مريم رضاخواه| قتلهاي ديگري به سياهه زنكشيهاي كشور اضافه شده است. زهره لندي، نگين رستمي، رضوان نديمي و فيروزه مرادي و ديگران قربانيان جديد زنكشي شش ماه گذشته در شهرهاي مختلف كشور هستند. تهران، كردستان، خوزستان، هرمزگان، گيلان، بوشهر، آذربايجانغربي، آذربايجانشرقي، استان مركزي، البرز، خراسان رضوي، ايلام و كرمانشاه ۱۳ استاني هستند كه در ۵ ماه گذشته شاهد قتلهاي ناموسي، زنكشي، خواهركشي و دختركشي بودهاند. آمار رسمي از قتلهايي كه به دست برادر و پدر و همسر رقم ميخورد، وجود ندارد اما خبرها از كشتن ۲۵ زن توسط مردان خانواده در مدت ۱۵۰روز حكايت دارد. در اين ليست زنكشيها، خوزستان با 6 زنكشي در رأس اين سياهه قرار دارد. تهران با ۴زنكشي در جايگاه دوم است. بوشهر، كرمانشاه، آذربايجان شرقي و استان كردستان با ثبت دو زنكشي سوم هستند. ۷ استان ديگر در اين ۵ ماه قتل يك زن را در خانواده بهخود ديدهاند. از ۲۵ زنكشي كه در ۵ ماه نيمه دوم سال ۱۴۰۱ در خروجي خبرگزاريها قرار گرفته تنها در ۱۲روز ابتدايي اسفند ۶ زنكشي به ثبت رسيده. بهمن ماه با ركورد ۸ زنكشي تلخترين ماه نيمه دوم سال بوده است. در دهمين ماه سال ۲ زن و دختر از سوي پدر و همسر به قتل رسيدهاند. آذرماه هم با ثبت ۴ زنكشي عنوان دوم را در تعداد بالاي اين جنايتها بهخود اختصاص ميدهد. هشتمين ماه سال هم آمار ۲ زنكشي را با خود يدك ميكشد و تنها در ۱۵ روز دوم مهرماه ۳ زنكشي صورت گرفته است.
زنكشي يك ماجراي پيچيده جنايي است كه همواره موردنظر جامعهشناسان، روانشناسان، حقوقدانان و آسيبشناسان بوده است. «اعتماد» با نگاه جرمشناختي و جامعهشناسي علل و عوامل اين ۲۵ زنكشي را در ۵ ماه گذشته در گفتوگو با كارشناسان بررسی ميكند.
رابطه معنادار زنكشي با فرهنگ مردسالاري
مصطفي آبروشن، جرمشناس و عضو انجمن جامعهشناسي ايران از دلايل كاهش نيافتن زنكشي در كشور ميگويد: «قتلهاي ناموسي و زنكشي رابطه مستقیم و معناداري با فرهنگ مردسالاري دارد. بديهي است كه حمايت از خانواده در مفهوم عام، واقعيتي است كه در همه جوامع بشري به عنوان امري پسنديده تلقي ميشود، اما حمايت در قالب تعصب بيمارگونه، تنها به جنسيت و بدن زن تقليل پيدا ميكند. زن به ناموس مرد تبديل ميشود. در اينگونه اجتماعات محلي، حساسيت آمرانه مرد نسبت به رفتار و بدن زن، غيرت تلقي شده، بهطوريكه مفهومي مثبت و ارزشي بهخود ميگيرد، اما در مقابل؛ حساسيت زن به مرد به عنوان حسادت يا امري مذموم بهحساب ميآيد كه نشان از به رسميت نشناختن احساسات زنانه دارد. در اين باور فرهنگي مرد بايستي با غيرتمندي از ناموس خود مراقبت كند. غيرت در اين متن اجتماعي بهمعناي محافظت از عصمت و آبروي زن است و فردي كه اهميت اين ارتباط را كمرنگ جلوه دهد، متهم به بيغيرتي ميشود و از زمره مردان طرد. مفاهيم غيرت و ناموس داراي ريشههاي عميق فرهنگي بوده بهطوريكه قبل از اسلام نيز وجود داشته است. در واقع اين حساسيت بهگونهاي بود كه زنان عموما پردهنشين بوده يا آنان را با كجاوه به اينجا و آنجا ميبردند تا از گزند نگاههاي آلوده در امان بمانند. اين باور قوي بهگونهاي است كه زن فاعليتش را نسبت به حوزه خصوصي از دست داده و مرد، خود را مالك زن ميداند و همانند شيء با او برخورد ميشود. درواقع ماهيت اصلي گفتمان ناموسمحوري براساس شيءوارگي و عدمبلوغ و استقلال زن بنا شده است.»
اين جرمشناس معتقد است شمار دقيق «قتلهاي ناموسي» اعلام نميشود. «براساس گزارشهاي خبري، سالانه بين 375 الی450 مورد قتل ناموسي در ايران رخ ميدهد و استانهاي خوزستان، كردستان و ايلام در ردههاي بالاي رتبهبندي قتلهاي ناموسي قرار دارند.»
بافت عشيرهاي و آمار بالاي زنكشي
عضو انجمن جامعهشناسي ايران، بافت فرهنگي قبيله و عشيرهاي را كه در خوزستان حاكم است، علت آمار بالاي زنكشيها در اين منطقه ميداند. «بافت قومي قبيلهاي استان خوزستان بالاتر از ديگر نقاط كشور است. بر اين اساس هر چه شهرهايي كه بافت فرهنگي آنها بهصورت عشيرهاي و قومي قبيلهاي باشد، پيامدهاي غيرت و ناموس به شكل آشكارتري خود را نشان ميدهد. درواقع اين «باور قالبي» كه حاكم بر جوامع سنتي است يك «بر ساخت اجتماعي» است. در اين باور بيمارگونه، زن و دختر، به ظن ارتباط خارج از مدار اخلاقي و زناشويي مستوجب مرگ خواهند بود. زيرا ناموس چنان قداستي پيدا ميكند كه وفاداري به آن اهميتي فراتر از شأن و منزلت انساني پيدا ميكند. بهطوريكه زن خطاكار هر چه به شكل فجيعتر كشته شود، آبرو، حيثيت و شرف بر باد رفته خانواده بهتر و سريعتر به جايگاه گذشته بازميگردد. شايد اين تفكرات بدوي بهنفع مردان تفسير شود اما متاسفانه زن و مرد به يك اندازه قرباني اين باورهاي فرهنگي غلط هستند. زيرا برچسب بيغيرتي و بيناموسي كه افكار عمومي به مردان خانواده نسبت ميدهند، آنقدر سنگين است كه شخص حاضر است هزينههاي قانوني هرگونه جنايت هولناكي را بپردازد تا از برچسبهاي اينچنيني تطهير پيدا كند.»
ظواهرنشيني شهرنشينان
مصطفي آبروشن دلايل وقوع اينگونه قتلها را در تهران كه با ۴ زنكشي در ۵ ماه نيمه دوم سال رتبه دوم را بهخود اختصاص داده است، از ظواهرنشيني پايتختنشينان ميداند. «ما در ايران مفهومي بهنام «غيرت» داريم كه انعكاس يك تفكر و فرهنگ فراگير است. بهطوري كه در همه مناسبات اجتماعي تسري دارد. ما در يك استان يا منطقهاي با ظواهر شهرنشيني روبرو هستيم ولي در يك گفتوگوي ساده متوجه ميشويم، ذهن و رفتار افراد شهري نيست. در واقع شهرنشيني براي آنان خريداري شده است. بنابراين اگر بخواهيم شرايط موجود را به سمت اصلاح پيش ببريم بايد بگوييم توسعه به عنوان يك ضرورت ملي و فرهنگي بايد به شكل متوازن در جامعه رشد كند، اين بدين معناست كه نبايد در اين رشد فرهنگي، تهران جلودار باشد و ديگر شهرها و استانهاي كشور عقب كه نتوانند با هم هماهنگ باشند. درواقع قتلهاي ناموسي و زنكشي انعكاس پولاريزه شدن جامعه يا تضاد بين دو گفتمان سنت و مدرنيته است. اين نگاههاي متضاد درباره يك واقعيت مشخص اجتماعي، باعث كمرنگ شدن وجدان جمعي يا شعور متعارف در جامعه ميشود.
خانواده قرباني شرايط فرهنگي نابسامان
اين جامعهشناس بر اين باور است تا زماني كه زمينههاي اجتماعي و فرهنگي مردسالاري در جامعه وجود دارد و بهطور دايم بازتوليد ميشود، همچنان شاهد قتلهاي ناموسي در آينده خواهيم بود. «از منظر جامعهشناختي علت قتلهاي اينچنيني به ناكارآمدي نظام فرهنگي برميگردد. ما نبايد مجازات زنكشي را به فرد تقليل دهيم. شايد به ظاهر، فردي از اعضاي خانواده را مجازات ميكنيم اما درواقع كليت خانواده، قرباني يك شرايط فرهنگي نابسامان هستند. متاسفانه در اينگونه فجايع ما با تحليلي روانشناختي، فرد را مقصر فجايع تلقي كرده و بر اين اساس قرباني را مجازات ميكنيم. در معضلاتي كه ريشه اجتماعي دارد ما نبايد از نسخههاي روانشناسي استفاده كنيم. بايد زمينههاي اجتماعي معضلات بررسي شود و قربانيان شرايط موجود را مقصران جنايات تلقي نكنيم. گفتني است خشونتي كه در متن مناسبات اجتماعي وجود دارد انعكاس موقعيت زنان و جايگاه اجتماعيشان در آن جامعه است.
تصويب لايحه تاثيرگذار نخواهد بود
عضو انجمن جامعهشناسي ايران تصويب لايحه تامين امنيت و كرامت زنان در برابر خشونت را حركتي مثبت و رو به جلو ميداند، اما معتقد است در جامعه مردسالار اثر چنداني ندارد. «تصويب لوايحي كه كرامت زنان را ارج مينهد حركتي مثبت و رو به جلوست اما در جامعهاي كه فرهنگ مردسالاري به شكل ضمني و آشكار، در روح تعاملات اجتماعي ساريوجاري است اثرگذاري چنداني نخواهد داشت. افرادي كه مرتكب قتل ناموسي ميشوند، ميخواهند با ريختن خون، آنچه را كه «يك ننگ بزرگ» ميپندارند، پاك كنند. قوانين، زماني از كارآمدي لازم برخوردار است كه انعكاس آراء، عقايد، ايستارها يا طرز تلقي متوسط افراد جامعه باشد. در اين اجتماعات، كنشهاي خارج از سنتهاي محلي به رسميت شناخته نميشود و همه بايد به عنوان عضوي از يك خانواده بزرگ، در پي حفظ ارزشهاي مشترك اجتماعي باشند و تخطي از آن، مستوجب طرد از گروه و در موارد ناموسي، مجازات مرگ خواهد بود. قدرت انگ اجتماعي به وابستگان مذكر و خوني خيلي زياد بوده، تا حدي كه شخص حاضر است هزينههاي سنگين قتل را بپردازد تا خانواده را از شر برچسبهاي «آبروبر» رها كند.
تشديد مجازات در لايحه جديد
اين آسيبشناس اجتماعي از جزييات لايحه جرمانگاريهاي جديد، ميگويد: «درخصوص تشديد مجازات جرايمي مانند قتل زن به دست همسر يا پدر، طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامي تشديد مجازات صورت گرفته است؛ همچنين در حوزه آيين دادرسي نيز مفادي ديده شده كه قوانين آيين دادرسي را تقويت كرده است. درخصوص قتل دختر توسط پدر تشديد مجازات صورت گرفته و از مجازات درجه۴ به مجازات درجه۳ افزايش پيدا كرده و قبلا اگر مجازات بين ۳ تا ۱۰ سال حبس بود در اين لايحه ۱۰ تا ۱۵ سال ديده شده است.»
قانون بايد فرهنگ را به دنبال خود بكشاند
در ايران لايحه صيانت كرامت تامين امنيت زنان تلاشي قانوني است براي جلوگيري از خشونت و خشونت منجر به قتل كه بايد سريعا به آن رسيدگي شود. فرقي نميكند شمال يا جنوب، همزبان يا غير. آنچه مهم است نبايدهاست كه قانون بايد تعيين كند. «اگر فرهنگ در ايجاد زنكشي تاثير داشت از رومينا تا زهره لندي باز هم نميتوانستيم يك نسخه فرهنگي بازدارنده بپيچيم، اما در بحث قانون، بحث راحتتر و حمايت از زنان قاطعتر است.» اين را پونه پيلرام، رييس سابق كميسيون زنان استان اهواز، پژوهشگر اجتماعي و استاد دانشگاه ميگويد. اين استاد دانشگاه معتقد است در بحث قتل ناموسي بايد قانون، فرهنگ را به دنبال خود بكشاند و عمل بازدارنده قانوني به تغيير شكل فرهنگي كمك كند. «يك كشور براي اينكه بتواند اين قوانين را كنترل كند، نشان از عدالت در متمدن بودن قانون كشور است. لايحه تامين امنيت و كرامت زنان در برابر خشونت را مطالعه كردم، بهنظر يكي از قويترين لوايحي است كه در حوزه زنان ميتواند در كشورها به ثبت برسد؛ اين لايحه جزيينگاري شده و بسيار خوب و مفيد محسوب ميشود.»
افزايش قربانياني جهاني باوجود تلاشهاي فرهنگي
اين استاد دانشگاه از تلاشهاي قانوني و اخلاقي تمام دنيا براي كاهش اين آمارها ميگويد. «طبق گزارشها، باوجود تلاشهاي صورت گرفته، تعداد قربانيان خشونت منجر به قتل در دنيا در حال افزايش است. اميدوارم كه اين لايحه پس از تصويب به قانون تبديل شود چون در اين صورت فرهنگسازي، اصلاح قانون و از طرفي مشخص شدن وظايف ايجابي دستگاهها نيز محسوب ميشود؛ تنها راه جلوگيري از قتلهاي ناموسي و زنكشي انجام لايحه مذكور است.»
فعال حوزه بانوان خوزستان يادآور ميشود: «هيچ آمار دقيقي از زنكشي و قتلهاي ناموسي در دسترس نيست، چون آن را به اشتباه خودكشي يا حادثه معرفي ميكنند.»
فعال حوزه بانوان خوزستان تشريح ميكند: «در بروز جرم قتل ناموسي و زنكشي نه با يك پديده معمولي بلكه با پديدهاي چندوجهي روبرو هستيم كه بخشي از آن به عنوان سر بزرگ، فرهنگ و بخشي ديگر به عنوان اندام كوچك، قانون است؛ يعني فرهنگ در اين زمينه خيلي قوي و قانون زير آن له شده و امكان بهدنبال خود كشاندن فرهنگ را ندارد.» او يكي از مهمترين دلايل تكرار قتلهاي ناموسي را خلأهاي قانوني ميداند. «آن انتظاري كه جامعه از قانون دارد اين است كه كژيها، غيرمتعارف و نامتعادل بودنها را در جامعه اصلاح كند؛ انتظار داشتيم قانون با مجازات تعييني براي فردي كه مرتكب قتل ناموسي و زنكشي ميشود، نسبت به محدودسازي بروز اين جرم در جامعه اقدام كند.» او با تاكيد بر اينكه عدمتعادل فعلي كه بين قانون و فرهنگ وجود دارد بايد اصلاح شود، گلايه ميكند: «متاسفانه قانون در اين زمينه ريز و حتي ديده نشده است.»
راهكار فرهنگي وجود ندارد
فعال حوزه بانوان خوزستان معتقد است كه اين جنايتها راهكار فرهنگي ندارد. «كار فرهنگي زمانبر است. ۳۰ سال زمان لازم است تا از نظر روانشناختي يك تغيير عادت در جوامع فرهنگي اتفاق بيفتد. در نتيجه نبايد در انتظار تغيير و تحول فرهنگي در اين جريان باشيم. بايد قانون تغيير كند.
وقتي مساله فرهنگي باشد، بايد نسبت به اصلاح آن اقدام كرد ولي كار فرهنگي پروسه زمانبري است؛ در رشت، كرمان، خوزستان و حتي در تهران توسط شهردار اين كار رخ داده و نميتوان گفت كه فرهنگ امكان اصلاح چنين ناهنجاريهايي را دارد. بنابراين قانون بايد چكشكاري لازم را انجام دهد.»
فعال حوزه بانوان خوزستان تاكيد ميكند: «تا زماني كه تامين امنيت زنان به تصويب نرسد، صحبت افراد مختلف در هر نقطهاي از كشور درخصوص پايان دادن به قتلهاي ناموسي و زنكشي بينتيجه است.»
پيلرام با تاكيد بر لزوم مشخص شدن وظايف دستگاههاي ذيربط و خدماترساني در اين زمينه بيان ميكند: «هرچند قتل ناموسي و زنكشي در كشور وجود دارد و هيچ روندي براي كاهش يا جلوگيري از آن صورت نگرفته ولي اميدوارم كه روزي شاهد پايان اين تراژدي تلخ باشيم.»
همه زنكشيهاي شش ماه گذشته
مروري بر پروندههاي جنايي شش ماه گذشته نشان ميدهد كه ۲۵ زن، قرباني جنايت مردان خانوادهشان قرار گرفتهاند. مروري بر اخبار رسانهها از تاريخ ۱۵ مهرماه ۱۴۰۱ تا ۱۵ اسفندماه نشان ميدهد ۵ ماهي كه گذشت براي زنان و دختران پرمخاطره بوده است. هرچند همه اخبار مربوط به قتل، آن هم زنكشي توسط رسانهها عمدتا به دلايل مختلف اعم از اطلاع نداشتن خبرنگاران بازتاب داده نميشود اما همين اخبار منتشرشده كافيست تا وخامت اوضاع را مشخص كند.
بررسي اخبار منتشرشده در خبرگزاريها از ۱۵ مهر تا ۱۵ اسفندماه حكايت از وقوع ۲۵ زنكشي دارد كه توسط مردان خانواده به قتل رسيدهاند.
ليست ۲۵زنكشي در ۵ ماه
۱۱ اسفندماه، قتل در منطقه كلگه شهرستان مسجدسليمان خوزستان، قاتل برادر، مقتولان ۲خواهر و خواهرزاده
۱۱ اسفندماه، محل جنايت: شهرستان هليلان استان ايلام، همسر قاتل، زن ۳۱ ساله مقتول.
۵ اسفندماه، محل جنايت: كنگان استان بوشهر، برادر قاتل، خواهر ۲۷ ساله مقتول.
۲ اسفندماه، محل جنايت: خيابان ديباجي تهران، مرد كارخانهدار قاتل، همسر باردار مقتول.
۳۰ بهمنماه محل جنايت: آستانه اشرفيه استان گيلان، همسر ۴۱ ساله قاتل، زن ۳۵ ساله مقتول.
۲۶ بهمنماه، محل جنايت: «حسبشه» شهرستان سلماس واقع در استان آذربايجان غربي، همسر قاتل، زيبا، زن ۳۱ ساله مقتول
۱۵ بهمنماه، محل جنايت: روستاي سرخون بندرعباس برادر ۱۹ ساله قاتل، راحيل خواهر ۱۳ساله مقتول.
۱۲ بهمنماه، محل جنايت: پاكدشت استان تهران، برادر قاتل، خواهر مقتول.
۱۱ بهمنماه، محل جنايت: روستاي «زيويه» از توابع شهرستان كامياران استان كردستان، همسر سابق قاتل، رضوان نديمي زن ۲۶ ساله مقتول.
۹ بهمنماه، محل جنايت: اهواز استان خوزستان، همسر قاتل، زهره لندي ميكاپ آرتيست مقتول.
۵ بهمنماه، محل جنايت: كرمانشاه، برادر قاتل، فيروزه مرادي زن ۲۶ ساله مقتول.
۳ بهمنماه، محل جنايت: روستاي «ني» مريوان استان كردستان، همسر سابق قاتل، نگين رستمي مقتول.
۱۱ ديماه، محل جنايت: شهرستان خمين استان مركزي، دايي و پدر قاتل، دختر ۱۶ ساله مقتول.
۱۰ ديماه، محل جنايت: جمشيدآباد شهرستان آبادان استان خوزستان، برادر قاتل، خواهر مقتول.
۱۲ آذرماه محل جنايت: اهواز استان خوزستان، پدر قاتل، معصومه دختر ۱۳ ساله مقتول.
۱۲ آذرماه، محل جنايت: تبريز، استان آذربايجان شرقي، همسر قاتل، مقتول زن.
۸ آذرماه، محل جنايت: تبريز آذربايجان شرقي، همسر سابق قاتل، زن مقتول.
۲ آذرماه، محل جنايت: خياباني در محله يافتآباد استان تهران، همسر قاتل، زن جوان مقتول.
۱۰ آبانماه، محل جنايت: شهرستان سنقر و كليايي كرمانشاه، همسر قاتل، مقتول زن.
۴ آبانماه، محل جنايت: كردان شهرستان ساوجبلاغ استان البرز، همسر قاتل، زن ۲۲ ساله مقتول.
۳۰ مهرماه، محل جنايت: شهر برازجان، استان بوشهر، همسر قاتل، زن ۳۸ ساله مقتول.
۲۹ مهرماه، محل جنايت: مشهد استان خراسان رضوي، مرد ۴۰ ساله قاتل، زن ۳۶ ساله مقتول.
۱۵ مهرماه، محل جنايت: تهران، همسر قاتل، زن ۲۸ساله همراه فرزند خردسالش مقتول