ادامه از صفحه اول
راي درخشان ديوان عالي در حمايت از حق و آزادي
با مطالعه اين راي بسيار قوي ملاحظه ميگردد كه قضات شريف، دانا و دغدغهمند اين شعبه با تسلط بر ادبيات و نيز مفاهيم و اصول حقوق عمومي به زيبايي هر چه تمامتر به دفاع از مرزهاي اصلي و قطعي اين رشته از حقوق پرداخته و خود را در چنبره ويرانكننده چارچوبهاي مقرر حكومتي در قالب ساختارهاي خارج از قانون و صلاحيتهاي خودخواسته و خودخوانده برخي نهادها محدود نديده و با نگاهي دقيق و حق و آزاديمدارانه به دفاع از اين اصول مبادرت كردهاند. مطالعه اين راي و آگاهي از آن به همراه استقبال از محتواي آن كمترين قدرشناسي از نقش قضات شريف و عزيزي است كه با وجود همه مشكلات سخت و نرمافزاري دست روي دست نگذاشته و ضمن ياري افرادِ در معرض ظلم قرار گرفته فرصت را غنيمت شمرده تا در حد توان خود از مرزهاي به شدت
در معرض تهاجم حقها و آزاديها و نيز از برابري و عدالت دفاع نمايند. با آرزوي بيش و بيشتر شدن چنين قضاتي و ديدن افزونتر چنين تصميمات درخشاني، همگان را به مطالعه اين راي مهم و ارزنده دعوت مينمايم.
عضو هياتمديره انجمن علمي حقوقشناسي
و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي
نقد خاطرات مرحوم هاشميرفسنجاني
قابل تعميم به خاطرات قبل و بعد خصوصا اواخر عمر پربركت ايشان نخواهد بود. در مطالعه اين خاطرات نكاتي به نظر آمده كه به شرح زير مرقوم ميشود:
۱- در نگارش خاطرات بيشتر رويكرد توصيفي و انتقال مطالب و رخدادهاي روزمره همان طور كه توسط ملاقاتشوندگان بيان شده به چشم ميخورد كه اين سبك خاطرهنويسي به دليل عدم دخل و تصرف در چگونگي مطالب امري پسنديده به نظر ميآيد. اگر چه در مواردي محدود ارزيابي و تحليل ايشان پس از ذكر واقع منظور شده است. ۲- برداشت من اين است كه بيشترين فراواني خاطرات در حوزه سياست خارجي به ترتيب مربوط به فلسطين و لبنان و سپس همسايگان و امريكا و ديگر كشورها در مراحل بعدي است. در حوزه سياست داخلي نيز بيشترين فراواني مربوط به وضعيت پروژههاي اقتصادي و فعالان بازار كسب و كار بوده و ساير موارد در مراتب بعدي منظور شده است. ۳- عدم تكلف و رياكاري در پرداختن به امور تفريحي و اوقات فراغت در كنار اداره امور مهم كشوري، نكتهاي جذاب به نظر ميرسد. شايد در نگاه بعضی افراد ذكر اين خاطرات گاه به تفصيل، نقطه ضعف شخصيتي ايشان تلقي شود اما به نظر صداقت در بيان واقعيتهاي روزمره همه وجوه زندگي و پرهيز از پنهانكاري زواياي گوناگون آن امري پسنديده ميآيد. ۴- به طور مكرر اظهارات ملاقاتشوندگان در برجسته ساختن خدمات و عملكرد فوقالعاده دولت سازندگي ذكر شده كه البته بجا و پسنديده است؛ آنچه در ملاحظات تقرير شده توسط ايشان ناپسند و به دور از واقعيت مينمايد ذكر ناكارآمدي، خامي و صرفا سياسيكاري دولت آقاي خاتمي و جريان دوم خرداد است. اين مفهوم در نگاه و قضاوتهاي ايشان تا مرز عدم امانتداري دولت جايگزين و ناتواني در تداوم اقدامات دولت سازندگي پيش رفته است. درحالي كه اولا بخش قابلتوجهي از مديران و كادرهاي دولت اصلاحات همان كارگزاران و همكاران دولت سازندگي بودند ثانيا برابر آمار و ارقام ثبت شده و رسمي در شاخصهاي مهم مانند رشد اقتصادي، كنترل تورم، تکنرخي شدن ارز، افزايش درآمد سرانه و توليد ناخالص ملي، رونق بازار كسب و كار و پروژههاي بزرگ سد و نيروگاه و راهسازي و... دولت اصلاحات موفقترين دولت پس يا حتي پيش از انقلاب بوده است ثالثا كارشكنيها و مزاحمتهاي پيوسته و توليد بحرانهاي پي در پي و حجم گسترده تخريب با كيسهاي شبيه قتلهاي زنجيرهاي، كوي دانشگاه، تعطيلي روزنامهها، بر هم زدن مراسم و... (كه هر يك به تنهايي قابليت براندازي دولت را داشت) از نگاه تيزبين مرحوم هاشمي در قضاوتها نسبت به عملكرد دولت اصلاحات دور مانده است. همچنين داوري ايشان در ذكر خاطرات به جاي توجه به ايذا و آزارهاي پيوسته مخالفان دولت و حجم سنگين كارشكنيها، متوجه بازتاب انعكاس آن وقايع در رسانهها و تحقير رويكرد رسانهاي جريان حامي دولت بوده است. با استناد به خاطرات اين ايام ميتوان گفت ايشان از يك طرف دچار مبالغه نسبت به تواناييهاي دولت خود شده و آن را غير قابل تكرار مينمايد و از طرف ديگر دولت جايگزين را بيبرنامه، ناتوان و ضعيف و اسير مشتي جوان خام و احساسي قلمداد ميکند. نكتهاي كه در اين خاطرات يك ساله به نظر برجسته ميآید حساسيت كمتر مرحوم هاشمي و عدم واكنش مناسب درخصوص حقوق مردم و آزاديهاي سياسي و اجتماعي است كه در بحرانسازيهاي پيوسته جريان مخالف دولت اصلاحات به چشم ميخورد. نكته ديگري كه ذكر آن در اين فرصت مناسب به نظر ميآيد به رسميت شناختن تفاوت نگرش دولتهاي سازندگي و اصلاحات در عين همسويي است كه اين مهم در ثبت خاطرات كمتر مورد عنايت واقع شده است. ۵- در ثبت خاطرات اين دوره بيشتر نظرات ملاقاتشوندگان ذكر شده و نشاني از بيان پاسخ و ديدگاههاي مرحوم هاشمي نسبت به مطالب مطروحه در ديدارها موجود نيست. درحالي كه بعضی موارد ذكر شده در ملاقاتها بسيار مهم است و خواننده اين خاطرات كنجكاوي زيادي درخصوص ماهيت پاسخها و ديدگاههاي جناب هاشمي دارد كه متاسفانه شفاف نيست. ۶- پرداختن به امور جزيي و به ظاهر كماهميت مثل شرح حال كودكي كه در استقبال حضور داشته در كنار مسائل مهم كشوري و نيز برجسته کردن مسائل عاطفي و شخصي توأم با جديت و اهتمام، نشان از همه سونگري و جامعيت شخصيت ايشان دارد. ۷- تنوع مشرب سياسي مراجعان به ايشان از طيفهاي گوناگون نشانگر مقبوليت و وجاهت او بوده كه در كمتر سياستمداري در سطح ملي به چشم ميخورد اگرچه فراواني ديدارها در اين بازه زماني به نفع جناح راست و مخالفان آقاي خاتمي رقم خورده است . شايد علت آن نامهرباني دوسويه در آن دوره باشد. امر مسلم اتكا به خاطرات يك دوره زماني (سال ۷۹) نميتواند معيار موجهي براي قضاوت شخصيت واقعي و ديدگاههاي مرحوم آقاي هاشمي باشد اما به هر حال اين برش تاريخي بيانگر واقعيتهايي است كه نكات برجسته آن در نگاه نگارنده در محورهاي فوق اگرچه گذرا منظور شده و
در برگيرنده ظرفيتهاي منفي و مثبت اين شخصيت ملي در آن زمان است.