گزارش ميداني «اعتماد» از وضعيت خريد اقلام خوراكي در تهران
70 درصد سبد غذايي آب رفته است
ليلا لطفي
در يكسال اخير تورم مواد غذايي بر مبناي دادههاي مركز آمار صعودي بوده است. روندي كه كماكان ادامه دارد. البته هنوز مركز آمار ايران، تورم اسفند 1401 را هم منتشر نكرده است. تورم اسفند بايد در اولين روز كاري سال 1402 منتشر ميشد، اما هنوز نه خبري از انتشار آن و نه خبري از تورم فروردين 1402 است. برخي كارشناسان دليل اين تاخير را تغيير نرخ پايه مطرح كردند. اوايل سال جاري مركز آمار اعلام كرده بود، به دنبال تغيير نرخ پايه است. به تعبير بهتر دولت به دنبال بازي با اعداد و كاهش شاخص تورم است.
درحال حاضر نرخ پايه محاسبات تورم، بر مبناي سال 95 است كه برابر 100 است. به تعبير بهتر سبد مصرفي كل كشور از سال ۱۳۹۵ تا سال جاري مورد بررسي قرار ميگيرد كه قطعا نشان از رشد فزاينده تورم است. حال اگر اين نرخ پايه سال 1400 باشد درصد تغييرات كمتر خواهد بود.
به عنوان نمونه در دي ماه 1401 شاخص قيمت مصرفكننده براي خانوارهاي كشور عدد 578.4 بود. وقتي اين عدد را بر مبناي قيمت پايه 1395 بررسي كنيم، ميبينيم كه قيمت سبد مصرفي خانوارها از سال ۱۳۹۵ تا 1401 بيش از 478 درصد رشد كرده است. حال اگر عدد پايه تغيير كند، شيوه محاسبات نيز بهطور كامل عوض خواهد شد و پيشبيني ميشود، نرخ ارايه شده كمتر شود.
البته اگر شيوه محاسبات مركز آمار هم تغيير كند، اثر منفي تورم بر حجم سبد خوراكي خانوارها قابل پنهان كردن نيست. بررسي ميداني «اعتماد» نشان ميدهد، با كاهش قدرت خريد سبد خانوارهاي تهراني تا سطح بالايي آب رفته است، چنانكه گفتوگو با بخش تقاضاي واقعي در بازار خوراكيها اين جمعبندي را به وجود آورده كه حجم سبد خوراكي خانوارهاي ساكن تهران عمدتا بين 30 تا 70 درصد كاهش يافته است. البته هنوز در بين خانوارهاي تهراني گروه اندكي هستند كه درآمدشان حداقل دوبرابر تورم سالانه رشد ميكند و سبد غذايي آنها تغيير نكرده است. در مقابل گروه بزرگي هستند كه سبد غذايي آنها حتي 95 درصد كوچك شده است.
اين موضوع را با نگاهي به خط فقر در سال 1401 ميتوان به خوبي ديد. طبق اعلام وزارت تعاون خط فقر تهرانيها در سال 1401، براي يك خانوار سه و چهار نفره، به 11.9 و 14.7 ميليون تومان رسيده است.
افت 30 درصدي سبد خوراكيها
در خيابان وليعصر منتهي به ميدان فاطمي از مردمي كه از فروشگاه رفاه خارج ميشوند در مورد اينكه در يكسال اخير سبد خريد آنها چه تغييري كرده است، گفتوگو ميكنيم. زن ميانسالي كه با دختر جوانش از فروشگاه بيرون ميآيد، ميگويد: نميدانم ميزان خريد ما چقدر كاهش يافته است ولي خيلي از مواد غذايي كه نياز به آن دارم را نيز نميخرم. او ميافزايد: من هميشه از فروشگاه خريد ميكردم و الان هم فروشگاه را ترجيح ميدهم، چون به هر حال اينجا خيلي از كالاها تخفيف دارد.
دخترش ميگويد: ما اصولا هفتگي خريد ميكنيم و ميوه را هم هميشه از تربار ميخريم. خريد گوشت ما نصف شده است . ولي بقيه مواد غذايي تا 30 درصد كم شده است. او ميافزايد: وقتي نميتوانيم هر مواد غذايي بخريم؛ ديگه خريد لباس لاكچري بازي است. خريد ما نسبت به سال قبل نزديك به 30 درصد كمتر شده است.
زن جواني كه با همسر و دو فرزندش در خيابان فاطمي از سوپرماركتي بيرون ميآمد، به «اعتماد» ميگويد: من هميشه قبل از خريد كردن ليست خريد را آماده ميكنم و بعد به سمت مغازه ميروم. به فروشگاههاي زنجيرهاي نميروم، چون تلقين ميكنند كالاي بيشتري بخري. البته ديگر چه تلقين كنند و چه نكنند من در سطحي كه نياز دارم، خريد ميكنم و البته خيلي وقتها چيزهايي كه لازم دارم را هم نميخرم. به بچهها هم آموزش دادم هر كالايي را برندارند. او ميافزايد: من هفتگي خريد ميكنم . اين طوري ميتوانم بهتر هزينهها را مديريت كنم و كالاي اضافه خريد نكنم.
سه دختر جوان كه با دو كيسه مواد غذايي جلوي فروشگاه رفاه نشستهاند، ميگويند: ما خريدمان را به صورت اشتراكي ميخريم. مهماني كه مدتهاست ندادهايم ولي هر زماني تصميم به اين كار بگيريم، همه هزينهها اشتراكي است. اصولا همه خريدهايمان اشتراكي است. تقريبا خريدمان نسبت به دو سال قبل يا اوايل سال قبل نصف شده است.
اين زن جوان ميگويد: ميوه را هم اصولا دانهاي و محدود انتخاب ميكنم. خريد گوشت و مرغ را به ويژه گوشت را هم نصف كردم. در يخچال معمولا يكي، دو رديف خالي است؛ ولي قبلا اصلا چنين اتفاقي نميافتاد. او ادامه ميدهد: نسبت به سال گذشته يعني ابتداي سال گذشته سبد خريدم حداقل 30 درصد كم شده است.
زن جواني در خيابان ويلا به «اعتماد» ميگويد: من يك فرزند دارم. شايد بتوانم بگويد سبد خوراكيام حدود 30 درصد كاهش يافته است. من نان را قبلا 20 تايي ميخريدم الان دانهاي خريد ميكنم. در ميوه هم ديگه دورريز نداريم. يعني ميوهاي در خانه خراب نميشود، چون به ميزان لازم و به صورت دانهاي ميخرم. حبوبات و برنج را از دو سال قبل كه گرفته بودم هنوز دارم. او ميافزايد: من مرغ را زياد ميخرم ولي خريد گوشت قرمزم كم شده است. خريد ماهي هم به يكچهارم رسيده است. ديگر كنسرو هم نميخرم. سوسيس و كالباس را هم نصف كردم.
دختر جواني از خيابان تهرانپارس با اشاره به اينكه «من، خواهرم و پدرم هر سه كار ميكنيم و فقط مادرم خانهدار است»، ميگويد: ولي باز دخل و خرج ما به هم نميخورد. بايد هزينههاي خوراك را در كنار پوشاك كم كنيم. شايد 30 درصد سبد مواد غذايي ما كاهش يافته است؛ شايد هم بيشتر، من نميتوانم دقيق بگويم. او ميافزايد: ما ميوه را دستچين و عمدتا از تربار ميخريم. گوشت قرمز را از قزوين پدرم ميخرد. يعني معمولا ميرود يك لاشه ميخرد و براي ماهها استفاده ميكنيم. خريد مرغ ما تغيير نكرده است. به گفته او برنج را خانوادهاش از شمال ميخرند و حبوبات را از بازار تا در هزينههايشان مديريت بيشتري داشته باشند. او ميافزايد: تقريبا هيچ چيز را بيش از نياز نميخريم.
خريد گوشت قرمز نصف شده است
خيابان گيشا، مرد جواني كه از يك فروشگاه پروتیيني خارج ميشود، درباره آب رفتن سبد خريدش به «اعتماد» ميگويد: در يكسال اخير حجم خريد ما نصف شده است. البته در مورد گوشت قرمز بيشتر از نصف است. من گوشت قرمز را به ندرت ميخرم. ولي هنوز مرغ را به ميزان كافي و مورد نياز ميخرم. همسرش ميگويد: من قبلا وقتي كه عدس پلو درست ميكردم، حتما بايد اين غذا را با گوشت قرمز درست ميكردم و ميخورديم. اما الان غذايي مثل عدس پلو را بدون گوشت ميخوريم. مرد ميگويد: تنها چيزي كه هنوز به وفور خريد ميكنم، «نان» است. ما برنج را سالي يكبار ميگيريم و آن را هم مديريت شده استفاده ميكنيم. او ميافزايد: ما خريد ميوه را هم نصف كرديم. همسرش ميگويد: چون كودك ما در حال رشد است، نميتوانيم ميوه را حذف كنيم. مرد هم ميگويد: در خانه ما هميشه خشكبار و آجيل بود. اما ديگر آجيل و خشكبار و حتي خريد تنقلات به صفر رسيده است.
اقلام ضروري را ميخريم
يك دختر جوان كه از فروشگاه جانبو خيابان گيشا با دو كيسه مواد غذايي بيرون ميآمد، ميگويد: در خانه ما حجم خريد بر مبناي نياز است. اصولا هيچ چيز را خارج از نياز ديگر نميخريم و بيشتر روي اقلام ضروري تمركز ميكنيم. ميوه بايد حتما تمام شود وگرنه ميوهاي نميخريم. شايد بتوان گفت 70 درصد كاهش يافته است. همه چيز ميخريم ولي هيچ چيز ماده غذايي در خانه فاسد نميشود. او ميگويد: من و مادرم زندگي ميكنيم ولي آخر هر هفته برادر و خواهرانم با خانوادههايشان ميآيند و براي همين ما مجبوريم هميشه همه چيز به ميزان كافي بخريم. او ميافزايد: حجم خريد تنقلات نصف و آجيل و خشكبار در سطح صفر شده است. در خيابان فردوس غرب از خانم جواني كه از فروشگاه كوروش بيرون ميآيد؛ در مورد اينكه حجم خريد مواد غذايي او نسبت به گذشته كاهش يافته است، ميگويد: حجم خريد من از همان نيمه نخست سال گذشته كاهش يافت. الان تقريبا حجم خريدم 70 درصد كاهش يافته است. او كه مجرد است و تنها زندگي ميكند، ميافزايد: من حتي نان را هم پس از تمام شدن خريد ميكنم. هر دو الي سه روز يكبار نان ميخرم. برنج و حبوبات را از دو سال قبل كه خريد كرده بودم هنوز دارم و سعي ميكنم كمتر بخورم كه مجبور به خريد نشوم.
او ادامه ميدهد: ميوه هم دو هفته يكبار خريد ميكنم. بعضي از روزها يخچالم خالي است و فقط با «نان و پنير» سر ميكنم تا حقوق ماه بعد برسد. او ميافزايد: من هيچ وقت فكر نميكردم روزي مجبور شوم از خوراكم بزنم. من از لبنيات فقط «پنير» ميخرم، چون نميتوانم ديگر هر روز «شير» بخرم. تنقلات هم از دو سال قبل تقريبا صفر شده است. اين دختر جوان ادامه ميدهد: آخرين باري كه گوشت قرمز خريدم دو سال قبل بود و آخرين باري كه مرغ خريدم پايان سال 1401 بود. تخممرغ هم ديگر نميخرم اصولا ماهي يكبار ميخرم كه آن هم براي اينكه سلامتيام به خطر نيفتد.
او ميگويد: گوشت قرمز را اگر مهماني بروم ميخورم. ميهماني خانوادگي يا ميهماني در كنار دوستانم كه وضعشان بهتر از من است.
اين دختر با اشاره به اينكه نصف درآمدش صرف كرايه خانه ميشود، ميافزايد: وقتي نميتوانم مواد غذايي مورد نياز را خريداري كنم از خريد تنقلات صرفنظر ميكنم شايد شش ماه يكبار چيزي هوس كنم و براي خودم بخرم.
مرد ميانسالي كه راننده و بازنشسته است و در حال حاضر روي تاكسي كار ميكند، ميگويد: من دو فرزند دارم ولي دخل و خرج هيچوقت تقريبا به هم نميرسد. براي همين مجبورم سبد غذايي را هم كوچك كنم. او ميگويد: شايد بدون اغراق سبد غذايي خانوادهام 70 درصد كم شده است، چون روزهايي كه ماشين خراب است يا خودم ناخوش هستم كسي نيست كه آن روز پولي براي خانه بياورد. براي همين خريد گوشت را تقريبا حذف كردم ولي گوشت مرغ را هنوز ميخرم. همسرم بيشتر با حبوبات غذا درست ميكند. من حبوبات از بازار ميخرم. خريد را بر مبناي تخفيفهاي فروشگاهها انجام ميدهم. الان هفتهاي دو وعده «برنج» ميخوريم و بقيه روزها عمدتا يا ماكاروني با سويا داريم يا نان و كوكو سيبزميني و كوكو سبزي و غذاهايي از اين دست. ميوه را هر وقت پول دستم بيايد ميروم تربار براي دو، سه روز خريد ميكنم.