حل معمای انتخاب سرمربی تیم ملی توسط جلال چراغپور:
جواد نکونام از همه مربیان ایرانی جلوتر است
فوتبالی که گلگهر بازی میکند همان چیزی است که در جام ملتهای آسیا نیاز داریم؟!
علی ولیاللهی
سرمربی اسبق تیم ملی ایران میگوید باید تصمیم بگیریم آیا میخواهیم با سیستم گلگهر در جام ملتهای آسیا شرکت کنیم یا خیر؟ جلال چراغپور معتقد است که در حال حاضر جواد نکونام بهترین گزینه داخلی برای هدایت تیم ملی است.
در روزهای گذشته بحث انتخاب سرمربی تیم ملی حسابی داغ بوده است. آخرین خبرها حاکی از آن است که یکی از گزینههای داخلی فدراسیون امیر قلعهنویی است. دستیار قلعهنویی در گلگهر سیرجان مذاکره فدراسیون با سرمربی تیم ملی در جام ملتهای آسیا 2007 را تایید کرد. البته گزینههای داخلی دیگری نیز هنوز مطرح هستند.
جلال چراغپور کارشناس فوتبال ایران با همان دید همیشه تحلیلی و فنی در واکنش به تایید خبر مذاکره فدراسیون با امیر قلعهنویی در گفتوگو با روزنامه اعتماد اظهار داشت: «برای بررسی این مساله احتیاج است که یک تحلیل داشته باشیم و در پایان این تحلیل درست بودن یا غلط بودن این تئوری را به عهده مردم بگذاریم که هر کس خواند تصمیم بگیرد بله یا خیر.»
او ادامه داد: «ما برای ورود به این موضوع اول باید بگوییم لیگ کشور ما یکسری خصوصیات خوب و بد دارد که به کنار اما یک خصوصیت بارز دارد که نقطه ضعف آن به حساب میآید: اینکه به اندازه نیاز تیم ملی بازیکن در پستهای یازدهگانه یا بیشتر تولید نمیکند. ما در فوتبال یازده تا پست رسمی داریم و 5 تا زیر مجموعه پستی. مثلا گوش راست و گوش چپ را همه میشناسند و میگویند وینگر. ولی اینساید رایت و اینساید لفت را کسی اسم نمیبرد. همان بغل راست و بغل چپ. این دو تا پست هم خانواده وینگر هستند ولی هر کس را ببینند که یک خرده کنار بازی میکند میگویند وینگر. در حالی که این چهار تا پست مجزاست. در فوروارد نوک هم چهار تا پست مطرح است. یا هر کس که جلو بازی کند، میگویند سنتر فوروارد است. اما اینکه آیا شادوی شماره ۹ است یا پیوت پلیر است یا تارگت است را مطرح نمیکنیم. اینها چهار تا پست مجزاست. سه تا پست را در خط جلو نمیگوییم و دو تا پست را در کنارهها نمیگوییم. فعلا ۵ تا پست از جلو اصلا در فوتبال ما شناسایی نمیشود. مثلا بازیکن مهاجم سایه یا شادو پلیر را نه اصلا اسم میبریم، نه میخواهیم، نه میدانیم و نه تولید میکنیم. پیوت پلیر هم به همین شکل. بازیکنی که فوروارد بازی میکند اما رویش به سمت تیم خودی است و پشت به دروازه حریف است. مثلا با هافبکها ارتباط برقرار میکند، توپ را میچرخاند و یک نوع طراح پشت به دروازه حریف است. توپ را به او میدهند و او با هافبکها بازی میکند. هافبکها هم پاس نفوذ میدهند و چه و چه که قصهاش طولانی است. ما اینها را در فوتبالمان نداریم. فوتبال ما یک فوتبال ساده شده است. نقاشی است که با سه تا رنگ کشیده شده. موزیکی است تنها با دو نت و نه ۷ نت. پس بحث اول ما این شد که فوتبال ما تمام ابزار داخل زمین را تولید نمیکند.»
سرمربی ادوار مختلف لیگ برتر ادامه داد: «بحث دوم این است که اگر یک تیم ملی بخواهد تشکیل شود و اگر میخواهد کامل باشد باید ابزار کامل داخل میدان را داشته باشد. ابزار داخل میدان از چه طریقی تولید میشود؟ بازیکنان ما که ترانسفر میشوند، میروند اروپا یا به هر حال از کشور بیرون میروند، آنها آن پستهایی که ما در ایران برای بازیکنان تعریف نمیکنیم را تعریف میکنند. مثل جهانبخش را دیدیم که چطور برایش چند تا پست تعریف میکنند. آن شکلی که ما در تیم ملی تعریف میکنیم آنها تعریف نمیکنند و به یک شکل دیگر این کار را انجام میدهند. در نتیجه حتما ما باید برای تیم ملی بازیکنانی که خارج از ایران هستند را دعوت کنیم. این میشود فرض دوم.»
جلال چراغپور در پاسخ به این سوال که استفاده از بازیکنان خارجی شامل آنهایی که در حاشیه خلیجفارس بازی میکنند هم میشود یا خیر توضیح داد: «کشورهای حاشیه خلیجفارس تقریبا همان پستهایی را بازی میکنند که ما بازی میکنیم. فوتبال آسیا به ندرت متفاوت است. تازگیها کره و ژاپن و این اواخر عربستان پستهای ساب پوزیشن را بازی میکنند. پوزیشنهای حاشیهای. خیلی هم تعیینکننده هستند این پستها. مثلا وقتی شما یک شادو پلیر یا بازیکن سایه را میگذارید فوروارد تمام تیم حریف را به هم میریزید. معلوم نیست این یار کیست. چه کسی باید مراقب این باشد. مثلا خداداد عزیزی زمانی که با علی دایی به عنوان دو تا فوروارد بازی میکردند را به یاد بیاورید. استانکو که خداداد عزیزی را گذاشت مهاجم سایه دیدید این بازیکن در رقابت مقابل استرالیا و باقی تیمها چه کار میکرد. این به خاطر آن بود که سایه بود. کسی روی آن متمرکز نمیشد. هم به خاطر فیزیک و پست و تواناییهایی که داشت.»
چراغپور ادامه داد: «پس قسمت دوم شد اینکه باید حتما همه بازیکنان خارج از کشور را دعوت کنیم. حالا قسمت سوم. ما یک کمیته آموزشی داریم که تمام مربیان ما را این کمیته آموزش تربیت میکند. همه مربیان ما. ما هیچ مربیاي نداریم که لایسنس اروپا گرفته باشد و الان در داخل مشغول کار باشد. وقتی کمیته آموزش ما به عنوان بنیان فوتبال ما این پستها را درس نمیدهد و اصلا آن شکلی که دنیا آموزش میدهد کمیته آموزش ما آموزش نمیدهد و در واقع قسمت اعظمی از فوتبال را این کمیته آموزش نمیدهد و اصلا درسهایش وجود ندارد، مربی داخلی ما یعنی کسی که از داخل بیاید برود وارد کار شود تازه معضلاتش آغاز میشود. چه شکلی شروع میشود؟ مربی داخلی میخواهد یک ترکیب از بازیکنان داخلی و خارجی را تبدیل به تیم کند در حالی که پستِ ۵ یا ۶ بازیکنانی که از خارج میآیند را او اصلا آشنایی ندارد. از لحاظ دانش فوتبال آن بازیکنی که از فاینورد میآید با آن مربی که در داخل دارد یک جور و با یک الگو کار میکند به مساله میخورد. این مربی شبیه به خیاطی است که فقط یک جور کت بلد است ببرد و بدوزد. آن کسی که از هلند و پرتغال میآید باید تعدیل فوتبال کند. یعنی فوتبالش را کوچک کند. یعنی آن چیزهایی که بلد است اینجا به کارش نمیخورد. اینجا از آن چیزها استفاده نمیشود. در نتیجه از اینجا اشکال شروع میشود. اشکال این است که آن بازیکن یا باید اطاعت محض باشد و هرچه گفتند بگوید چشم. چرا؟ چون چیزهایی که ما با او میگوییم کوچکتر است از چیزهایی که خودش بلد است، چون او اروپا بازی کرده و پستهای ۱۶گانه را دیده و در این مورد با او صحبت شده. اما با همین ده پست بازی کردیم.»
مدرس فوتبال در ادامه اظهار داشت: «پس خلاصه کنیم. مورد اول شد اندازه لیگ، مورد دوم شد بازیکنانی که بالاتر از لیگ ایران در خارج بازی میکنند، مورد سوم میشود آموزشهای سطح پایین ما و مورد بعدی هم میشود مربیانی که از این آموزشها تولید میشوند. در نتیجه این تیم ملی میآید و با وجود اینکه بازیکنان لژیونرش را هم میآورد دو حالت برایش به وجود میآید: یا بازیکنان هر کاری دلشان میخواهد باید در زمین بکنند و ما نمیتوانیم مدیریت کنیم. چرا نمیتوانیم مدیریت کنیم؟ چون پستهای ۱۶گانه را بلد نیستیم. یا اینکه ما به آنها بگوییم چه شکلی بازی کنند که این باعث میشود فوتبالشان تعدیل شود. تبدیل میکنیم فوتبال آنها را به فوتبال گلگهر سیرجان. این نهایتش است دیگر. حالا سوال این است که فوتبال گلگهر سیرجان در اوج بهبود و در اوج خوب بودنش، بدون اینکه قصد توهین داشته باشم یعنی همین چیزی که تولید شده به عنوان فوتبال گلگهر سیرجان آیا همان چیزی است که ما در جام ملتهای آسیا مقابل استرالیا و کره و ژاپن و عربستان نیاز داریم؟»
سرمربی اسبق تیم ملی در پاسخ به این سوال که پارامترهای مطرحشده در مورد جواد نکونام هم که سالها لژیونر بوده صدق میکند یا خیر، گفت: «جواد نکونام از همه جلوتر است. نکونام از همه مربیان حال حاضر ایران از لحاظ سواد مربیگری، دید مربیگری، سطحی که بازی کرده و چیزهایی که دیده و فوتبالهایی که رودررو تجربه کرده جلوتر است. او با مسی بازی کرده. زمانی که اوساسونا بوده با همه ستارههای آن موقع لالیگا روبهرو شده. فوتبالهای زیادی بازی کرده، حرفهای زیادی شنیده، کوچینگهای زیادی دیده. با خودش کار شده و تمرینات را از نزدیک دیده. ۸ سال کلاس مربیگری جواد نکونام در اروپا طول کشیده. در حالی که ما یک کلاس مربیگری در ایران میگذاریم ۲۰ روز است. تازه آسیاییاش. تازه با این کمیته آموزش.» چراغپور افزود: «حتی مسعود شجاعی هم اگر وارد مربیگری بشود میتواند مربی خوبی باشد. اما بعضی از بچههایی که اروپا بازی کردند به این خاطر نمیتوانند که مسائلی وجود دارد. مثلا وحید هاشمیان به این خاطر نتوانست که دست روی هر چه گذاشت دید نیست! آنجا بود و اینجا نیست. ولی جواد نکونام بدون توجه به نتایج فوتبال فولاد، چون فولاد ابزار جواد نکونام را ندارد گزینهای است که فوتبال اروپا را دیده و تازه هسته مرکزی فوتبال اروپا یعنی اسپانیا را دیده. دوره مربیگریاش هم ۸ سال طول کشیده و کار همه مربیان را از نزدیک دیده و با خودش هم کار شده و مناسبترین گزینه است. اگر بتوانند از او استفاده کنند.»
این مربی فوتبال ایران در واکنش به اظهار نظر برخی کارشناسان که معتقدند مربی تیم ملی صرفا باید مدیریت بکند و با جذب دستیاران خارجی میتوان مسائل فنی را حل کرد، گفت: «مثل این است که لقمه را با دست چپ از سمت راست بخواهیم وارد دهان کنیم! از لحاظ مدیریتی اگر حرفی از نفر اول تیم صادر نشود، هر حرفی که میخواهد باشد از یک اصلاح ساده تا کار مدیریتی، آن تاثیر را ندارد. بازیکن آن را قبول نمیکند. گوش نمیکند و انجام نمیدهد. در قسمت دوم برای مدیریت باید مدیریت خوانده باشی. برای مدیریت بازیکن باید مدیریت کرده باشی. باید مدیریت تیم را انجام داده باشی. مثالهای زیادی هست که مثلا به یک بازیکن گفتند «هی! یک خرده یواشتر» این بازیکن دیگر برای آن مربی بازی نکرده. چون وقتی صداش کرده گفته هی! من خودم شاهد بودم و آنجا ایستاده بودم که این اتفاق افتاد. به بازیکن گفتند آهای یواشتر! این آهای به او برخورده. وقتی بازیکن را برخلاف تصورش تعویض میکنند یا زود تغییر میدهند و دوربین دهانش را نشان میدهد که دارد با خودش حرف میزند و یواش اعتراض میکند، شما میبینید مربی میآید با چه برخوردی او را بغل میکند و دست میدهد. همان اول نمیگذارد شکاف ایجاد شود. بعد مربیان خودمان را هم ببینید. وقتی بازیکن را عوض میکنند طرف میرود از آن سمت نیمکت یک گوشهای کز میکند و میرود رختکن. این هم لب خط میایستد مثل اسکندر مقدونی! اصلا تحویل نمیگیرد او را. خب این برخوردی است که ما در جامعه خودمان در سطح دوربین و تلویزیون میبینیم. این مدیریتها را ما دیدیم. در یک برنامه زنده تلویزیونی دیدیم یکی از مدیران ما چطور با مجری برخورد کرد. در حالی که اصلا شغلش مدیریت است. دیالوگها را شنیدیم. بعد چطور میشود یک تیم ۲۳ نفره را بدهید دست یک آدم عادی بعد دستیار بیاورید. همين اول کار با دستیارها درگیری پیش میآید. دستیارها شروع میکنند به قهر کردن و عوض شدن.»
جلال چراغپور در پایان به شایعات در مورد بهکارگیری مربیان خارجی شاغل در لیگ ایران پرداخت. چراغپور اظهار داشت: «مربیانی که امسال از خارج آوردند و دارند روی تیمها کار میکنند چند تا خصیصه دارند. در مجموع هر مربی خارجی که به فوتبال ما میآید چه خوب باشد، چه بد باشد، چه قوی باشد چه ضعیف چند تا حسن دارد. حسن اولش این است که غرغر و شایعه و حرف و حدیث و صحبتهای پشت پرده مربیان رویش اثر ندارد. چون فارسی بلد نیست و فرهنگ اینجا را هم نمیداند. هر کس هم هر چه بگوید اصلا نمیفهمد! این یک چیز خوب است. خیلی از مسائل اصلا به گوشش نمیرسد. حرفها بین سرپرست و بازیکنان و مدیر باشگاه مطرح میشود و او اصلا خبردار نمیشود. بعد از اتمام تمرین سوار ماشینش میشود و میرود خانه. در حالی که مربی ایرانی گوشیاش لحظه به لحظه زنگ میخورد و همه اطلاعات تیم پخش میشود. اصلا یک دنیایی از ارتباطات وجود دارد در حالی که مربی خارجی در آن لحظات در حال استراحت است. در مجموع یعنی اینها آرامش کاری دارند. دومین مساله این است که مربیان داخلی وقتی چیزی از باشگاه میخواهند دو بار، سه بار، چند بار باید بگویند. مربی خارجی فقط اشاره میکند فلان چیز نیست. فردا میآید میبیند هست. رفتار با مربی خارجی حتی در تیم ملی فرق دارد. مربی خارجی وقتی میآید میگوید چمن بلند است یک ربع بعد چمن کوتاه شده. مربی خارجی وقتی میگوید غذا فلان است همان روز غذا عوض میشود. اما برای مربیان داخلی من بودم و دیدم و میدانم که به این شکل نیست. یعنی خود مدیران ما برخوردشان با خارجیها با برخوردشان با داخلیها یکی نیست.» او افزود: «حالا روی بحث فنی. مربیان خارجی وقتی وارد ایران میشوند در هر حال از یک کمیته آموزش دیگری آموزش دیدند و مربی شدند. یک دانش دیگری به آنها تدریس شده. نه این دانشی که در داخل ایران تدریس میشود. در نتیجه فرق دارند. حالا اگر از اروپا آمده باشند بیشتر فرق دارند. حالا اگر کار هم کرده باشند و رزومه کاری هم داشتند، مثلا در باشگاههای اسپانیا یا پرتغال کار حرفهای کرده باشند مسلما فرق دارند. اما چیزی که بعد از یک مدت میآید و آن فرقها را از بین میبرد، چیست؟ سطح بازیکنی که در اختیارشان است. قبلا توضیح دادم که فوتبال ما بازیکن تولید نمیکند. این بچههای ما اول که میآیند سوادشان کم است و از این مربی استفاده میکنند. سواد مربی بالاست و سواد بچهها پایین. این بچهها یاد میگیرند تا جایی که یر به یر میشوند. حالا وقتی مساوی شدند، چون بازیکن جدید تولید نمیکنیم و ستاره تازه به فوتبال نمیآید و اندازه همه بازیکنان مساوی میشود آن مربی کارش یکنواخت میشود. مربیان اولش میآیند چند تا برد خوب میآورند و شکل تیم را عوض میکنند اما در ادامه فصل همانطور که آمارها در ۲۰ سال پیش نشان میدهد یکنواخت میشوند. فقط برانکو بود که از بقیه جدا میشد. تیمش با ۷، ۸ امتیاز تفاوت جدا میشد و میرفت، آنهم به خاطر اینکه با تیم ملی و تیم المپیک کار کرده بود. در ایران دستیاری کرده بود. فوتبال ایران را از زیر و رو میشناخت. مثل یک ایجنت بازیکنانی که قرار بود بزرگ شوند را شناسایی میکرد و میآورد. همیشه تیمش تازه و نو بود. پرسپولیس همیشه بازیکنانی داشت که ابتدای بروز استعدادهایشان بودند. فرشاد احمدزاده مثلا میآمد و یک پدیده بود. مهدی ترابی در ابتدا میآمد و یک پدیده بود. خود طارمی و دیگران هم همینطور.»