالاري
آسيب و خسارتي كه از رهگذر مهاجرت نخبگان و صاحبان تخصصهاي بالا به مامميهن و توسعه و پيشرفت اقتصادي و اجتماعي آن وارد ميكند، به مراتب بيش از خسارتي است كه خروج ميلیاردها دلار سرمایه در سالهاي اخير به جامعه و كشور ما وارد كرده است. به بيان ديگر ما در دانشگاهها و مراكز آموش عالي خود دانشمند و متخصص تربيت ميكنيم اما به دليل وجود كثيرالمشغلهها و انواع دافعههايي كه امكان جذب متخصصان و فرهيختگان را از جامعه ما سلب كرده است، خواسته و ناخواسته زمينه را براي مهاجرت و جلاي وطن آنها فراهم ميسازيم. احتمالا رواج لفظ معروف «قحطالرجال» كه در جامعه ما سابقه و صبغه ديرينهاي داشته و امروز به اوج خود رسيده واكنش طنزآلود و در عين حال خشمآگين افكار عمومي مردم ايران نسبت به وجود همين پديده كثيرالمشغلههايي بوده كه صرفا به اتكای برخورداري از حمايت حاميان خود در اركان قدرت، بيآنكه هيچ ويژگي خاصي داشته باشند، به طور همزمان تصدي چندين منصب و مقام اكثرا حساس را در حوزههاي اغلب غيرمرتبط با تخصص و تحصيلات خود، در دست داشتهاند. واقعيت تلخي كه امروز آن را در جامعه خود به رايالعين مشاهده ميكنيم و تا زماني كه اين آسيب و بليه اجتماعي از چهره جامعه ما زدوده نشود، اميدي به رفع انبوه مشكلات اقتصادي و اجتماعي و توسعه و پيشرفت كشور وجود نخواهد داشت. شوربختانه، اگر تا گذشتههاي نه چندان دور پديده كثيرالمشغلهها صرفا در دايره تشكيلات ديوانسالاري دولتي محدود ميشد، امروز اين بليه به حوزه فعالان اقتصادي بخش خصوصي و تشكلهاي صنفي آنها كه اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران از جمله محوريترين آنهاست، سرايت كرده كه مصاديق بارز آن را ميتوان در آگهيهاي تبليغاتي رسانهاي بنگاهداراني كه خود را نامزد انتخابات هيات نمايندگان اتاقهاي بازرگاني سراسر كشور كردهاند، به وضوح مشاهده كرد. شرح حال شماري از اين نامزدهاي انتخابات هيات نمايندگان اتاق بازرگاني يكي از شهرستانها كه در تبليغات انتخاباتي آنها در يكي از مطبوعات كشور به چاپ رسيده، تصدي مسووليتهاي اجرايي از مديرعاملي چند بنگاه اقتصادي تا عضويت در هياتمديره چندين شركت و بنگاه اقتصادي و حتي در برخي از سازمانها و موسسات دولتي و حكومتي ميتوان مشاهده كرد. از نقطه نظر آماري چهار تن از اين نامزدهاي انتخاباتي مورد بررسي نويسنده به ترتيب دوازده، چهارده، پانزده و بيست وچهار سمت و مسووليت را در متن و حاشيه چندين بنگاه و شركت و حتي سازمانهاي دولتي با خود يدك ميكشند. آن وقت انتظار داريم افرادي با اين همه كثرت مشغله در مقام عضويت هيات نمايندگان بزرگترين تشكل صنفي بخش خصوصي لرزان و ناتوان مشكلگشاي انبوه مشكلات كارآفرينان و فعالان اقتصادي بخش خصوصي در حوزههاي صنعت و توليد و تجارت نزد مديران و مسوولان كثيرالمشغله سازمانها، وزارتخانهها و نهادها و ارگانهاي تشكيلات غولآسا و دست و پا گير دولت باشند. آن هم دولتي كه خود با تصديگري افزون بر هشتاد درصد از فعاليتهاي اقتصادي خود رقيبي بزرگ و غيرپاسخگو براي بخش خصوصي و رنجور كشور محسوب ميشود و در دستگاههاي عريض و طويل آن گوش شنوايي براي شنيدن گلايهها و مطالبات فعالان اقتصادي بخش خصوصي وجود ندارد. آن هم در كشوري كه درهاي آن به روي سرمايهگذاران خارجي و بسياري از قدرتهاي بزرگ صنعتي و اقتصادي جهان بسته شده و دولتي كه به زحمت ميتواند حداقلهاي مورد نياز شهروندانش را در زمينههاي مختلف تامين كند و حالا هم پديده رازآلودي به نام طرح جنجالبرانگيز مولدسازي داراييهاي دولت بر مشكلات اين بروكراسي عريض و طويل افزوده و صداي اعتراض اقتصاددانان زبده و خيرخواه مملكت را به آسمان بلند كرده است؛ طرحي دردسرساز و به اعتقاد صاحبنظران عاري از شفافيتهاي اجرايي لازم ...
به قول شاعر
عروس مجلس ما خود هميشه دل ميبرد
عليالخصوص كه پيرايهاي بر او بستند.