• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5485 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت

بيدار شويد، آرات محصول يك وضعيت است نه يك استثنا

فاطمه كريمخان

حالا همه ياد آرات، كودك سلبريتي فوتباليست، افتاده‌اند، انگار براي اينكه كسي بداند آنچه پدر آرات در حق اين كودك خردسال روا كرده غير اخلاقي است، حتما لازم بود يكي از مربيان يك باشگاه ورزشي به فغان بيايد و از «خطر توقف رشد استخواني» و احتمال وجود و بروز «مشكلات قلبي» حرف بزند؛ هر چند كه به نظر مي‌رسد غير از اين هم نيست. 

آرات، آن روز‌هايي كه پديده اينستاگرام بود، و پدرش با انتشار ويدئوهايي از تمرين سنگين اين كودك خردسال در اينستاگرام براي او و در واقع براي تامين هزنيه‌هاي زندگي خودش بازاريابي مي‌كرد، تنها يك كودك خوش بر و رو با «توانايي‌هاي استثنايي» بود كه «برايش سرمايه‌گذاري شده است» و «مربي بدن‌سازي خصوصي و تمام وقت دارد» تا در حالي كه هنوز رشد عضلاني‌اش كامل نشده، شكم شش تكه‌اش را به رخ بكشد. 
آيا آن روز كه معدودي روزنامه‌نگار و فعالان حقوق كودك فرياد مي‌زدند كه كودكي در اين سن و سال، با چنين تمرين‌هاي سنگيني احتمالا در معرض خشونت خانگي پنهان و خشونت رواني قرار دارد، يكي از اين همه مدعي كه امروز با كليد واژه آرات حسيني مشغول بازاريابي براي خودشان هستند، در جهان ديگري خفته بودند؟ مديران ورزشي و استعداديابي كه مي‌ديدند وضعيت اين كودك با كودكان هم سن و سال خودش فاصله دارد آيا نمي‌توانستند جلوي بستن قرارداد و پول ساختن از اين كودك را بگيرند؟ كساني كه به صفحه اينستاگرامي آرات حسيني تبليغ مي‌دادند، فعالان رسانه‌اي كه از او به عنوان اسطوره و مسي جديد ياد مي‌كردند، آيا لحظه‌اي به اين موضوع فكر نمي‌كردند كه شايد اين وضعيت عادي نيست، كه شايد اين كودك نبايد در معرض چنين وضعيتي باشد كه شايد اين كودك استعداد ديگري داشته باشد، كه شايد اين كودك نخواهد اينچنين سنگين تمرين كند، نخواهد ورزش كند و اگر با ميل پدرش همراه شده و مي‌خواهد چنين سنگين تمرين كند شايد صلاحيت تشخيص اينكه چه چيزي براي او خوب و لازم است و چه چيزي خوب و لازم نيست را ندارد؟ 
حق بر بدن، يكي از جمله حقوقي است كه در جامعه ما و فضاي فارسي زبان كمتر از آن حرف زده مي‌شود، اما حتي با وجود اين فقر گفتماني، جنبش‌هاي حقوق زنان اين روزها در جا انداختن حق بر بدن از منظري زنانه، تلاش قابل ملاحظه‌اي انجام داده‌اند، آنچه در اين گفتمان حتي بيشتر از حق بر بدن بزرگسالان مغفول مانده، مساله «حق بر بدن كودك» است. 
تا كجاي حضور كودك در تبليغات انتخاب و كجا تحميل است؟ تا كجا عكس گرفتن از كودكان و انتشار آنها در فضاي مجازي درست كردن آلبوم خاطرات و از كجا به بعد نقص حريم كودكان و كاسبي است؟ 
تا كجاي حضور كودكان در كلاس‌هاي ورزشي انتخاب و علاقه و تلاش والدين در جهت پيدا كردن استعداد كودكان و از كجا به بعد خشونت است؟ تا كجا خواست والدين در مورد كودكان، صلاح آنها و از كجا به بعد بهره‌كشي است؟ 
اينها و بسياري سوالات ديگر از اين جنس، تا قبل از بروز فاجعه به حساسيت‌هاي سانتي‌مانتال اخلاقي و احساسات‌گرايي تعبير مي‌شود، گفتمان مردانه سمي مسلط در اغلب گفت‌وگو‌ها اين حساسیت‌ها را نه تنها نمي‌پذيرد بلكه آن را مسخره مي‌كنند. در جمع‌هاي مردانه هنوز صحبت از مادربزرگي كه در 9 سالگي ازدواج كرده و از ده سالگي زاييده، سر زمين زاييده و بعد به كارش ادامه داده و حالا در 90 سالگي هم سالم و سرپاست، كم طرفدار نيست، همين طور است حرف زدن از انتشار تصوير كودكان «بامزه» و «شيرين زبان» در فضاي مجازي و تبليغ گرفتن براي صفحه‌هاي اينستاگرام، همين طور است در مورد پدري كه مي‌گويد مي‌خواهد يك «مسي جديد» بسازد، اينها همه مقبول و مورد پذيرش است تا جايي كه كودك دوازده ساله‌اي كه به ازدواج مردي بيست ساله در آمده بر اثر خون‌ريزي جان مي‌سپارد، يا فيلم كودكاني كه به چهره‌هاي محبوب اينستاگرام تبديل شده‌اند از سايت‌هاي هرزه‌نگاري سر در مي‌آورد، يا مربي آكادمي سپاهان مي‌گويد آرات در معرض عدم رشد استخواني و مشكل قلبي قرار داد. 
بعد يك باره ورق بر مي‌گردد، مردم به آن يك نفري كه كودك دوازده ساله‌اش را به عقد مردي بيست ساله در آورده فحش مي‌دهند، براي آن يك نفري كه عكس بچه‌اش از سايت‌هاي هرزه‌نگاري سر درآورده ابراز تاسف مي‌كنند و پدر بودن پدر آرات را زير سوال مي‌برند. 
بعد بر مي‌گردند تا در اينستاگرام ويدئوهاي بيشتري از كودكاني كه كارهاي عجيب و غريب مي‌كنند را پسند كنند و به اشتراك بگذارند و در مورد آنها حرف بزنند. 
با اين وجود، هنوز صبر كنيد! هدف از اين نوشته ايجاد احساس گناه در شما كه اين پست‌هاي اينستاگرامي را پسند مي‌كنيد و به اشتراك مي‌گذاريد نيست. هدف حتي اعتراض به آكادمي‌هاي استعداديابي ورزشي و كساني كه بابت تبليغ در صفحات اين كودكان پول پرداخت مي‌كنند هم نيست، موضوع مسووليت جمعي ما مردم به عنوان بخشي از زنجيره‌هاي اين ظلم سيستماتيك به كودكان، نوك كوه يخ مساله حقوق كودكان در برابر بزرگسالان است. 
مساله اصلي آنجايي آغاز مي‌شود كه هيچ عقل جمعي بر اوضاع مسلط نيست. حتي پدر و مادري كه بچه‌اش را مي‌سوزاند، پدر و مادري كه كودكش را به بيگاري در خيابان مي‌فرستد، پدر و مادري كه كودكش را مورد انواع و اقسام سوءاستفاده‌هاي غيرقانوني قرار مي‌دهد هم از « قانون» و تسلط آن به اوضاع ترسي ندارد. سال‌ها پيش در يك مركز نگه داري موقت كودكان شاهد بودم بچه‌هايي كه به دليل بد رفتاري، يا حتي جابه‌جا كردن مواد مخدر به حكم دادگاه از خانواده گرفته شده بودند هم بعد از مدتي دوباره به « كانون گرم خانواده» برمي‌گشتند، شاكيت در مورد سوءاستفاده جنسي از كودكان را با «لاي مساله را بالا نياوريد» خفه مي‌كنند، دختران نوجوان هيچ راهي براي فرار از ازدواج‌هاي توافقي كه براي آنها نوشته شده است ندارند، پسر بچه‌هايي هستند كه اگر روزها در خيابان كار نكنند، شب‌ها بايد در همان خيابان بخوابند چون نمي‌توانند بدون پول به خانه برگردند، و بله، در اين وانفسا، احتمال ديده شدن خشونتي كه به آرات حسيني روا مي‌شود بسيار كم است. 
واكنش‌ها و نوشتن در مورد دلايلي كه اين آموزش و تمرين غيراخلاقي است، بسانتي مانتاليسم تبديل مي‌شود تا وضعيت به شكلي بحراني شود كه ديگر نتوان رو از آن برگرداند. بعد يك باره همه يادشان مي‌افتد كه از كليلك خوردن اين اسم استفاده كنند و خودشان را مطرح كنند. سوژه‌اي كه سال‌ها براي «دوست داشته شدن» مورد بهره‌برداري اين و آن بوده، حالا براي «متنفر بودن» و «انزار دادن» مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد و به فراموشي سپرده مي‌شود، همچنان كه تمام اين اشكال ريز و درشت خشونت عليه كودكان سال‌هاست مورد بي‌توجهي قرار گرفته و زير غبار سنگين «اولويت»هاي فوري‌تر گم شده است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون