خانم مديرعامل در راه سخت
حسن لطفي
مهدي فخيمزاده فيلمي به نام همسر دارد كه سال 1372 ساخته شده و روايت دشواريهاي زني است كه شجاعت و تدبيرش باعث شده تا جاي مديرعامل معزول شركتي بنشيند. زن توانمند است اما ديگراني (از جمله شوهرش) تمايلي به موفقيت او ندارند. حالا نزديك به سي سال پس از آن فيلم، اينبار بيرون از پرده سينما مهربانوي شاعر، نويسنده، كارگردان و بازيگري توانمند حكم مديرعاملياش را براي خانه سينما در حالي دريافت ميكند كه دشواريهاي بسياري سر راهش قرار دارد؛ دشواريهايي كه به مراتب بيشتر از موانعي است كه مهدي فخيمزاده بر سر راه شخصيت فيلمش (با بازي خوب بازيگر ارزشمند سينماي ايران فاطمه معتمد آريا) گذاشته است. موانعي كه در آن سالها با سياستهاي سينمايي مشخص بود در انتها برداشته ميشود. آنهم توسط شخصيت اصلي و البته با كمك همسرش (با بازي مهدي هاشمي)! در اينكه بسياري از اهالي سينما و طرفداران هنر هفتم علاقهمند غلبه خانم مديرعامل بر موانع طبيعي و ساختگي موجود و آينده هستند شكي نيست. البته نبايد بر وجود موانعسازان و طرفداران شكست خانم مديرعامل شك كرد. خوشبختانه زور دو طرف هم كم نيست. اينكه ميگويم خوشبختانه به خاطر چالش جذابي است كه به وجود ميآيد و نقش پر رنگ خانم مديرعامل يا بهتر بگويم مرضيه برومند است. فيلمسازي كه روي پرده سينما موشها را طوري هدايت كرده تا از پس گربه بدجنس بربيايند. در اينكه هدايت موشها داخل فيلم خيلي سادهتر از چرخاندن شرايط به نفع فيلمسازان سينماي ايران است شكي نيست. اما با شجاعتي كه در پذيرش اين حكم از خودش نشان داده (بله شجاعت! به دست گرفتن سكان كشتي در درياي متلاطم شجاعت ميخواهد) ميتوان به تلاش درست و حسابياش براي بهتر كردن اوضاع خانه سينما اميدوار بود. تلاشي كه نتيجهبخش شدنش به همراهي همه اعضاي خانه يا حداقل تعداد زيادي از اعضا بستگي دارد. غلبه بر تفكر صاحبان قدرتي كه در خانه سينما را گل گرفته ميخواهد و به نظرش يك هنرمند خوب هنرمند مرده يا مطيع است به تنهايي امكانپذير نيست. نيازمند همراهي، همصدايي با مديرعاملي است كه معتقد است زندگي را بايد به زانو در آورد. زندگياي كه بيشك براي او مجموعهاي از موانع و مشكلات است. مشكلاتي كه زنان خوب ميدانند چگونه از آن نهراسند. اميدوارم سرانجام مرضيه برومند در كسوت مديرعاملي خانه سينما مثل سرانجام شخصيت فيلم همسر همراه با به زانو در آمدن مشكلات و مشكلسازان باشد.