«اعتماد» از خودسوزي زني ۶۰ ساله و بريده شدن گوش زني ديگر توسط همسرش در قطور خبر ميدهد
گزارشي از دو فقره خشونت خانگی
بهاره شبانكارئيان
گزارشي كه ميخواهم روي كاغذ بياورم هم حيرتانگيز است و هم متداول، اما ميخواهم دو واقعه را بدون تفسير بازگو كنم. يازده روز پيش، زني ۶۰ ساله خود را به آتش ميكشد. چند روز پس از آن هم زن ديگري به خاطر رابطه پنهاني كه با يك مرد داشته، شوهرش گوشش را با چاقو ميبرد. اما اين دو فقره رخداد تلخ و تكاندهنده در شهرستان «قطور» اتفاق افتاده است.
قطور؛ تقريبا با بيش از سي روستا در سال ۱۳۸۶ تبديل به شهر شد. اين شهر نزديك دروازه مرزي رازي در آذربايجان غربي واقع شده است. فعالان اجتماعي قطور ميگويند كه مسوولان اتفاقاتي كه در اين منطقه رخ ميدهد را سرسري ميگيرند و از كنارش به راحتي ميگذرند. براي همين اين اتفاقات هولناك براي مردمان اينجا تبديل به يك فرهنگ ميشود و به صورت امري عادي جلوه پيدا ميكند.
يازده روز پيش در همين قطور يك زن حدودا ۶۰ ساله به دليل اختلافات خانوادگي اقدام به خودسوزي ميكند. پس از اين اتفاق هر كس يك چيزي ميگويد. برخي ميگويند؛ اين زن ميانسال با اسيد خود را سوزانده. برخي ديگر ميگويند؛ با نفت خود را به آتش كشيده. همسر اين زن هم ادعا ميكند كه گاز پيكنيك منفجر شده و او سوخته است، اما پيگيريهاي «اعتماد» درباره اين خبر نشان ميدهد كه اين زن به علت مشكلاتي كه با عروسش داشته ناگهان در يك بعدازظهر با ريختن نفت روي بدنش خود را به آتش ميكشد.
يك عضو شوراي حل اختلاف قطور در مورد خودسوزيهايي كه در اين بخش مرسوم شده به «اعتماد» ميگويد: «هفده، هجده سال پيش در قطور دختري ۱۴ ساله را به اجبار به مردي كه سي و دو، سه سال از او بزرگتر بود و دو زن ديگر هم داشت، ميدهند، اما چند وقت بعد از ازدواجشان اين دختر به نشانه اعتراض خودسوزي ميكند.» به گفته اين عضو شورا، اين حادثه شروع خودسوزيهاي زنان و دختران در قطور بوده است. او معتقد است در قطور به زنان اهميتي داده نميشود و حتي يك دادگاه خانواده براي رسيدگي به مشكلات آنان وجود ندارد و برخي زنان براي اينكه صدايشان شنيده شود، دست به اين اقدامات وحشتناك ميزنند. همچنين اين عضو شوراي حل اختلاف به ضرب و شتم زني توسط همسرش در روستاي «احمدآباد» اين شهر اشاره ميكند و ميگويد: «سه، چهار روز پيش هم زني جوان توسط همسرش مورد ضرب و شتم قرار ميگيرد و شوهر اين خانم با چاقو يكي از گوشهاي او را بريده است.»
80 درصد سوختگي
۹ ارديبهشت، ساعت ۴ عصر، «امينه.ص» زني ۶۰ ساله در جريان اختلافات خانوادگي اقدام به خودسوزي ميكند. آن روز وقتي امينه با پسر و عروسش بحث ميكند ناگهان تصميم ميگيرد خود را به آتش بكشد. به گفته يكي از اقوام اين زن او فعلا در وضعيت جسمي خوبي قرار ندارد و ۸۰درصد از بدنش سوخته است. اين فرد در مورد جزييات روز حادثه به «اعتماد» ميگويد: «روز حادثه اين خانم با عروسش بحث ميكند. پسر اين زن هم با او درگير ميشود. بار اولي نبود كه پسر و عروسش با او درگير ميشدند، ولي آن روز پسرش از همسرش دفاع ميكند و بعد هم پيت نفت را برميدارد و روي جهيزيه همسرش ميريزد. اين خانم 60 ساله هم قبل از اينكه پسرش اقدامي كند نفت را روي بدنش ميريزد و خود را به آتش ميكشد. بعد از اين حادثه اين زن را به بهداري منتقل ميكنند، ولي چون درصد سوختگياش بالا بود او را به بيمارستان سينا در تبريز اعزام ميكنند.» او در ادامه ميگويد: «همسر اين خانم چند سال است كه از ناحيه پا و كمر دچار آسيب شده و نميتواند كار كند. آنها سه پسر و چهار دختر دارند. اين پسر و عروسش كه روز حادثه در خانه بودند با اين زن و شوهر زندگي ميكنند. حدود پنج، شش ماه است كه آنها با هم ازدواج كردند. در جريان كامل حادثه هستم. اينكه ميگويند؛ با اسيد خود را سوزانده يا به خاطر تركيدن گاز پيكنيك دچار سوختگي شده همهاش دروغ است.»
همسر اين زن ادعا ميكند؛ همسرش بر اثر انفجار گاز پيكنيك دچار سوختگي شده است. او با اينكه مدعي است لحظه وقوع حادثه اتاق ديگري بوده، ولي در مورد آن روز به «اعتماد» اينگونه توضيح ميدهد: «آن روز من در اتاق ديگري بودم و متوجه ماجرا نشدم، اما ميدانم همسرم با عروس و پسرم بحث كرده و بعد وقتي گاز پيكنيك را روشن ميكند آتش ميگيرد.»
اگر فرهنگسازي نشود فجايع به رسومي غلط تبديل ميشوند
يك عضو شوراي حل اختلاف در قطور در مورد خودسوزي اين زن ميانسال به «اعتماد» ميگويد: «چند ماهي ميشود كه پسر آخر اين خانواده ازدواج كرده است. آنها وضع مالي خوبي ندارند براي همين پسر آنها با همسرش در طبقه بالا زندگي ميكنند تا جايي كه در جريان هستم اين خانم روز حادثه به خاطر روشن كردن هود آشپزخانه با عروسش بحث ميكند. بحث كه بالا ميگيرد اين زن نفت را روي بدنش ميريزد و خود را آتش ميزند. فعلا اين زن در بيمارستاني در تبريز بستري است.»
اين فرد به سوالات ديگر پاسخ ميدهد.
برخي فعالان اجتماعي معتقدند كه آمار خودسوزي زنان در قطور نسبت به ديگر شهرهاي استان آذربايجان غربي بالاتر است، به عنوان فردي كه قبلا هم در حوزه زنان فعاليت داشتيد فكر ميكنيد دليل آن چيست؟
بايد قبول كنيم كه فقر فرهنگي و فقر مالي باعث چنين اتفاقاتي ميشود، اما شروع خودسوزيها در قطور به هفده، هجده سال پيش برميگردد. زماني كه دختري ۱۴ ساله را به اجبار به مردي سي و دو، سه سال از خودش بزرگتر ميدهند. اين مرد دو زن ديگر هم داشت. دختر چند وقت بعد از ازدواج شان به نشانه اعتراض خودسوزي ميكند. از اين فاجعه تلخ به بعد برخي زنان و دختران در قطور به دليل مشكلاتي كه دارند خودسوزي ميكنند. زنان در اين شهر صدايشان شنيده نميشود و به آنها توجهي نميشود. در قطور اصلا دادگاه خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال اگر زني نخواهد با همسرش زندگي كند به هيچوجه خانواده زن اجازه نميدهند، طلاق بگيرد. براي همين بعضي زنان نميتوانند شرايط را تحمل كنند و اين اتفاقات ناگوار رخ ميدهد. همين سه، چهار روز پيش در روستاي احمدآباد مردي همسرش را به قصد كشت ميزند و يكي از گوشهايش را ميبرد. ماجرا هم از اين قرار بوده كه شوهر او وقتي از سر كار به خانه ميآيد، متوجه حضور مردي در خانهشان ميشود. با چاقو به سمت آن مرد و همسرش حمله ميكند. آن مرد با اينكه زخمي شده بود، فرار ميكند، ولي اين خانم توسط همسرش مورد ضرب و جرح قرار ميگيرد و در حال حاضر هم در بيمارستان است.
اينكه دختران در قطور يا شهرهاي ديگر در سن پايين مجبور به ازدواج ميشوند تا چه ميزان ميتواند روي اين حوادث تاثيرگذار باشد؟
در قطور اگر دختران تا بيست سالگي ازدواج نكنند، برايشان حرف و حديث درست ميشود. براي همين خانوادهها تا قبل از بيست سالگي سريع دختران را به خانه شوهر ميفرستند. اكثر اين ازدواجها هم از سوي خانوادهها به دختران تحميل ميشود. اين دختران ازدواج هم كه ميكنند اگر مشكلي در زندگي داشته باشند، حق طلاق ندارند. خب بعضي از اين دختران وقتي در زندگي زناشويي به مشكل برميخورند وارد رابطههاي ديگر ميشوند يا درنهايت اقدام به خودكشي ميكنند. خودسوزي هم نوعي از خودكشي به حساب ميآيد. هر انساني ظرفيت مخصوص به خودش را دارد.
فرهنگسازي در اين رابطه چقدر ميتواند موثر باشد؟
ببينيد همين موضوع خودسوزي دختري كه مربوط به هفده، هجده سال پيش ميشود چون از سوي مسوولان اهميتي داده نشد حالا ديگر تبديل به يك فرهنگ شده است و برخي دختران و زنان در قطور فكر ميكنند اگر مشكلي دارند و صدايشان شنيده نميشود، بايد خودسوزي يا اقداماتي از اين دست انجام دهند. مسوولان مربوطه بايد براي خانوادهها كلاسهاي آموزشي بگذارند و در اين رابطه اكثر افرادي كه سمتي دارند مقصر هستند. اين نيست كه فقط دانشكده پزشكي يا سازمان تبليغات اسلامي مقصر باشد. همه ارگانهايي كه اين اوضاع را بايد سر و سامان دهند، مقصر هستند. متاسفانه هيچ كدام از اين ارگانها در اين زمينه فرهنگسازي و فعاليت نميكنند. مثلا سايه وحشتناك قتلهاي ناموسي كه يك ماهي است در قطور چنگ انداخته و آمار آن افزايش پيدا كرده، مسوولان بيتفاوت از كنارش ميگذرند يا آن را به مساله حجاب ربط ميدهند كه بتوانند به سادگي از كنار اين موضوعات بگذرند. درحالي كه نبايد اينطور باشد و بايد به صورت جدي چنين حوادثي را پيگيري كنند، چون اين اتفاقات بعدها براي مردمان اينجا به فرهنگ و رسم و رسومي غلط تبديل ميشود و در برخي موارد امكان دارد فجايع به چشم مردم عادي جلوه پيدا كنند. مشكلات بايد ريشهيابي شوند. حتي با اعدام شخصي كه جنايتي را مرتكب شده مشكلي حل نميشود، بلكه بدتر خواهد شد، چون فردي هم كه اعدام ميشود خانواده و بچه دارد و آنها آيندهشان به خطر ميافتد. بنابراين موضوعي مثل قتلهاي ناموسي بايد ريشهيابي شود.
نگاهي به برخي زنان و دختران كه در آذربايجانغربي خودسوزي كردند
5 ارديبهشت ماه 1401 «ز.د» ۲۸ ساله از اهالي روستاي قارانه به سبب خشونت فيزيكي و ضرب و شتم شديد از سوي شوهر معتادش بر اثر خودسوزي جان باخت.
2 ارديبهشت 1401 «ز.ز» اهل شهرستان شوط و متولد 1380 كه در سن كم نيز ازدواج كرده بود و مادر يك كودك سه ساله بود به سبب خشونت شديد از طرف شوهر خودسوزي كرد.
4 آذر ماه ۱۴۰۰ «ژاله.ص» دختري ۲۰ ساله بر اثر خودسوزي در بيمارستان اروميه جان باخت.
۱۲ آذر ماه ۱۴۰۰ «كبار.ص» زني ساكن روستاي گردوان اروميه اقدام به خودسوزي كرد.
۵ دي ماه ۱۴۰۰ «زهرا.ص» زن جواني از اهالي قوني اروميه به علت اختلافات خانوادگي خودسوزي كرد.
۱۰ دي ماه ۱۴۰۰ «كاژين.ف» دختر ۱۸ ساله به دلايلي نامشخص خودسوزي كرد.
۷ ارديبهشت ماه ۱۴۰۰ «فاطمه.ع» زني از روستاي كانيوش اروميه به دليل اختلافات خانوادگي خودسوزي كرد.