• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5437 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۹ اسفند

ادامه از صفحه اول

اينها منتقدند و آنها متملق  كدام را مي‌پسنديد آقاي رييس‌جمهور

پشت پرده‌ها و حاشيه‌ها براي‌شان نان و آب نمي‌شود، توجيهات فرافكنانه را نمي‌پذيرند و حتي ممكن است به استهزاي آن بپردازند.درباره نرخ ارز و قيمت نجومي مسكن و... اخيرا كليپ‌هايي از دوره تبليغات انتخاباتي در فضاي مجازي منتشر شده كه گوياي تلقي افكار عمومي از قول‌هاي آقاي رييسي و فرافكني درباره آنهاست. در اينكه بخشي از مشكلات فعلي محصول عملكرد دولت‌هاي پيشين و مشخصا دولت روحاني است بحثي وجود ندارد، اما اين سوال جدي وجود دارد كه مگر آقاي رييسي با احاطه كامل به موضوعات، مسووليت نپذيرفته؟ از طرفي احاله وضع موجود به گذشتگان، از دولت شخصيت بهانه‌گير در اذهان ترسيم مي‌كند كه قطعا به نفع آقاي رييسي نيست. از آن مهم‌تر اينكه چنين برخوردي منجر به پاسخگويي دولت‌هاي قبل مي‌شود و پاسخ‌ها يا اطلاعاتي مي‌دهند كه عملكرد دولت كنوني را زير علامت سوال بزرگ‌تري مي‌برد. كما اينكه در مورد ادعاي تحويل خزانه خالي يا بدهي‌هاي گذشته، چنين شد.
5- اكنون كار به جايي رسيده كه موافقان دولت و افراد و احزاب و رسانه‌هايي كه در انتخابات1400 به ‌شدت از آقاي رييسي حمايت مي‌كردند، يكي‌يكي دارند پا پس مي‌كشند و بعيد نيست اگر عملكرد دولت با همين وضع ضعيف ادامه يابد، براي حفظ اعتبارشان به تدريج صريح‌تر و تندتر وارد معركه نقد شوند. نشانه‌هايي از اين رويكرد را در خطبه‌هاي برخي ائمه جمعه و شخصيت‌هاي حزبي ديده‌ايم.
6- گفته‌اند «حسن السوال نصف العلم». اگر دولت به اين ضرب‌المثل توجه كند و از خودش اين سوال خوب را بپرسد كه «در اين شرايط با افكارعمومي و منتقدان و نخبگان چه بايد كرد؟» گام بزرگي را برداشته، هرچند كه تاكنون رفتاري درخور در اين حوزه نداشته است. مثلا يكي از شيوه‌هايي كه از سوي افراد و رسانه‌هاي وابسته به دولت به‌ كار گرفته شده حمله به منتقدان از طريق ناسزاگويي و ايراد اتهامات خنده‌دار است. در اين روش نخ‌نما شده همه منتقدان به دروغگويي، از دست دادن منافع، همسويي با امريكا و دشمنان، روي برگرداندن از نظام، ندامت از گذشته و نظاير آن متهم مي‌شوند. پشت بند اين اتهامات هم درخواست از دستگاه قضايي براي بگير و ببند و توقيف مطرح مي‌شود. شايد اين شيوه در دهه 60 پاسخ داده باشد اما امروزه و با ارتقاي هوشمندي جامعه و از آن بالاتر عملكرد بسيار ضعيف دولت، نتيجه وارونه دارد و اعتبار دولت را مخدوش مي‌سازد. دولت احمدي‌نژاد مدتي به اين روش متوسل شد، اما از آن باري نبست. همچنين درخواست برخورد قضايي با منتقدان، پوست خربزه گذاشتن زير پاي دولت است. اينكه دولت راسا از مخالفان شكايت كند يا براي شكايت‌هايش نايب بگيرد و ماموريت پرونده‌سازي و شكايت را به دستگاه‌هاي ديگر واگذار كند، تكرار راه رفته و ناكامي است كه قبلا اجرا شده و به نتيجه نرسيده است. البته ممكن است با افرادي برخوردهاي قضايي و غيرقضايي هم بشود، اما دايره منتقدان به صورت تصاعدي افزايش پيدا مي‌كند و...
7- اگر دولت با نگاهي دقيق، سينه‌چاكان خود را آناليز كند، به نتايج جذاب و شيريني خواهد رسيد. از جمله اينكه اكثر آنها فاقد وجاهت سياسي و اجتماعي و حرفه‌اي‌اند. ديگر اينكه اگر حربه ناسزاگويي از آنها گرفته شود، چيزي جز يك موجود لال بي‌مصرف از آنها باقي نمي‌ماند. ديگر ويژگي‌شان اينكه از خود هويت مستقل ندارند و به همين دليل اگر پول فاكتورشان پرداخت نشود، جذب جاي ديگري مي‌شوند و براي كارفرما و مغازه‌دار جديد كار مي‌كنند.
دولت اگر مي‌خواهد با اين لشكر به مصاف منتقدان برود مختار است، اما پس از مدتي كه واقعيت‌ها در جامعه منتشر شد، با دردسر‌هاي تازه‌تري مواجه خواهد شد.
8- بسياري از منتقدان كنوني برخلاف ذهنيتي كه براي مقامات ارشد دولت ساخته‌اند اگر دلسوزي‌شان براي ايران و نظام بيش از دولتي‌ها نباشد (كه هست) قطعا كمتر نيست. اگر نقدي مي‌كنند و سخني مي‌گويند تنها به اعتلاي كشور مي‌انديشند. عداوتي با كسي ندارند و صدالبته كه عقد اخوتي هم نبسته‌اند. هرچند به رييس‌جمهور فعلي راي نداده باشند، اما موفقيت او را موفقيت خود مي‌دانند و از اين جهت شايد با منتقدان دولت قبل (كه حاميان دولت كنوني‌اند) تفاوت 180درجه‌اي دارند. اين منتقدان، عملا اجازه نمي‌دهند اپوزيسيون خارج‌نشين مجال زيادي پيدا كند. پس حذف منتقدان يعني باز كردن راه براي اپوزيسيوني كه نه نظام را قبول دارد، نه دولت را و نيز جز به براندازي نمي‌انديشد.
ادب و آداب نقد مي‌گويد كه برخلاف بزك‌كنندگان رفتار مسوولان، واقعيت بي‌پيرايه را بازنمايي كنند تا مسوولان دچار توهم نشوند. دل بستن به مجيزگويان و متملقاني كه در تاروپود بعضي دستگاه‌ها حضور دارند، نه سكه و دلار را ارزان مي‌كند، نه تورم را پايين مي‌آورد، نه اشتغال ايجاد مي‌كند، نه تحريم‌ها را از بين مي‌برد، بلكه تنها كاركردش اين است كه حس خودشيفتگي را در مسوولان افزايش مي‌دهد. بين متملقان كاسب و منتقداني كه حتي ممكن است گهگاه تند و بي‌انصاف باشند، انتخاب با دولت است!

شتر هجدهم

كشور بر سر يك دوراهي قرار مي‌گيرد كه هيچ يك از دو سر دعوا را نمي‌توان حذف كرد. مانند دعواي زن و شوهري كه در شرف طلاق هستند و فرزنداني دارند. طلاق يك تراژدي براي فرزندان و عموما براي مرد و زن هم است. هنر در اين وضعيت اصلاح رفتار هر دو طرف است، هر دو علايقي دارند كه جمع آنها ممكن نيست اما جدايي به‌طور قطع براي فرزندان مصيبت است. 
جامعه امروز ما در چنين وضعيتي قرار دارد. نمي‌توانيم با هيچ يك از دو طرف دعوا همراهي كنيم. مساله حفظ همبستگي و اصلاح رفتارهاست تا نه تنها در كنار هم زندگي كنيم، بلكه با تغيير رفتار سعادت عمومي را به ارمغان بياوريم. حل منازعه‌ مساله اصلي است. اگر بر نظام سياسي بيش از اين فشار وارد شود با خطر دولت ضعيف روبه‌رو خواهيم بود كه اگر محقق شد جهنمي مي‌شود و همه آرزوي بازگشت به گذشته را خواهيم داشت. اگر دولت هم اين راه را ادامه دهد ملت و خود را ويران مي‌كند. خودويرانگر شده است.
اين منازعه را چگونه مي‌توان حل كرد؟ 
ويليام يوري مي‌گويد بايد شتر هجدهم را درون هر جامعه كشف كرد. راه‌حل او براي حل منازعه خاورميانه بازگشت به سنت مشترك در ميان اديان اين منطقه يعني سنت مشترك ميان اسلام، يهوديت و مسيحيت است. هر سه اديان ابراهيمي هستند. به نظر او بايد راه را از ابراهيم پيامبر پرسيد. يوري از زادگاه ابراهيم تا محل فوتش پياده رفت تا بتواند سنت مشترك ميان پيروان ابراهيم اعم از يهودي يا مسلمان يا مسيحي را بيابد. او سنت مشترك را در همسفره بودن پيدا كرد. ميان همه ساكنين منطقه خاورميانه يك سنت مشترك ابراهيمي وجود دارد: همسفره بودن و مهمان‌پذيري. همه مردم اين منطقه از ابراهيم آموخته‌اند مهمان را بركت سفره و مهمان خدا مي‌دانند. همسفره بودن بركت است، زيرا بستري براي گفت‌وگو است. از دل گفت‌وگو نه گفت‌وگويي سياسي، بلكه گفت‌وگو بر سر هر چيزي انسان را از موضع نزاع بيرون مي‌آورد و افق تازه‌اي را مي‌گشايد. از نظر يوري شتر هيجدهم براي حل منازعه همسفره شدن است تا در لحظه‌هايي كه اختلاف و منازعه را كنار مي‌گذاريم راه‌حلي براي مسائل به ظاهر لاينحل بيابيم.
حل منازعه داخلي ما هم شتر هجدهم را مي‌خواهد. نمي‌دانيم اين شتر چيست، اما مي‌دانيم به قول محمدمهدي مجاهدي از دل هم‌مساله شدن «هم‌مسالگي» بيرون مي‌آيد. به‌رغم همه اختلاف‌ها مساله‌هاي مشترك زيادي داريم. دعوا بر سر حق و باطل نيست تنها يك باطل وجود دارد و آن هم تداوم منازعه است كه هر دو طرف را به مسلخ مي‌برد.
نكوداشت توكلي و خانيكي فرصتي است براي يافتن مساله‌هاي مشترك و يافتن راهي براي پايان بخشيدن به منازعه. حدود 10 سال پيش با دكتر توكلي در مورد اختلافات داخلي صحبت مي‌كردم ايشان اين آيه را خواندند: «ولا تنازعُواْ فتفْشلُواْ وتذْهب رِيحُكُمْ وٱصْبِرُواْ إِنّ ٱللّه مع ٱلصّابِرِين. با هم نزاع مكنيد كه سست‏ شويد و مهابت‏ شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبان است.» به اين آيه ايمان بياوريم.
سلامتي كامل اين دو عزيز را از خدواند متعال خواهانيم.

دستاورد 1400

من، حدود دو سال است كه يك سوال را مكرر پرسيده‌ام كه يا مطلقا جوابي از هيچ كس دريافت نكردم يا جواب‌ها ربطي به سوال من نداشته. سوال اين بود كه «دستاورد تحريم انتخابات 1400 براي مردم چه بود؟» مشكلي كه در تمامي پاسخ‌ها ديدم، اين بود كه گويا پاسخ‌دهنده، معناي كلمه «دستاورد» را مترادف «اثر» دانسته و آثار تحريم را معادل دستاورد مي‌داند. توضيحي در اينجا ضروري است. اگر فرزند من در امتحانات كنكور شركت كند، قبول يا رد شدن او در كنكور، يك دستاورد مثبت يا منفي است و خوشحالي و ناراحتي من يا خود او از قبولي يا مردودي‌اش در كنكور، اثر حاصل از اين نتيجه است. اگر دقت كنيم، دستاورد، يك نتيجه‌اي مشخص و قابل اندازه‌گيري است در حالي كه خوشحالي يا ناراحتي را نمي‌شود اندازه گرفت و حتي اگر بگوييم خيلي خوشحال يا خيلي ناراحتم، مقدار اين خيلي، اصلا معلوم نيست. دستاوردها، قطعا اثراتي به همراه دارند ولي اثرات، الزاما خودشان دستاورد نيستند، بلكه ممكن است پيامدهاي آن به دستاورد منجر شود. مثلا ممكن است از خوشحالي حاصل از قبولي فرزندم، چند روزي با انرژي بيشتري كار كنم و درآمد بيشتري داشته باشم كه اينجا، آن درآمد بيشتر كه قابل محاسبه و اندازه‌گيري است، دستاورد محسوب مي‌شود و نه آن خوشحالي.
از دل انتخابات رياست‌جمهوري 1400، دولت جناب آقاي رييسي بيرون آمد. اين اتفاق برآيند همه عواملي است كه سبب‌ساز آن شدند و نتيجه آن، محصول تلاش همه كساني است كه باعث به قدرت رسيدن ايشان شدند؛ حالا بعضي بيشتر و بعضي كمتر. از رياست‌جمهوري ايشان، بسياري خوشحال و بسياري ديگر ممكن است كه ناراحت شده باشند، اما اين خوشحالي يا ناراحتي، اثر حاصل از اين انتخاب است و نه دستاورد آن. دستاورد آن، همين چيزي است كه امروز با آن دست به گريبانيم؛ تورم افسارگسيخته، گراني روز به روز كالاها، تحريم‌هاي جديد، افزايش لحظه به لحظه بهاي ارز و بسياري ديگر كه همه مي‌دانيم و لزومي به تكرارش نيست. دقت كنيد كه وقتي مي‌گوييم تورم، گراني، تحريم و نرخ ارز، همگي قابل اندازه‌گيري و مورد به مورد قابل استناد است ولي مثلا نمي‌گويم «افزايش فشارهاي بين‌المللي»، چون خود اين فشار قابل اندازه‌گيري نيست، بلكه مي‌شود با استناد به هر مورد تحريم جديد، گفت كه اين نشانه افزايش فشار است. در هر صورت همه اينها، دستاوردهاي به قدرت رسيدن دولت جناب آقاي رييسي است و به‌رغم ادعاي اين دولت، هيچ نشانه‌اي كه تغييري در وضعيت حاصل شود، ديده نمي‌شود، بلكه با اين جمله نقل شده از جناب آقاي مخبر، معاون اول دولت كه «همين است كه هست»، افزايش تورم، افزايش بهاي كالاها، افزايش نرخ ارز، افزايش تحريم‌ها و بسياري افزايش‌هاي ديگر و در نتيجه بسياري از كاهش‌ها در زندگي مردم، حداقل با همين سرعت ادامه خواهد داشت و تا وقتي دست فرمان قطار همين و دولت همين باشد، تغييري هم حاصل نخواهد شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون