ادامه از صفحه اول
بايد هوشيار بود
اگر قرار است در دور جديد مبادلات بدون دلار، باز همين اتفاق بيفتد و استفاده از ريال توسط طرف مقابل وجود نداشته باشد، رابطه يكطرفه و غيرمتوازني است كه به زيان منافع ملي است و فقط جنبه دور زدن تحريمها به صورت استفاده از كالاهاي آن كشور را تداعي ميكند كه همان روش قديمي چند سال پيش بوده و مطلب جديدي نيست؟!
دوم- اينكه اگر ايران كشورهايي كه صادرات انرژي ما به صورت نفت يا ميعانات گازي را يا كالاهاي ديگر شايد احتياج مستقيم ندارند و احتمالا صادرات مجدد مينمايند اين محصولات را صادر كنيم موجب ميشود كه تجار آن كشورها به دلال و واسطه فروش محصولات ايران به ديگر كشورهاي مصرفكننده تبديل شوند و باتوجه به اينكه مثلا بازار نفت خام محدود به پالايشگاههاي مصرفكننده است و كالاهاي ديگر نيز مصرفكننده خاص خود را دارد عملا ما براي كالاي خاص ايران رقيب ميتراشيم و موجب كاهش قيمت و تقاضاي فروش مستقيم خودمان ميگردد.
سوم- اينكه ما محصولات كم كيفيت را با گران خري فقط به خاطر تبادل بدون ارز معتبر از كشوري خريداري كنيم، هزينه جديد ديگري به اقتصاد نحيف و كمتوان و تحت فشار ايران تحميل ميكند، به خصوص اينكه واردات از كشورهاي غيرصنعتي صورت گيرد كه طبيعتا توان رقابت كيفي و قيمتي با شركتهاي معتبر را ندارند و عملا نتيجه اين تبادل، ايجاد رانتي براي توليدكنندگان آن كشور و فشاري براي مصرفكنندگان ايراني است.
چهارم- شركتها و بانكهاي بزرگ و معتبر در عرصه جهاني در هر كشوري كه باشند، تبادلات بسيار گستردهاي با اقتصاد امريكا و اروپا دارند و طبيعتا مبادلات تجاري با ايران موجب ايجاد خطر تحريم شدن و در خطر افتادن بازار اين كشورها در اقتصاد جهاني ميشود و در نتيجه بعضا عطاي تبادل با ايران و دور زدن تحريمها را به لقايش ميبخشند و ريسك تحريم شدن را نميپذيرند. لذا براي بانكها و شركتهاي كشورهاي ثالث ميتواند رخ ميدهد، در نتيجه در اجراي توافقات موانع قابل پيشبيني وجود دارد كه موجب عدم اجراي درازمدت تعهدات طرف مقابل ميگردد. عبرتي از گذشته پيش روي دولت آقاي رييسي است كه اگر به آن توجه نشود و تكرار گردد اينگونه توافقنامههاي شتابزده و كارشناسي نشده، به قول معروف اگر آبي براي اقتصاد كشور نداشته باشند، ناني براي واسطهها و دلالان و تجار معتمد دور زدن تحريمها يا كاسبان تحريم خواهد داشت، بنابراين بايد هوشيار بود كه منافع ملي و احتياجات مردم تحت فشارهاي اقتصادي، قرباني رانت دلالان واسطههاي خودي و معتمد در دو طرف نشود و از ترس چاله در چاه نيفتيم.
از هفتم تير تا آزادي
۵- حقوق مردم؛ شخصا شاهد آن بودم كه زندهياد حاضر به حتي گوش كردن به يك استراق سمع كه اتفاقا جريانهاي مخالف انقلاب عليه شخص ايشان را رديابي ميكرد، نشد و جدل فكري او در نفي قاطع شكنجه در مجلس خبرگان قانون اساسي حكايت از ديدگاه وي نسبت به حاكميت و حقوق مردم داشت.
مديريت و اداره كشور؛ باتوجه به اينكه بهشتي، بنيانگذار حزب جمهوري اسلامي بود، اما در عمل نگاهي به وسعت ظرفيتهاي تمام جامعه براي اداره كشور داشت. كما اينكه در انتخاب و معرفي افراد در پستهاي مختلف حتي نخست وزير بر اساس نسبت افراد با حزب عمل نكرد. به ياد دارم كه زندهياد دفترچهاي همراه خود داشت و هرگاه فردي لايق را مييافت، نام او را در آن دفترچه ثبت ميكرد. همچنين آيندهنگري، دورانديشي و ديدن افقهاي پيشرو، دارا بودن نظم و انضباط مديريتي وي زبانزد بوده و پس از چهار دهه هنوز به عنوان يك الگو قابل ذكر است.
خطر استفاده ابزاري از شخصيت ها
حتي در برخي موارد ديده شده كه از معصوم هم استفاده ابزاري ميشود و يك بُعد از شخصيت معصوم مطرح ميشود. بدون ترديد، چهرههايي مانند شهيد بهشتي، شهيد مطهري و... سرمايههاي اين كشور و نظام هستند. استفاده ابزاري از هر شخصيتي، در واقع تنزل دادن آن جايگاه، شخصيت و اسطوره است. خسارتهاي اين موضوع كه برخي افراد و گروهها براي حل و فصل مشكلات روتين و روزمره سياسي خود از شخصيتهاي برجسته و چهرههاي كليدي سوءاستفاده كنند، غيرقابل محاسبه است. اين همان شيوهاي است كه براي شهدا و خانوادههاي شهدا هم صورت ميگيرد و از آنها استفاده ابزاري ميشود. امروز كه جوانان ايراني نتوانستهاند ارتباط مناسبي با سرمايههايي كه بسيار ارزشمند و اثرگذار هستند برقرار كنند، ناشي از همين استفادههاي ابزاري است. زماني كه موضوعات، شخصيتها و اسطورههاي يك كشور از جايگاه رفيع خود تنزل داده شوند و براي موضوعات سياسي، جناحي و گروهي به كار گرفته شوند باعث قطع ارتباط جامعه با سرمايههاي واقعي خود ميشود. شهيد بهشتي هم يكي از همين شخصيتهاي برجسته است كه متاسفانه در معرض اين سوءاستفادهها قرار گرفته است. اما اگر قرار باشد يكي از بخشهاي مهم انديشههاي شهيد بهشتي مورد توجه قرار بگيرد و درباره آن صحبت شود، همانا توجه ايشان به تحمل عقيده مخالف و تكيه بر رويكردهاي انتخابي و غير تحميلي شخصيت انسان است. موضوعي كه جامعه ايراني، امروز بيشتر از هر عامل ديگري به آن نياز دارد.