• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳۰ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5474 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت

نصرت‌الله تاجيك، سفير پيشين ايران در اردن در گفت‌وگو با «اعتماد»:

تهران بايد سرمايه‌گذاري عظيم امنيتي و سياسي خود را به سوددهي برساند

شهاب شهسواري

امروز سيد ابراهيم رييسي، رييس‌جمهور اسلامي ايران در راس يك هيات بزرگ اقتصادي و سياسي به سوريه سفر مي‌كند. به نوشته خبرگزاري رسمي دولت سفر دو روزه خود به سوريه با مقامات عالي اين كشور درباره راهكارهاي تحكيم و تقويت روابط سياسي و گسترش و ارتقاي سطح همكاري‌هاي اقتصادي و تجاري فيمابين رايزني خواهند داشت. براي بررسي اين سفر و آينده روابط تهران و دمشق با نصرت‌الله تاجيك، سفير پيشين ايران در اردن گفت‌وگو كرديم. تاجيك معتقد است كه ايران در مرحله كنوني از روابط دو كشور بايد روابط دوجانبه را به سمت روابط اقتصادي ميل بدهد و از سوريه به عنوان فرصتي براي تقويت جايگاه بخش خصوصي در اقتصاد كشور استفاده كند. در ادامه متن كامل گفت‌وگوي «اعتماد» را با نصرت‌الله تاجيك، سفير پيشين ايران در اردن مطالعه مي‌كنيد.

  سفر آقاي رييسي به دمشق، نخستين سفر در اين سطح در بيش از ۱۴ سال گذشته است، فكر مي‌كنيد چرا چنين سفري در طول اين سال‌ها انجام نشده و چرا اين موقعيت زماني براي اين سفر استفاده شده است؟
سطح روابط جمهوري اسلامي ايران و جمهوري عربي سوريه ايجاب مي‌كرد كه چنين سفرهايي را در طول ۱۴ سال گذشته انجام بدهيم. منظورم اين است كه سطح روابط در اين حد است، اما آنچه باعث شده است روساي جمهوري نتوانند به دمشق سفر كنند، بحث امنيت سوريه بود. در بخش بزرگي از يك دهه گذشته دست‌كم نيمي از مساحت سوريه در اختيار دولت نبود و تحت سيطره گروه‌هاي مخالف دولت سوريه بود. عامل مهمي كه باعث شد اين سفرها در سال‌هاي گذشته اتفاق نيفتد، بحث امنيت سرزميني و بحث عدم سلطه دولت روي نيمي از سرزمينش بود. اين سفر نشان مي‌دهد كه دولت بشار اسد سلطه‌اش را بر سرزمين سوريه برقرار كرده است و توفيقي براي او محسوب مي‌شود. چه اين سفر و چه سفرهايي كه بشار اسد به خارج از سوريه كرد نشان مي‌دهد كه سوريه وضعيت عادي‌تري پيدا كرده است. البته سفرهايي كه به خاك سوريه انجام مي‌شود بار معنايي ويژه‌اي دارد. در واقع از لحاظ ميزان ثبات و امنيت در يك كشور، سفر رييس حكومت به خارج از كشور و سفر روساي ديگر كشورها به داخل اين كشور، مكمل هم محسوب مي‌شوند. وقتي كه رييس يك كشور به خارج سفر مي‌كند، نشان مي‌دهد كه ثبات سياسي در آن كشور برقرار است. وقتي رييس كشور خارجي به يك كشور سفر مي‌كند، علاوه بر ثبات سياسي كشور مقصد، نشان‌دهنده ثبات امنيتي و سرزميني هم مورد تاكيد قرار مي‌گيرد.


    رسانه‌ها اعلام كرده‌اند كه در اين سفر يك هيات بزرگ اقتصادي هم رييس‌جمهور را همراهي مي‌كنند. فكر مي‌كنيد دو كشور در شرايط فعلي تا چه اندازه فرصت‌هاي همكاري اقتصادي و تجاري با يكديگر داشته   ‌باشند؟
خيلي خوب است كه رييس‌جمهور تصميم گرفته تيم اقتصادی همراه با خود به سوريه ببرد. به عقيده من جمهوري اسلامي ايران در پي ايجاد امنيت در سوريه بايد وزن روابط اقتصادي را در روابط دوجانبه به شكل چشمگيري افزايش دهد و بايد به عنوان يك بازار بزرگ اقتصادي به سوريه نگاه كند. سوريه مي‌تواند بازار كاري براي نيروهاي جوان و تحصيلكرده ما، چه در خدمات فني- مهندسي و چه در نرم‌افزارها و فناوري باشد و همچنين مي‌تواند بازار بزرگي براي كالاهاي مصرفي ما باشد. ما بايد به اين سمت حركت كنيم كه از روابط سياسي‌مان با سوريه، جهت منافع مشترك اقتصادي بهره‌مند شويم. بعد از اتفاقي كه از سال ۲۰۱۱ به بعد در سوريه به وقوع پيوست، جاي كار بسيار وسيعي در اين كشور به وجود آورده است. به هر صورت سوريه‌اي كه تخريب شده است نياز به بازسازي دارد. ما سرمايه‌گذاري مادي و معنوي عظيمي كرديم كه اين کشور تجزيه نشود و به ثبات سياسي برسد. از اين به بعد سهم كشورهاي ديگر است كه سرمايه بياورند و به بازسازي آن بپردازند؛ چه كشورهاي اروپايي و امريكا و چه كشورهاي عربي كه در اين بحران چه مستقيم و چه غيرمستقيم نقش داشتند، بايد سرمايه‌هاي خود را براي بازسازي اين كشور بياورند.  اما نگاه ايران از نگاه امنيتي و سياسي بايد به اين سمت برود كه به سوريه به عنوان يك شريك راهبردي اقتصادي نگاه كند. بايد بازار سوريه را به يك نقطه پرش براي بخش خصوصي تبديل كنيم. بايد اين واقعيت را پذيرفت كه متاسفانه ما بخش خصوصي قدرتمندي در ايران نداريم، آن را نحيف نگه داشته‌ايم، ولي الان سوريه محل خوبي براي آزمايش بخش خصوصي است كه فعاليتي را جدا از دولت براي مسائل اقتصادي، چه در ارايه خدمات فني-مهندسي و چه در صدور كالا آغاز كنند. اين رويكرد علاوه بر منافع اقتصادي كه براي كشور دارد، اجازه مي‌دهد كه ساختارهاي داخلي هم اصلاح شود.


  در گذشته مقام‌هايي در كشور گفته‌ بودند كه سوريه منابع معدني دارد، مثلا به منابع فسفر سوريه اشاره كرده و گفته ‌بودند كه ايران مي‌تواند به ازاي سرمايه‌گذاري عظيمي كه براي حفظ حكومت سوريه انجام داده است، از آنها بهره‌برداري كند. فكر مي‌كنيد چنين ادعاهايي تا چه اندازه جدي است؟
به هر صورت سوريه يك جاي بسيار ژئواستراتژيك براي فعاليت‌هاي اقتصادي ما است. سوريه دروازه ورود ايران به مديترانه است. اگر ما بتوانيم يك جاي پاي اقتصادي فعالي در سوريه باز كنيم، از طريق اين كشور مي‌توانيم از طريق مديترانه به شمال آفريقا و اروپا هم دسترسي داشته ‌باشيم. من تاكيد مي‌كنم كه بهتر است بخش خصوصي ايران در اين فرآيند وارد شود. به هر صورت فعاليت بخش دولتي ايران در سوريه مورد حساسيت است. فراموش نكنيم كه سوريه بيخ گوش رژيم صهيونيستي است و هر حركتي كه ما انجام بدهيم به گونه ديگري تلقي و با بدبيني پيگيري مي‌شود. پيشنهاد من اين است كه زمينه‌سازي شود كه سوريه به عنوان بازار بزرگ اقتصادي براي بخش خصوصي ايران مطرح و بخش خصوصي در سوريه فعال شود.
سوريه هم به ظرفيت و هم نياز شديدي به كالا و خدمات دارد و هم بعد از سرمايه‌گذاري عظيم مادي و معنوي ما براي ايجاد ثبات در آن كشور اين حق ماست. اگر برويم به سمت مقوله‌هاي حساسيت‌زا، من برچسب نمي‌زنم كه چه چيزي حساسيت‌زا است و چه چيزي نيست، اين بستگي به تصميم دولت جمهوري اسلامي ايران و جمهوري عربي سوريه دارد، به نظرم بخشي از فرصت‌ها را از دست مي‌دهيم و جايگاه خودمان را در آينده سوريه به خطر مي‌اندازيم. ما بايد بيشتر تلاش كنيم كه با نگرش اقتصادي و بازارگرايانه به سوريه نگاه كنيم و نه مقوله سياسي يا امنيتي. در طول هفته‌هاي اخير حملات زيادي از سوي اسراييل به محل‌هايي داشتيم كه از سوي طرف اسراييلي به ايران و گروه‌هاي هم‌سو با ايران منتسب مي‌شود كه نشان مي‌دهد همچنان حساسيت‌هاي شديد نسبت به نفوذ ايران در سوريه وجود دارد. 
به هر حال رويكرد جمهوري اسلامي ايران در سوريه در داخل كشور هم منتقداني دارد كه معتقدند سرمايه‌گذاري بي‌نتيجه‌اي در سوريه انجام شده است و ايران ظرفيت‌هاي خود را در سوريه هدر داده و خود را در تيررس انتقادها قرار داده است. تنها توجيه و پاسخي كه به اين انتقادها مي‌توان داد اين است كه سرمايه‌گذاري سياسي و امنيتي خودمان را در سوريه اكنون كه فرصت فراهم شده است، سودآور كنيم.
  فرموديد كه برخي از اقدامات ايران در سوريه ممكن است حساسيت‌زا باشد. به هر حال پروژه‌هاي بزرگ و رويايي هم مطرح است در مورد ارتباط ايران از طريق عراق به سوريه، چه از طريق مسيرهاي حمل‌ونقل و چه از طريق خطوط لوله انرژي كه ايران را به درياي مديترانه متصل مي‌كند. آيا چنين پروژه‌هايي امكان‌پذير است يا نه و آيا حساسيت‌زا محسوب مي‌شود؟
چنين مگاپروژه‌هايي از نظر من دست‌نيافتني و رويايي نيست، بلكه اراده مي‌خواهد. ممكن است كسي بگويد كه اراده نمي‌خواهد، سرمايه مي‌خواهد. سرمايه عامل مادي چنين پروژه‌هايي است. عامل معنوي اين است كه واقعا دو كشور و مخصوصا ايران، اراده و عزم كافي براي انجام آن داشته‌ باشند. متاسفانه ما به خاطر مسائل اداري و ساختار مديريت كشور، كمتر نگاه بلندمدت و استراتژيك داريم. مسائلي به دست خودمان براي كشور خودمان درست كرده‌ايم كه متاسفانه مسوولان و نظام اداري كشور دايم درگير مسائل روزمره مي‌شوند و كمتر به طرح‌هاي بلندمدت و بزرگ فكر مي‌كنند. ولي به عقيده من اگر مي‌توانيم الگوي همكاري‌هاي دسته‌جمعي متشكل از كشورهاي توانمند منطقه ايجاد كنيم و با استفاده از اين الگو بخشي از مشكلات داخلي كشور را هم برطرف كنيم.
اين كشورها چه از نظر زيرساختي، چه از نظر منابع طبيعي و چه از نظر نيروي انساني ثروتمند هستند و ايران از نظر نيروي انساني، مواد معدني و انرژي مي‌تواند حرف اول را در الگوي همكاري منطقه‌اي بزند. عامل نيروي انساني و جوان جاه‌طلب و تحصيلكرده ما مي‌تواند از منابع انرژي ما براي منطقه مهم‌تر باشد.
  در طول ماه‌هاي اخير شاهد بهبود روابط ديپلماتيك سوريه با كشورهاي عربي هستيم، از جمله سفرهاي رييس‌جمهور سوريه به عمان و امارات متحده در اسفندماه سال گذشته و سفر اخير وزير خارجه عربستان به دمشق و ديدار او با رييس‌جمهور سوريه، همزمان ايران و عربستان هم بعد از ۸ سال خصومت، مسير عادي‌سازي روابط را پيش گرفته‌اند، تصور مي‌كنيد اين تحولات تا چه اندازه با يكديگر مرتبط باشند؟
تحول‌ها اخير در منطقه بر يكديگر موثر است. دو كشور ايران و عربستان تعيين‌كننده‌ترين قدرت‌هاي منطقه محسوب مي‌شوند. البته قدرت‌هاي موثر ديگري هم در منطقه هستند، مثلا تركيه قدرت موثر منطقه است اما اين كشور الان گرفتار انتخابات است و تا اين كشور سر و سامان پيدا كند، ممكن است مدتي طول بكشد. اين فرصت بسيار خوبي براي ايران و عربستان است كه از برقراري مجدد روابط استفاده بهينه كنند، استفاده ابزاري از هم نكنند. اگر مگاپروژه‌هايي بين كشورهاي منطقه براي ارتباط با مديترانه تعريف شود كه بتواند انرژي را به مديترانه برسانيم، اين ارزش افزوده هم براي ما دارد هم براي سوريه و هم براي بقيه دنيا، به ويژه اروپا. چنين پروژه‌اي مي‌تواند به نخ تسبيح اتصال كشورهاي منطقه به هم تبديل شود. اردن يكي از مهم‌ترين مشكلاتش مسائل سوخت و انرژي است. لبنان هم مشكل سوخت و انرژي دارد و همين چند ماه پيش وضعيت اين كشور به دليل كمبود انرژي بحراني شد. اگر ما اين مگاپروژه‌ها را با اهداف اقتصادي و پوشش بازار فراهم كنيم، كشورها را به هم پيوند مي‌دهد، همين باعث امنيت مي‌شود و ديگر لازم نيست كه دنبال الگوهاي امنيتي برويم. از طريق ارتباط اقتصادي كشورها به هم بايد ايجاد امنيت كنيم، بازار كار براي جوانان‌مان ايجاد كنيم، بازار كار براي كالاهاي‌مان ايجاد كنيم، بازار كالاهاي صادراتي باعث استاندارد كالاهاي‌مان مي‌شود، باعث مي‌شود بخش خصوصي‌مان براي اينكه رقابت‌پذير باشد، كيفيت كالاهايش را افزايش دهد.
  برخي از كشورهاي عربي براي عادي‌سازي روابط با سوريه شروطي مطرح كرده‌اند و گفته مي‌شود كه يكي، دو تا از كشورها شرط كاهش نفوذ ايران در سوريه را مطرح كرده‌اند. به‌طور ويژه اردن در طول سال‌هاي گذشته همواره مدعي ناامني مرزهاي مشتركش با سوريه با ادعاي حضور گروه‌هاي منتسب به ايران بوده است. فكر مي‌كنيد با جريان عادي‌سازي كه در منطقه ايجاد شده است اين حساسيت‌ها كمتر خواهد شد؟
من فكر مي‌كنم كه ما از اين مراحل عبور كرده‌ايم. وقتي دولت سوريه سلطه سرزميني‌اش را برقرار كرده است، يعني شرايط با زماني كه بخش اعظم خاك سوريه در اختيار مخالفان بود، تفاوت كرده است. متاسفانه بحران سوريه فقط ناشي از عملكرد مخالفان دولت سوريه نبود، خود دولت سوريه هم در به وجود آمدن اين وضعيت نقش داشت و اشتباه‌هايي را مرتكب شد كه به اين وضع منجر شد. رژيم صهيونيستي در ميان مخالفان اسلحه توزيع كرد، گروه‌هاي نيابتي در سوريه فعال شدند، منابع مالي از سوي برخي كشورهاي منطقه تامين شد، اما دولت سوريه هم بي‌تقصير نبود. شرايط به نوعي پيش رفت كه دولت‌هاي غربي هم نگران شدند و به اين نتيجه رسيدند كه اگر دولت بشار اسد برود، گروه‌هاي خطرناكي در اين كشور حاكم مي‌شوند. غربي‌ها و به ويژه امريكايي‌ها در طول سه- چهار سال گذشته به اين نتيجه رسيدند كه بديل مناسب و مطلوبي براي بشار اسد ندارند. ما از اين مراحل عبور كرده‌ايم و الان دولت سوريه در اين كشور حاكم است. همسايگان مسائل مختلفي در مورد سوريه دارند، مسائل ارضي- مرزي بين همسايگان و سوريه وجود دارد. البته بين دولت اردن و سوريه اختلاف ارضي و مرزي وجود ندارد. اما اگر به سمت همكاري‌هاي اقتصادي برويم، اين اختلاف‌ها هم كاهش پيدا مي‌كند. اينكه دولت مي‌گويد دولت ايران در مرز اردن اقداماتي مي‌كند، نه مسوولان ما پذيرفته‌اند و نه عقلاني به نظر مي‌رسد و هيچ شاهدي هم در اين مورد نشان داده‌نشده است. ايران هيچ نفعي هم در ناامني در مرزهاي اردن ندارد. نفع ما در استقرار صلح و ثبات در سوريه بود كه متحقق شده است.


  سفر رييسي به سوريه نشان مي‌دهد كه دولت بشار است سلطه‌اش را بر سرزمين سوريه برقرار كرده است و توفيقي براي او محسوب مي‌شود. چه اين سفر و چه سفرهايي كه بشار اسد به خارج از سوريه كرد نشان مي‌دهد كه سوريه وضعيت عادي‌تري پيدا كرده است
 فعاليت بخش دولتي ايران در سوريه مورد حساسيت است. فراموش نكنيم كه سوريه بيخ گوش رژيم صهيونيستي است و هر حركتي كه ما انجام بدهيم به گونه ديگري تلقي و با بدبيني پيگيري مي‌شود
  اگر مگاپروژه‌هايي بين كشورهاي منطقه براي ارتباط با مديترانه تعريف شود كه بتواند انرژي را به مديترانه برسانيم، اين ارزش افزوده هم براي ما دارد هم براي سوريه و هم براي بقيه دنيا، به ويژه اروپا. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون