ايران و افغانستان و موضوع آب
نوسان در جريان آب هيرمند و كاهش آب جاري به سوي سيستان (ايران) در بيش از صد سال گذشته، مشكلاتي را در روابط سياسي ايران و افغانستان به وجود آورده است. خشكسالي و كاهش جريان آب از سرچشمههاي هيرمند، سبب كاهش جريان آب به سيستان و ايجاد بحران آب در اين منطقه بوده است. افغانستان با ايجاد كانالهاي بسيار از هيرمند و نيز ساختن سدهاي مخزني و انحرافي روي آن، حجم فزاينده آب آن را مصرف و ورود آب به سيستان را كاهش داده است. اجراي اين سياست در بخش بالاي هيرمند، كمآبي در سيستان را تشديد كرده است. قرار گرفتن سرچشمههاي هيرمند و ٩٥ درصد از مسير اين رود در سرزمين افغانستان و وابستگي شديد افغانها به آب هيرمند، بهرهبرداري ژئوپليتيكي افغانستان در برابر ايران را در پي داشته است. پس از خشكسالي شديد سال 1349 و مهاجرت شمار زيادي از مردم سيستان به گرگان، مشهد و تركمن صحرا، دو كشور پيماني را در 22 اسفند 1351 امضا كردند كه در مورد آثار و پيامدهاي اجراي آن اختلافنظرهاي جدي وجود داشت. با اين حال تغيير در نظام پادشاهي در افغانستان سبب شد اسناد آن مبادله نشود و استقرار حكومت كمونيستي در افغانستان اين چالش را تداوم بخشيد.
جنگ داخلي در افغانستان و دوره نخست به قدرت رسيدن طالبان كه با قتل ديپلماتها و يك خبرنگار ايراني برجسته شد، سبب ادامه يافتن اختلاف در مورد چگونگي بهرهبرداري از آب هيرمند شد. اين موضوع حتي پس از شكلگيري جمهوري افغانستان غربگرا در اين كشور ادامه يافت، سخنان تند اشرف غني رييسجمهوري افغانستان، بيانگر تاكيد رهبران اين كشور بر «منافع» خود است. قاعدهاي كه طالبان هم پس از حاكم شدن دوباره بر افغانستان، در واكنشهاي اخير به هشدار رييسجمهوري اسلامي ايران، با وجود رد پايبندي به قواعد و مقررات بينالمللي، تعهد خود را به آن آشكار ساخته است. رويكردي كه انتظار ميرود سياست خارجي و روابط خارجي حمهوري اسلامي ايران نيز هر چه زودتر بر اين پايه شكل گيرد و اجرا شود.