غفوريفرد، مرد معتدل اصولگرا
محمدعلي ابطحي
ميانهروي هميشه به نفع كشور است
دكتر حسن غفوريفرد يكي ديگر از چهرههاي معتدل كشور پر كشيد. او رسما اصولگرا بود و هيچ جا اين گرايشاش را مخفي نكرد، اما در طول ۴۰ سال گذشته هيچگاه در كنار تندروهاي حكومتي قرار نگرفت. او در دانشگاه كانزانس در امريكا پس از دريافت فوق ليسانس فيزيك هستهاي و سپس دكتراي هستهاي را با گرايش ذرات با انرژي بالاتر اخذ كرد. مرد تحصيلكردهاي بود. چهرههاي معتدل در ميانههاي اصولگرايان هميشه به نفع كشور بوده است. غفوريفرد مشاور و وزير و معاون در كنار بنيصدر و رجايي و هاشميرفسنجاني و خاتمي بود. همه را ميتوانست تحمل كند، چون رنگ فكرياش هميشه خاكستري بود. من در سالهاي اول انقلاب در مشهد با او آشنا شدم. استاندار خراسان بود. از همان موقع دوست شديم و دوست مانديم.
دلسوزياش براي مردم را از همان تاريخ به صورت مداوم تا لحظه فوتش شاهد بودم.
عملكرد اجرايي غفوريفرد در وزارت نيرو و ورزش و نمايندگي مجلس و مشاورت علمي آقاي خاتمي را ورود نميكنم.
من از غفوريفرد يك سيره و نياز جاري تعريف ميكنم. اعضاي اصيل جبهه اصولگرايي نقش بزرگي در مقابله با افراطيگري دارند كه دهههاست بلاي جان كشور شدهاند.
سخنان معتدلان اصولگرا در دعوت به ميانهروي و دوري جستن از افراطهاي مخرب ميتواند تاثير نسبي بگذارد.
كاري كه باقيماندههاي جريان منصف سياسي وظيفه دارند آن رادنبال كنند.
آخرين باري كه با هم تلفني صحبت كرديم، نگران رفتارهاي افراطي بود. از آقاي خاتمي تقدير كرد كه مواضع متعادل دارد. من بخشهايي از حرفهاي افراطيون را برايش خواندم. خيلي ناراحت بود و ميگفت من و دوستان معتدلتر هميشه اعتراض ميكنيم و با آقايان لاريجاني و باهنر در فكر راهاندازي مجموعه متحدي هستيم كه نميدانم اين ايده به چه سرنوشتي مبتلا شد.
جامعه ما در چنبره افراطيون قدرتمندي است كه تلاش ميكنند همه آرمانهاي اوليه انقلاب را از درون خالي كنند و مسير مترقي انقلابي كه همه مردم به آن پيوستند و انقلاب ۵۷ را رقم زدند، عوض كرده و انقلاب و امام و حتي اسلام و تشيع را با قرائت متفاوتي با آن آرمانها تعريف كنند.
دكتر غفوريفرد در امريكا فيزيك خوانده بود. با اميد و آرمان به ايران برگشت. به همين دليل كمبودي نداشت كه با افراطيگري بخواهد خودش را ثابت كند.
كوتوله نبود كه قد بلندي كند تا ديگران او را ببينند. روي پاي خودش و پشتوانه اعتقادياش بود. به همين دليل حوادث و بادها و توفانها جابهجايش نميكرد.
آسيب بزرگي كه به انقلاب وارد شد نگاه تحقيرآميز و خودي و ناخودي كردن جامعه بود. اصليترين انگيزه اعتراضات نسل زد كه در آشوبهاي پاييز امسال تاكنون ادامه دارد اين تحقيرها و بيتوجهي به بخش عمده اجتماع بود و جنبش زن، زندگي، آزادي را آفريد.
من بر اين باور نيستم كه غفوريفرد باورهاي جامعه را به خوبي ميفهميد و باور داشت. اما مسيرش در جبهه اصولگرايي به سمت آرامش و پذيرش ديگران بود.
روحش شاد.
غفوريفرد رفت. ولي جامعه نياز به اعتدال و آرامش دارد. اين را ميتوان وصيت او به جريان اصولگرا دانست.
كسان ديگري هم در اين مسير بودند مثل مرحوم عسگراولادي كه وارثان سياسياش آن مسير را ادامه ندادند.
من به صفا، اعتدال، كارداني و انصاف او احترام ميگذارم و به خانوادهاش، همسر، پسران، دختران و دامادهايش تسليت ويژه ميگويم.