دستنوشتهها نميسوزند
نيوشا طبيبي
بيژن اشتري مترجم مجموعهاي از كتابها درباره حيات و ممات و سلوك و زندگي رهبران كمونيست عالم است. از ولاديمير ايليچ لنين و ژوزف استالين تا انور خوجه و چائوشسكو و ارنستو چه گوارا. در اين ميان كتابهاي ديگري غير از بيوگرافي رهبران هم ترجمه كرده كه موضوعشان تاريخ رژيمهاي كمونيستي و استبدادي بوده. نميدانم كه بيژن اشتري تا امروز جايزهاي دريافت كرده يا تقديري از او شده، امّا من بايد بگويم كه از او قلبا سپاسگزارم. آثار ترجمهشده توسط او مرا با بخش مهمي از تاريخ جهان آشنا كرده. مهم به دليل تاثيري كه آن بخش از تاريخ بر زندگي همه ما ساكنين فعلي زمين دارد. مطالعه تاريخ چپ در جهان و چگونگي به قدرت رسيدن رهبران اين جنبش سياسي در كشورهاي مختلف و سرانجام آنها ضمن اينكه عبرت آموز است، دلايل بسياري از پديدههاي امروزين در عرصه سياست بينالملل را هم توضيح ميدهد.
سادهانگاري و خواندن روايتهايي كه از يك منظر به حوادث تاريخي نگاه ميكنند، ما را به ورطه تلقي نادرست از تاريخ مياندازد. مثلا درباره علل فروپاشي امپراتوري عظيم اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي مجموعهاي از عوامل دست به دست هم ميدهند تا آن بناي پر مهابت و خوفانگيز و آن سرزمين به راستي عظيم به تلنگري فرو بريزد. كتاب *«انقلابهاي ۱۹۸۹ - فروپاشي امپراتوري شوروي در اروپا» نوشته ويكتور شبشتين از خواندنيترين كتابهاي مجموعه ترجمههاي اشتري است و درباره موضوعي بسيار جذاب و مهم و تعيينكننده است. نويسنده در اين اثر تحقيقي كه حاصل بررسي اسناد، مطبوعات، گفتوگوها و پژوهشهاي مستمر است روايتي عميق و جامع از علل فروپاشي بلوك شرق به دست ميدهد. ترجمه روان و نثر شيرين و كم خطاي بيژن اشتري به جذابيت اين كتاب براي خواننده فارسيزبان افزوده است.
تدوين كتاب بيشباهت به يك روايت سينمايي نيست. نويسنده به شخصيتهاي موثر در فرآيند تحولات نزديك ميشود، خصوصيات فردي و اجتماعي و شيوههاي رهبري آنها، معاشرينشان، سبك زندگي و علايقشان را موجز و موثر بيان ميكند و بعد ميبينيد كه همه اين خصوصيات در تعيين سرنوشت ميليونها نفر و در نمايي بزرگ در سرنوشت ملتها موثر هستند. هر كدام از كشورهاي بلوك شرق كه مانند مستعمرههاي شوروي بودند، شرايطي ويژه خود داشتهاند. بگير و ببند و نظام پليسي و سانسور در بعضي از آنها شديدتر و در بعضي ديگر كمرنگتر - نسبت به مدل سوسياليستي مرسوم - بوده. بعضي از رژيمها اندكي رواداري و تسامح به خرج ميدادهاند و بعضي ديگر با مشت آهنين هيچ تعبير و تفسيري به جز آنچه «حزب» ميپسندد را تحمل نميكردهاند.
در ميان سرگذشتها، برآمدن چائوشسكو و بر مسند نشستن و شيوه حكومتدارياش بسيار جالب توجه است. او سعي ميكرد چهرهاي مستقل از شوروي به نظر بيايد، در جهان غرب او را به عنوان شخصيتي اصلاحطلب و رهبري با درايت به حساب بياورند. امّا بعدا معلوم شد كه دستگاه پليس سياسي چائوشسكو روي كاگب شوروي و اشتازي آلمان شرقي را سفيد كرده بود و آنها كودكاني با ادب و لطيف و نرم در مقايسه با سيستم امنيتي روماني بودهاند.
از ديگر خطاهاي تاريخي درباره روند فروپاشي اين است كه گورباچف از ابتدا در قامت يك رفرميست و اصلاحطلب ظاهر شده است و قلبا اعتقادي به سوسياليسم نداشته. امّا اين كتاب نشان ميدهد كه گورباچف كمونيستي اصولگرا و مومن و هدفش تماما استمرار عظمت حكومت كمونيستي شوروي بوده. مخاطراتي كه سيستم پرخطاي شوروي، در عرض فقط چند ماه، به آن مبتلا ميشود، حيرتانگيز است. در ماجراي چرنوبيل، گورباچف به همان راه پيشينيان خود ميرود و با پنهانكاري و جعل اطلاعات، جان هزاران انسان بيگناه را ميگيرد. شكست ارتش عظيم شوروي از مجاهدين مسلمان افغان و تحقير ابرقدرت جهاني توسط عدهاي كه نه سلاح و نه آموزش و نه حتي لباس نظامي و غذاي مناسب داشتند براي دستگاه حاكميت «دژ شكستناپذير سوسياليسم» گران تمام ميشود.
مجموعه كتابهايي كه توسط بيژن اشتري ترجمه شده، بسيار خواندني هستند. او بيوقفه به زاويهاي از تاريخ سياسي جهان امروز پرداخته كه نياز است دوباره و با دقت خوانده و بررسي شود.
* عنوان يكي از كتابهاي ترجمه شده توسط اشتري است