گزارش ميداني «اعتماد» درباره وضعيت مردم در بازار مرغ و گوشت
محصولات محلي به جاي مرغ
برخي مردم براي خريد مرغ به مبادله كالا به كالا روي آوردهاند
نيره خادمي
با شيشه سير ترشي، آمده بود سراغ آقا ولي. «مهمان دارم اما پول ندارم مرغ بخرم. اين ترشي را بگير و به جاي آن يك مرغ به من بده.» آقا ولي اما قبول نكرده بود چون او هم، همزمان با كاهش قدرت خريد مردم و كم شدن سود فروشگاه، خرج و ماليات زيادي دارد درحالي كه روزانه دستكم ۲ تا ۳ نفر به او مراجعه ميكنند كه پول مرغ و گوشت ندارند. «تا چند ماه پيش افراد پولدار و خيري بودند كه ماهانه مبلغي را به صورت امانت براي افراد نيازمند و ناتوان در خريد گوشت و مرغ، ميگذاشتند اما از 7-6 ماه پيش ديگر از آنها هم خبري نيست و تعدادشان خيلي كم شده.»
چند روز پيش يكي از كاربران توييتر درباره حسابهاي دفتري قصابيها به نقل از يكي از رفقايش نوشته بود كه رفته قرض نيازمندان در قصابيها را تسويه كند اما متوجه شده بيشتر بدهيها مربوط به پوست مرغ و پاي مرغ است. طي هفتههاي نخست فروردين افزايش قيمت مرغ در اهواز مشكلاتي را براي مردم رقم زد.
۲۵ فروردين گزارشهايي از تشكيل صفهاي طولاني مرغ در اين شهر در رسانهها منتشر شد. همان زمان «محمد مالي» فعال رسانهاي در توييتر نوشت كه حتي در ۸ سال جنگ تحميلي هم وضعيت كمبود و كيفيت پايين مرغ در اهواز و خوزستان اينگونه نبود.
اين وضعيت در تهران هم از ابتداي فروردين شروع شده و از چند روز پيش قوت گرفته است. خبرگزاري فارس بيستويكم فروردين در گزارشي از افزايش قيمت هر كيلو فيله مرغ به ۱۸۰ هزار تومان، سينه مرغ با استخوان ۸۴ هزار تومان، ران مرغ ۷۵ هزار تومان و سينه مرغ بدون استخوان ۱۳۰ هزار تومان نوشت و در جدولي قيمت اقلام ديگري را هم آورد: بال و كتف و كمر مرغ ۸۵ تا ۹۵ هزار تومان. گردن، دل، جگر و سنگدان هم ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان. پيش از اين قيمت گوشت مرغ كيلويي ۶۳ هزار تومان تعيين شده بود اما روز دوشنبه «عطاالله حسنزاده»، عضو هياتمديره اتحاديه مرغداران گوشتي كشور گفت كه قيمت مرغ باتوجه به افزايش هزينههاي توليد ۷۳ هزار تومان تعيين شده است. بنابراين قيمت مرغ دوباره افزايشي بيش از ۱۵درصد را تجربه ميكند. تازه اگر آنطور كه «يوسف خاني»، رييس اتحاديه فروشندگان پرنده و ماهي تهران گفته تا ۲۰ ارديبهشت كمبود آن برطرف شود.
گزارش ميداني «اعتماد» از فروشگاههاي مرغ و گوشت در چند نقطه تهران نشان ميدهد كه هر روز به جمعيت افرادي كه توان خريد گوشت و مرغ ندارند، افزوده ميشود. برخي فروشگاهها در محلههاي پايين شهر، حساب دفتري را بستهاند و برخي از آنها قصد تغيير شغل دارند، چراكه عدهاي حتي توان خريد دل و جگر مرغ را هم ندارند و ماندن در اين بازار براي آنها هم صرف نميكند.
كشتارگاه، ترشي و ماست قبول نميكند
سوپر گوشت ولي فلاحي در محله كيانشهر شمالي و حوالي منطقه ۱۵ تهران يكي از همينها است كه از يكي، دو سال گذشته حساب دفتري مغازه را بسته. ميگويد زماني حساب دفتري داشته است اما حتي همان آشناياني كه گوشت و مرغ را نسيه ميبردند، توان تسويه تا پايان ماه را نداشتند و بدهيها پرداخت نميشد. در ماههاي گذشته هم كه شرايط خريد مردم فرق كرده، بسياري برايش ماست و پنير محلي، ترشي يا مرباي خانگي آوردهاند تا از طريق مبادله كالا به كالا براي خوراك امروز و فرداي خود يا پذيرايي از مهمان، گوشت و مرغ تهيه كنند.
آقا ولي نميتوانسته ترشي و پنير را به جاي پول از آنها قبول كند چون كشتارگاه هم ترشي و ماست و پنير و مربا را به جاي پول مرغ از آقا ولي قبول نميكند و بايد مبلغي در ازاي آن پرداخت كند. «قبلا هر ده روز، يك نفر از مراجعين پول خريد مرغ و گوشت نداشت ولي حالا هر روز دستكم دو، سه نفر با اين شرايط ميآيند و آدم نميتواند به همه كمك كند. با مرغ ۱۵۰ هزار توماني نميشود به همه كمك كرد. افرادي هم كه تا همين چند ماه پيش سه تا، سه تا مرغ ميخريدند حالا سه تا را يكي كردهاند.»
«مصطفي» قد بلندي دارد، جوان است و لاغر. دو شب پيش پس از دو هفته، بالاخره از صاحب فروشگاه گوشت و مرغ محله، دو عدد ران مرغ گرفته و به خانه برده تا بتواند سرش را بالا بگيرد. «اولينبار بود كه چنين كاري كردم. رفتم گفتم پول ندارم گوشت بخرم. خيلي لحظه بدي بود اما مجبور بودم. دو هفته بود گوشت نخورده بوديم. يك پسر ۹ ساله و يك دختر ۷ ماهه دارم كه شيرخواره است. ما كه توان تهيه شير خشك نداريم، بنابراين همسرم كه بچه شير ميدهد بايد تغذيه درستي داشته باشد ولي با اين كرايه خانهها مگر آدم به تغذيه هم ميتواند فكر كند. سه ماه ديگر پايان موعد قرارداد خانه است و اگر نتوانم تمديد كنم، لابد بايد بروم حياط خانه پدرم چادر بزنم. اين حرفها را به صاحب مغازه گفتم. شناخت چنداني كه از من نداشت ولي لطف كرد دو قطعه ران به من داد و گفت پول نميخواهد. در اين شرايط ما فقط خودمان را سير ميكنيم. هفته پيش همسرم تهماندههاي نان ساندويچي را با ته مانده سويا سرخ كرد و يك وعده همان را خورديم اما اين شد غذا. واقعا اين حرفها را نميشود به هيچكس گفت. پدر و مادر خودم كه غصه ميخورند و جز يك خانه چيزي ندارند كه كمك ما كنند، پدر و مادر همسر هم كه سركوفت ميزنند؛ ممكن است به روي من نياورند اما خب بالاخره پاي سلامت دخترشان در ميان است، بقيه هم كه هيچ. جمعه به جمعه فقط دعا ميكنم خانه ما نيايند چون واقعا نميدانم بايد چه كنم.»
حاضر بودم براي يك مرغ هر كاري انجام دهم
«نسيه فروخته نميشود لطفا سوال نفرماييد.» زني روبهروي فروشگاه و زير نور ايستاده، دستش را روي پيشاني گرفته و چشمهايش را جمع كرده است و نوشته روي كاغذ را ميخواند. بعد به ديوار تكيه ميدهد و سر برميگرداند كه برود. هيچ دوست ندارد حرف بزند اما بعد از كمي اصرار ميگويد: «بارها رفتم قصابي محل، خواهش كردم به من نسيه بدهد، اما نداده و مجبور شدم با پولي كه داشتم فقط پا و گردن مرغ بخرم و براي بچهها درست كنم.» چند روز پيش زهرا دختر كوچكترش از او پرسيده «چرا ران مرغ نداريم.» مادر هم جواب داده كه «خاصيت پا و گردن مرغ بيشتر است.» بعد براي اينكه ديگر نفهمند زرشك پلو را با پا و گردن مرغ درست كرده، دور از چشمان بچهها استخوانها را جدا كرده و باقيمانده گوشتها را داخل زرشك قاطي كرده. «خودم كه ميدانم دروغ است. مدام نگرانم بچهها در آينده مريض شوند و بعدها بفهمند حرفهايم دروغ است. من يتيم بزرگ شدم. بچه كه بودم خيلي فقير بوديم. مادرم ميرفت تهماندههاي ميوه را ميخريد، مثلا انگورهاي ته بار و جدا از خوشه را كه خريده و شسته بود، ميداد دستمان و ميگفت: «پول بيشتر دادم و گفتم اينا رو دون كنن براتون تا راحت بخوريد.» بعد كه بزرگ شديم فهميديم قصه چيست.»
هفته قبل از چشمهعلي، سوار مترو شده و به قيطريه رفته. فروشگاه گوشت و مرغ پيدا كرده و از صاحب مغازه خواسته با شناسنامه يا كارت ملي به او مرغ نسيه بدهد. فروشنده اما برداشت نادرستي از درخواست او داشته است بنابراين مجبور شده سكوت كند. «گفتم حاضرم چند ساعت اينجا كار كنم «هر كاري» و آخر شب يك مرغ ببرم اما قبول نكرد. «هر كاري» را كه گفتم برگشت و بد به من نگاه كرد و انگار برداشت بدي كرده بود.»
فروشگاه گوشت و مرغ محمود آقا در حوالي ميدان حر ديگر مانند گذشته جنب و جوش مشتريها را ندارد، به همين دليل قصد تغيير شغلش را دارد. در مغازه او هم بسياري از مردم فقط وارد ميشوند. قيمت كه ميگيرند پس از اندكي مكث، بدون اينكه حرف ديگري بزنند خيره به موزاييكهاي كف سالن، به سمت در خروجي ميروند. «عدهاي حتي با قيمتهاي قبل از اين گرانيها هم توان خريد نداشتند و نسيه ميخريدند حالا كه ديگر هيچ. وضع بدتر شده است. در 7-6 ماه گذشته ۷۰ درصد فروش مغازه كم شده است. حساب دفتري هم فايده ندارد، يعني افراد گاهي حتي تا يكي، دو ماه بعد هم توان تسويه ندارند.» اين كار هم ديگر براي آقا محمود شغل نميشود، چون سودي ندارد. از يك طرف خريد مردم كم شده و از طرف ديگر مالياتها افزايش يافته است. «دايم كه نميشود سنگدان و دل و جگر مرغ فروخت. بالاخره مرغ كامل هم بايد فروش برود. سود و استفاده ما هم پايين آمده و در عوض مخارجمان بالا رفته است.»
سوال را كه ميشنود با تشر ميگويد؛ به خاطر گراني نه فقط ما كه همه مصرف را كم كردهاند و به سمت اجزاي كم ارزشتر و طبعا ارزانتر مرغ روي ميآورند. اگرچه برخي از همان اجزاي كم ارزشتر مانند كتف و بال و گردن مرغ هم گران است. «اين افتضاح را دولت به بار آورده تا همهچيز را دوباره گران كنند. اول مرغ است و بعد هم به اقلام ديگر ميرسد.» كيومرث ۵۰ ساله، حوالي نواب زندگي ميكند، شغل آزاد دارد و مرغ، هفتهاي سه بار جزو برنامه غذاييشان است. با اين قيمتها اگر هفتهاي سه بار مرغ بخرد در ماه حدود يك ميليون و دويست هزار تومان هزينه آن خواهد شد درحالي كه مستاجر است و هزينههاي جاري ديگري نيز دارد.
اميري از فروشگاه گوشت و مرغي در منطقه ۳ تهران كه در واقع محلهاي مرفهنشين است هم از كاهش قدرت خريد مردم منطقه ميگويد و اينكه ماهانه به حدود ۳۰ تا ۴۰ خانواده از مناطق مختلف تهران گوشت و مرغ رايگان ميرساند. «در چند ماه گذشته فروش مرغ حدود ۵۰درصد كم شده. وضعيت درباره گوشت بدتر است و خريد آن ۷۰درصد كمتر شده است.»
مردم توان تسويهحساب دفتري را نداشتند
از وقتي قيمتها ماه به ماه تغيير كرده و گران شده است، مشتريهاي فروشگاه نوري در رباطكريم كم شدهاند و او چارهاي نداشته است جز اينكه مغازه را ببندد و شغل خود را عوض كند. نوري حالا در كشتارگاه كار ميكند و ميگويد كه همان زماني هم كه مغازه داشت، خيليها ميآمدند اصرار ميكردند تا با حساب دفتري به آنها مرغ و گوشت بدهد. دلش ميسوخته و حساب برايشان باز ميكرده: «بعد ميديدم ديگر پيدايشان نميشود. توان تسويه نداشتند و ديگر رويشان نميشد داخل مغازه بيايند. راهشان را كج ميكردند تا آنها را نبينم.» درحالي كه بسياري از مردم توان خريد مرغ كامل را ندارند. چند روز پيش هم قطعهبندي مرغ در فروشگاهها ممنوع شد. نوري معتقد است كه ممنوعيت قطعهبندي مرغ باعث ميشود، همانهايي هم كه بال و كتف و گردن مرغ ميخريدند و به خانههايشان ميبردند از آن محروم شوند. «از طرفي همه مرغها كه سالم نيستند. مثلا بال مرغ زخمي است اما اعضاي ديگر آن قابل استفاده است و براي جلوگيري از حيف شدن آن، قطعات ناسالم از آن جدا ميشود و افرادي كه نميتوانند مرغ كامل بخرند با قيمت كمتري به قطعات ديگر مرغ دسترسي پيدا ميكنند.»
مجيد حقوق ماهيانهاش ۸ و نيم ميليون تومان است و ماهانه حدود ۶ ميليون كرايه خانه دارد. كجاي تهران زندگي ميكند؟ جواديه. دو دختر ۱۵ و ۱۹ ساله و يك پسر ۶ ساله دارد و همسري كه از دو سال پيش بيكار شده و در خانه خياطي ميكند اما درآمد چنداني ندارد. «خانمم ميانگين ماهي دو ميليون تومان كمك ميكند و با كسر اجاره خانه ما ماهيانه با ۴ تا ۴ ميليون و ۵۰۰ هزار تومان سر ميكنيم.» دختر بزرگشان نميتواند كلاس كنكور برود و از دو ماه پيش مدام در گوش پدر خوانده كه برود كار كند. چند روز پيش هم در پونك كار پيدا كرده اما به خاطر سختي راه و دور بودن به خانه، نتوانسته برود. «خانواده پنجنفره با ماهي ۴ ميليون و ۵۰۰ هزار تومان چطور بايد گوشت و مرغ و سبزي و شير و تخممرغ و پنير و ماست بخريم، هزينه رفتوآمد بدهيم، هزينه درمان بدهيم. اينها را كه گفتم ضروريات است كه ما دست و پا شكسته داريم. دستمان ديگر كمتر به گوشت و حتي مرغ ميرسد. ديگر تكههاي آن را در خورشت ميشمريم.» به تلخي ميخندند: «مثلا به هر كداممان دو تكه ميرسد.»
كاهش قدرت خريد مردم به ويژه در حوزه محصولات غذايي از يكسو آنان را به زير خط فقر هدايت خواهد كرد و از سوي ديگر كيفيت پايين زندگي، كاهش روابط و درنهايت بروز انواع بيماريها در جامعه را رقم خواهد زد. سال ۹۷ نتايج پژوهشي با عنوان آثار افزايش قيمت كالاهاي خوراكي بر رفاه و فقر خانوارهاي شهري ايران نشان داد كه با ۵ درصد افزايش قيمتها، ۱۴۴ خانوار (۱.۹۸درصد) به خانوادههاي فقير و زير خط فقر اضافه شدهاند و با افزايش ۲۵ درصدي قيمتها، ۲۵۳ خانوار (۳.۵ درصد) و با افزايش ۵۰درصدي قيمتها ۵۰۳ خانوار (۶.۹۳ درصد) به زير خط فقر منتقل شدند. اين پژوهش براساس اطلاعات استخراجشده از هزينه و درآمد خانوارهاي شهري مركز آمار ايران در سال ۱۳۹۳ انجام شده و مقاله پژوهشي آن در نشريه اقتصاد و توسعه كشاورزي به چاپ رسيده است.
يادگيري سبك زندگي ناسالم از سوي كودكان
«حسين روزبهاني» دکترای روانشناسي معتقد است كه افزايش قيمتها و در نتيجه حذف اقلام خوراكي از سبد خانوار اثرات زيادي بر خانواده و رشد جسمي و روحي فرزندان خواهد گذاشت. او اين موضوع را از دو جنبه مورد بررسي و نقد قرار ميدهد و به «اعتماد» ميگويد كه نداشتن تغذيه سالم و ناتواني خانواده در تهيه خوراك مغذي مانع رشد فرزندان خواهد شد و احتمالا ارتباط بين اعضاي خانواده را نيز كمرنگ خواهد كرد. «رژيم غذايي سالم در خانواده كه از همه نوع مواد مغذي و لازم بهره داشته باشد مانع بروز بيماري و زمينهساز وزن ايدهآل در فرد است. وجود انواع ويتامينها و پروتئين در رژيم غذايي باعث افزايش حافظه و هوش ميشود و به كودك در ادامه مسير زندگي كمك زيادي خواهد كرد.»
اين روانشناس از وعده صبحانه به عنوان يكي از مهمترين وعدههاي غذايي نام ميبرد كه در تنظيم خلق و خو نقش ويژهاي دارد: «وجود منابع غني پروتئين و ويتامين در وعده صبحانه علاوه بر ايجاد خلق و خوي بهتر، انرژي بيشتري براي ادامه روز به فرد خواهد داد. فرزندي كه با صبحانه مغذي به مدرسه ميرود يادگيري بهتري خواهد داشت.»
در سالهاي اخير و به ويژه در اين چند ماه فشار مشكلات اقتصادي باعث حذف يا كاهش برخي اقلام غذايي مهم در رژيم غذايي خانوادهها شده است، اتفاقي كه باعث جايگزين كردن موادي با ارزش غذايي پايينتر در سبد خانوار ميشود. از نظر روزبهاني اين اتفاق چند آسيب به همراه دارد.«كاهش مصرف مواد غذايي مناسب و مغذي به هفتهاي يكي، دو بار، مواد پروتئيني را از كودك دريغ ميكند. در اين شرايط
نه تنها رشد جسمي كه رشد رواني او نيز مختل خواهد شد و بهطور ناخواسته الگوي غذايي و سبك زندگي ناسالم را ياد ميگيرد. وقتي فرد از كودكي مواد غذايي مفيد ازجمله گوشت، مرغ، ماهي، پسته، بادام و... را در سبد غذايي روزانه و هفتگي خود نداشته باشد، در بزرگسالي هم به مصرف اين مواد غذايي توجه نخواهد كرد. خانواده نخستين الگوي فرزند است. او در سبك زندگي و الگوي مصرف از پدر و مادر تقليد خواهد كرد و به راحتي هم قادر به تغيير آن نخواهد بود. خانواده در اثر فشار اقتصادي مجبور به استفاده از مواد قندي، روغنها و نانهاي بيكيفيت به جاي پروتئين، كلسيم و روغنهاي گياهي و نانهاي سبوسدار است و كودك نيز به استفاده از همين مواد عادت ميكند. درنتيجه اين سبك زندگي، فرد نه تنها دچار بيماري فشار خون، ديابت و چربي كه دچار اضافه وزن و چاقي خواهد شد و افزايش وزن، كاهش اعتماد به نفس او را رقم خواهد زد.»
مختل شدن دورهمي از مهمترين كاركردهاي خانواده
اين دكتراي روانشناسي از تاثير رواني بر والدين و احتمال كاهش كيفيت روابط در خانواده به عنوان آسيب ديگري در اين مسير نام ميبرد و ميگويد كه گران شدن اقلام خوراكي ضروري و ناتواني والدين در تهيه آن حتي ممكن است باعث مختل شدن يكي از كاركردهاي مهم خانواده شود: «پدر و مادر وقتي در تامين نيازمنديهاي فرزندان ناتوان باشند، احساس شرم و گناه و نااميدي در آنها ايجاد خواهد شد و احساس بيارزشي خواهند كرد. عزت نفس و اعتماد به نفس فرزند هم در مقايسه با دوستان و اطرافيان تحتتاثير قرار ميگيرد و منشا آسيبهاي فردي در آينده است. غذا خوردن اعضاي خانواده سر يك سفره و يك ميز مساله بسيار مهمي است. بودن در كنار خانواده استرسهاي ناشي از كار و درس و محيط را كاهش خواهد داد ولي وقتي والدين در تهيه مواد غذايي لازم ناكام باشند احتمالا از اين دورهم بودنها اجتناب خواهند كرد، بنابراين يكي از كاركردهاي مهم خانواده مختل ميشود.»
براي تغذيه سالم مردم سرمايهگذاري شود
«كورش صمدپور»، پزشك متخصص تغذيه و رژيم درماني امنيت غذايي را اينطور تعريف ميكند: «امنيت غذايي يعني دسترسي تمام افراد به غذاي سالم و كافي در طول عمر و اگر وقفهاي در آن ايجاد شود، امنيت غذايي مختل شده است.» او در بحث دسترسي به مواد غذايي از پايين بودن دانش تغذيه در انتخاب مواد غذايي و نداشتن درآمد كافي براي تامين مواد غذايي (گراني كالاهاي خوراكي) به عنوان دو مشكل در عرصه امنيت غذايي ياد كرده و به «اعتماد» ميگويد كه در اين صورت افراد موادي را مصرف ميكنند كه ارزش غذايي پاييني دارد و بار بيماريها را افزايش خواهد داد. «وقتي فرد براي تامين مواد غذايي درآمد كافي ندارد، مجبور به استفاده از جانشينهاي مواد غذايي است و چه بسا جانشينها خطراتي براي سلامتي به همراه خواهد داشت. در نتيجه هزينه بيشتري به خانواده، نظام بيمه و كل سيستم نظام بهداشتي كشور تحميل خواهد شد.» صمدپور همچنين از ۵ گروه مواد غذايي اصلي يعني غلات، لبنيات، ميوه، سبزيجات و پروتئينها براي تغذيه سالم نام برده و توضيح ميدهد: «عدم استفاده از هر كدام از اين ۵ گروه در طول روز منجر به ايجاد بيماريهايي در بدن فرد ميشود. گوشت مرغ، ماهي، تخممرغ، حبوبات و آجيلها منابع خوب پروتئين هستند و با توجه به فرهنگ غذايي هر منطقه قسمتي از آن در سبد غذايي بايد وجود داشته باشد اما به علت مشكلات مادي، بعضي خانوادهها اقلامي را كم ميكنند. به عنوان مثال گوشت قرمز به علت گراني استفاده نميشود. اگر چه بهطور كلي، ما متخصصين تغذيه معتقديم كه مصرف افراطي گوشت قرمز خوب نيست اما به علت جذب آهن بالا، مقداري از آن بايد در هفته استفاده شود، ضمن اينكه جزو منابع اصلي پروتئين است. جانشين پروتئين گوشت قرمز، مرغ و ماهي است. ماهي حتما بايد هفتهاي يك بار استفاده شود چون اسيد چرب ندارد و حاوي امگا 3 است اما يا به علت ذائقه يا قيمت بالا، مردم اغلب در سبد غذاييشان، مرغ را جايگزين آن كردهاند بنابراين در حال حاضر منبع اصلي پروتئين بسياري از مردم، مرغ به علاوه حبوبات و تخممرغ است. اگر به علت افزايش قيمتها مرغ هم حذف شود اين منبع خوب پروتئين هم از بين ميرود. متاسفانه سنگيني هزينهها باعث شده كه عدهاي به استفاده از قسمتهاي ديگر مرغ پناه ببرند در حالي كه سنگدان يا بال و گردن و حتي پاي مرغ مشكلاتي براي سلامتي به وجود ميآورد. برخلاف تصور عامه خيلي هم به مرغها هورمون داده نميشود بلكه بيشتر بحث مصرف آنتيبيوتيكها مطرح است. بعضي قسمتها مثل بال و پاي مرغ اگر ماهي يكبار استفاده شود شايد مشكلات زيادي به وجود نياورد ولي مصرف مداوم آن به علت داشتن اسيد چرب و باقيمانده آنتيبيوتيكها در اين قسمتها مشكل ایجاد خواهد كرد و بدن در برابر آنتيبيوتيكها مقاوم خواهد شد. بال مرغ به علت داشتن ميزان زيادي اسيد چرب خطر بيماريهاي قلبي را افزايش ميدهد. پوست مرغ هم از سوي مرغفروشيها جدا و به مراكز زيرزميني فروخته ميشود و چه بسا از همين ضايعات مرغ در بعضي صنايع غذايي و توليد غذاهاي فرآوريشده مثل سوسيس و كالباس استفاده ميشود. اين مراكز اغلب مجوز ندارند و محصولات را با قيمت پايينتر ميفروشند، موادي كه بسيار مضر است و افزايش خطر درگير شدن به بيماريها را رقم خواهد زد.»
به اعتقاد اين كارشناس تغذيه يكي از اركان سلامت جامعه، سلامت تغذيه است؛ يعني افراد با دانش تغذيهاي، مناسبترين ماده غذايي را انتخاب كنند، غذاي ايمن و سالم در جامعه وجود داشته باشد و فرد يا خانواده، بتواند آن را تهيه كند: «از ديد بهداشت عمومي، پيشگيري بهتر از درمان است اگر مردم توانايي استفاده از غذاي سالم و كافي داشته باشند، ميزان بروز بيماريها كاهش مييابد. در سالهاي گذشته شيوع بيماريهاي قلبي-عروقي بيشتر شده است، افراد زيادي نياز به آنژيوگرافي، استفاده از فنر و عمل قلب باز پيدا كردهاند. آيا ۵ يا ۶ دهه پيش هم مانند اين دهه اخير تا اين ميزان سرطان در كشور فراگير بود؟ درست است كه سن اميد به زندگي بالا رفته و تشخيصها بهتر شده است اما تمام متخصصين و آنكولوژيستها كه با سرطان سر و كار دارند از نزديك نظارهگر افزايش شيوع سرطان هستند و تغذيه در كنار عوامل ديگر نقش مهمي در آن دارد. بنابراين اگر سرمايهگذاري در تغذيه سالم و رفاه مردم، خريد غذاي سالم يا حتي توزيع غذاي سالم انجام شود، مسلما منجر به افزايش سلامت جامعه، افزايش طول عمر و باكيفيت در ميان مردم جامعه خواهد شد.»
حسین روزبهانی، دکترای روانشناسی: غذا خوردن اعضای خانواده سر یک سفره و یک میز مساله بسیار مهمی است. بودن در کنار خانواده، استرسهای ناشی از کار و درس و محیط را کاهش خواهد داد ولی وقتی والدین در تهیه مواد غذایی لازم ناکام باشند احتمالا از این دور هم بودنها اجتناب خواهند کرد، بنابراین یکی از کارکردهای مهم خانواده مختل میشود
کورش صمدپور، پزشک متخصص تغذیه و رژیم درمانی: سنگینی هزینهها باعث شده که عدهای به استفاده از قسمتهای دیگر مرغ پناه ببرند در حالی که سنگدان یا بال و گردن و حتی پای مرغ مشکلاتی برای سلامت به وجود میآورند. بعضی قسمتها مثل بال و پای مرغ اگر ماهی یکبار استفاده شوند شاید مشکلات زیادی به وجود نیاورند ولی مصرف مداوم آنها مشکل ایجاد خواهد کرد.