تا مرد سخن نگفته باشد...
نيوشا طبيبي
درباره گفته معاون وزير جهاد كشاورزي درمورد تامين آب براي دو ميليارد نفر، مطلب فراوان نوشته شده است، اما اجازه ميخواهم كه من هم نظر خود را به عرض مبارك شما برسانم.
ميدانيد كه چنين گفتههايي چندان هم بيحساب و از سر نداشتن اطلاعات بيان نميشود. پشت بسياري از اين گفتههايي كه به نظر سادهلوحانه و غيرممكن و غيركارشناسي ميآيند، گرفتن بودجههاي چند ميلياردي، تاسيس سازمانها و دفاتر و پژوهشگاههاي عريض و طويل و برگزاري سمينارها و حتي حفاري و گمانهزني خوابيده است. كيست كه نداند ايران از ديرباز، سرزميني خشك و كمآب بوده كه به سختي و با تدبير و مديريت و ابتكار نياكان ما ميتوانسته آب آشاميدني و آب براي كشاورزياش را تامين كند. گذشتگان ما ميدانستند كه اين سرزمين منابع بسيار محدود زيرزميني دارد. به جاي آنكه بخواهند هر آنچه زير زمين وجود دارد بكشند و بياشامند و خرج كشاورزي كنند و بعد شورهزاري لميزرع بهجاي بگذارند، از راه ديگري وارد شدند.
اول ياد گرفتند چطور با كمآبي سر كنند و بعد
در پي منابع تجديد شونده آب رفتند. آنها به تحقيق و تجربه دريافتند كه ميتوانند رودخانههايي را زير زمين جاري كنند و سرريز آبهايي كه در سفرههاي كوهپايهاي جمع ميشود را به دشت بياورند تا هم كار كشاورزيشان راه بيفتد و هم از آن آب خودشان و گلههايشان بنوشند. آنها با استفاده از همان ابزارهاي ابتدايي و به نيروي عقل و بدن، قنات حفر كردند و نتيجهاش شد پايهگذاري تنها امپراتوري جهان كه در كنار كوير متولد شده و سه هزار سال پابرجا مانده.
ما امروز قناتها را تخريب كرديم، به جاي آنكه اين راهحل هزاران ساله را بزرگ و مهم تلقي كنيم و براساس تجربه آبا و اجدادي جلو برويم و چيزي به آنچه آنها يافته بودند اضافه كنيم، شيفتهوار پا جاي پاي مهندسين غربي و كشورهايي گذاشتيم كه آب برايشان مسالهاي مهم و حياتي و غيرقابل دسترس نبود. با آنكه فراوان از ايستادن بر پاي خود و بياعتنايي به فرهنگ غربي و ارزشهاي غربي سخن گفتهايم اما در عمل براي اجراي چشم بسته به شيوههاي آنها سر از پا نميشناسيم. چه كسي اولينبار حفر چاههاي عميق را در ايران پيشنهاد داد؟ اداره اصل چهار امريكا كه برمبناي طرح ترومن براي تقويت كشورهاي ضد كمونيسم به كشور ما آمده و راهحلهاي متنوعي براي احيا و گسترش كشاورزي و صنايع ايران آورده بود. كارشناسان اين اداره با كمك بودجه اهدايي دولت امريكا، تلاش ميكردند تا روشهاي مدرن كشاورزي را به ما بياموزند. البته كه آنها هيچ شناختي از سرزمين ما نداشتند و راهحلهايشان معمولا به بروز فجايع يا اتفاقات خندهداري منجر ميشد.
ضربالمثل «خر از قبرس ميآورند» را شنيدهايد؟ در معني مانند «زيره به كرمان بردن» است. اين ضربالمثل در پي شاهكار اداره اصل چهار جهت اصلاح نژاد الاغ ايراني رايج شد. آنها تصميم گرفتند كه با واردات تعدادي خر از قبرس نژاد خر ايراني را اصلاح كنند. حيوان زبان بسته كه چند هزار سال جد اندر جد در اين خاك با سختي فراوان به تشنگي و عوارض خشكي عادت كرده بود، حالا بايد در پيوند با خر قبرسي ارتقا پيدا ميكرد و قابليتهاي بيشتري از خود بروز ميداد. البته كه اين تلاش به جايي نرسيد و فقط همين ضربالمثلش باقي ماند. استخراج و تامين آب براي دو ميليارد نفر، يعني در حدود يكچهارم مردم كرهزمين ادعاي گزافي است كه با هيچ عقلي نميتوان آن را باور كرد.
اگر پشت اين طرح تامين آب براي دو ميليارد انسان، زرنگي براي گرفتن بودجه و سفت كردن جاي پا در عرصه مديريت و ادعاهايي در قالب «ما ميتوانيم» و از اين قبيل نباشد، شرايط بسيار ترسناك خواهد شد. شخصي كه بر مسند يكي از مهمترين وزارتخانههاي مسوول در امر آب كشور تكيه زده و با موضوعاتي چون سياست آبي، حكمراني آب، مديريت آب و هزار ظرايف و لطايف موضوع تامين آب به كل بيگانه است، آغاز سخن ميكند و پرده از نابلدي و خامي مديران بسيار مهم اجرايي كشور بر ميدارد.