• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۹ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5522 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۲ تير

عادل بزدوده از اجراي «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» در جشنواره تهران- مبارك مي‌گويد

نشاط و طراوت در نمایشی با نیم‌قرن سابقه

نرگس كياني

عادل بزدوده، پيشكسوت دنياي نمايش عروسكي با اثري مهمان نوزدهمين جشنواره بين‌المللي نمايش عروسكي تهران- «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» كه هنوز هم مخاطبان خردسال و كودك نمايش عروسكي را به وجد مي‌آورد و مشاركت فعالانه‌شان را برمي‌انگيزد، نقطه عطفي در تاريخ نمايش عروسكي ايران است. اين اثر در سال ۱۳۵۱ توسط اسكار باتك، هنرمند و مدرس تئاتر عروسكي اهل چكسلواكي و با گروهي متشكل از مرضيه برومند، رضا بابك، بهرام شاه‌محمدلو، سوسن فرخ‌نيا، عليرضا هدايي و با همراهي اردشير كشاورزي در مقام مترجم، در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان روي صحنه رفت و هنرمندان تئاتر ايران را با نمايش عروسكي به معناي مدرن آن آشنا كرد. 
به فاصله اندكي گروهي از ‌جواناني كه عضو كتابخانه‌هاي كانون بودند، آماده اجراي «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» شدند و از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ به اجراي آن در نقاط مختلف كشور پرداختند. عادل بزدوده هم يكي از اعضاي اين گروه بود. اين كارگردان پيشكسوت، اجراي دوباره «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» را در جشنواره نمايش عروسكي 19، روي صحنه رفتن اثري فراهم‌كننده زمينه گسترده‌ و بي‌باكانه‌ مشاركت مخاطب خردسال و كودك، نگهدارنده خاطرات و زنده‌كننده آن براي نسل پس از انقلاب قلمداد مي‌كند.

    ‌مي‌خواهم گفت‌وگو در مورد نمايش «حادثه‌‌اي در شهر عروسك‌ها» را با نكته‌اي آغاز كنم كه به نظرم بسيار جالب توجه بود. گمان مي‌كنم فراهم بودن زمينه مشاركت مخاطب خردسال و كودك در پيشبرد اثر و امكان ديدن و شنيدن واكنش‌ها و پاسخ‌هاي قابل توجهش به سوالات اجراكنندگان، ازجمله نكاتي است كه اين نمايش را از نخستين اجرايش در ايران، از سال ۱۳۵۱ تاكنون زنده نگه داشته است. با اين اظهارنظر موافقيد؟ 
بسيار خوشحالم كه فرصتي ديگر براي من، عادل بزدوده، با سابقه بالاي ۵۰ سال كار در عرصه كودك ‌و نوجوان به خصوص در دنياي نمايش عروسكي، فراهم شد تا نمايشي را روي صحنه ببرم كه به نظرم يكي از اعجازبرانگيزترين متون دنياي عروسك‌هاست. من از اين خوش‌شانسي برخوردار بودم كه در سال ۱۳۵۲ جزو گروهي باشم كه «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» را به عنوان اولين نمايش‌ عروسكي مدرن در كانون پرورش فكري كودكان ‌و نوجوانان روي صحنه بردند. نمايشي كه هنوز كه هنوز است با همان انرژي، حرفي براي گفتن دارد. متني ساده و در عين حال قدرتمند كه در كنار جذب مخاطب كودك به خود، زمينه حضور او و امكان ديدن واكنش‌ها و شنيدن پاسخ‌هايش را به شكلي درخشان فراهم مي‌كند. برخي نمايش‌ها علي‌رغم داشتن چنين ادعايي با تعيين مرزهايي درنهايت چنين اجازه‌اي را به مخاطب نمي‌دهند اما در «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها»، متن و اجرا اين مرزها را شكانده است. خردسالان و كودكان تماشاگر اين اثر، در دقايقي سكوت و در دقايقي ديگر با پرانرژي‌ترين حالت ممكن و بالاترين سطح از احساسات در روند داستان مشاركت مي‌كنند. به نظر من، اين مهم‌ترين نكته‌اي است كه مي‌توان در مورد «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» به آن اشاره كرد؛ اينكه اجراكننده از تماشاگرش نمي‌خواهد كه تنها به تماشاي او بنشيند و اين احساس را به او منتقل مي‌كند كه حضورش موثر و انرژي‌بخش است و در تصميم‌گيري در مورد سرنوشت شخصيت مورد بحث، نقش مهمي دارد. 
   ‌گمان مي‌كنيد جز زمينه گسترده ايجادشده براي مشاركت مخاطب خردسال و كودك در نمايش «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» عامل ديگري هم در ادامه حيات آن تاكنون موثر بوده است؟ 
به نظرم اين مهم‌ترين عامل است. همان‌طور كه مي‌دانيد «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» متني ايراني نيست و توسط ژوزف پر، اهل چكسلواكي نوشته شده است. سال ۱۳۵۱ اسكار باتك اين متن را از چكسلواكي با خود به ايران آورد و اردشير كشاورزي، پيشكسوت فقيد دنياي نمايش عروسكي به ترجمه آن پرداخت. با اجراي اين اثر توسط گروهي متشكل از مرضيه برومند، رضا بابك، بهرام شاه‌محمدلو، سوسن فرخ‌نيا و عليرضا هدايي به كارگرداني اسكار باتك در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، نمايش عروسكي مدرن به جامعه عروسكي ايران معرفي شد. «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» در سال ۱۳۵۲ توسط من، هنگامه مفيد، حميده فرماني، مسلم قاسمي، مرتضي مجتهدي و علي پورتاش (پوراقامت) مجددا اجرا شد. آن زمان هنوز مركز توليد تئاتر كانون شكل رسمي به خود نگرفته بود و ساختماني كه در حال حاضر به عنوان مركز توليد تئاتر مي‌شناسيد، يك كتابخانه بود كه ما مي‌توانستيم از ساعت ۵ بعدازظهر، زماني كه كتابخانه تعطيل مي‌شد در سالن آن تمرين كنيم. اين نمايش از آن زمان تا سال ۱۳۵۶ توسط ما در مراكز كانون سراسر كشور اجرا شد و دو ماه هم با تريلي تئاتر سيار كانون براي مناطق دورتري كه كانون در آنها كتابخانه داشت به ‌صورت رايگان اجرا رفتيم. با وقوع انقلاب وقفه‌اي در اين روند ايجاد شد و سال ۱۳۷۱ مجددا با دوست بزرگوارم، هنرمند پيشكسوت زنده‌ياد كامبيز صميمي‌مفخم به عنوان طراح صحنه، دكور و عروسك‌ها دست به دست يكديگر داديم تا اين اثر را روي صحنه ببريم. تمام خطوطي كه اكنون روي دكور «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» مي‌بينيد حاصل كار كامبيز صميمي‌مفخم است كه من بدون اضافه كردن چيزي به آنها، تنها تمديدشان كرده‌ و زنده نگه‌شان داشته‌ام و اين موجب افتخارم است. اين دكور بيش از 30 سال است كه سالم نگه داشته شده است. پس خوشحالي من در كنار دوباره روي صحنه بردن اثري كه زمينه گسترده‌ و بي‌باكانه‌اي را براي مشاركت مخاطب خردسال و كودك فراهم مي‌كند، حفظ و نگهداري همين خاطرات و زنده كردن‌شان براي نسل پس از انقلاب است. 
   ‌به اجراي اين اثر در نقاطي از كشور اشاره كرديد. خاطرتان هست واكنش مخاطب خردسال و كودك به اين اثر چه بود؟ 
اين مساله براي خودم بسيار ارزشمند است. ما اين نمايش را در دورافتاده‌ترين نقاط ايران روي صحنه برديم، جايي كه فرزندان خانواده‌هايي كشاورز، چوپان و... به تماشاي‌مان نشستند و دقيقا همين حس و حالي را كه در اجراي پنجشنبه، هشتم تير ۱۴۰۲ در ميان مخاطبان‌مان ديديد از آنها گرفتيم. درواقع اين اثر به هيچ عنوان مخاطبانش را مرزبندي نمي‌كند و بي‌آنكه برايش تفاوتي داشته باشد كه كودك تماشاگرش ساكن كدام نقطه جغرافيايي است زمينه مشاركت‌ فعالانه او را فراهم مي‌آورد. 
   ‌همان‌طور كه اشاره كرديد از «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» به عنوان اثري ياد مي‌شود كه آغازكننده نمايش عروسكي مدرن در ايران بود. چه شد كه اين اثر چنين نقطه عطفي را رقم زد؟ 
تا پيش از سال ۱۳۵۱ حتي خود ما، تنها خيمه‌شب‌بازي و عروسك‌هاي زبانزد نخي‌مان را به عنوان نمايش عروسكي به رسميت مي‌شناختيم تا اينكه اسكار باتك، هنرمند و مدرس تئاتر عروسكي اهل چكسلواكي با انديشه‌اي جهاني، فرمي جديد از عروسك دستكشي را به شيوه اروپاي شرقي به ما معرفي كرد. ما پيش از آن هم با قابليت‌هاي عروسك دستكشي آشنا بوديم اما نه به اين شيوه مدرن. عروسك‌هاي دستكشي ما متعلق به چند صد سال پيش و از جمله قهرمانانش «پهلوان‌كچل» يا «كچلك» بود. خاستگاه اين عروسك شيراز بود و شيرازي‌ها به آن «جي‌جي ويجي» مي‌گفتند. عروسكي با كله‌اي بي‌مو و سبيل‌هايي از بناگوش دررفته كه مردي ساده‌دل اما در درون زيرك و دانا را به نمايش مي‌گذاشت و گاه نيز به شكل پهلوان پنبه‌اي ضعيف‌كش ظاهر مي‌شد. پس به تاريخ كه نگاه مي‌كنيد مستنداتي قوي مي‌بينيد هر چند به مرور زمان چيزي جز كتاب بسيار ارزشمند «نمايش در ايران» بهرام بيضايي از آن باقي نمانده است. رويكرد اسكار باتك به عروسك دستكشي، هم موجب تدريس آن در دانشگاه‌هاي ما و هم ادامه‌دار شدن اين روند در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شد. به گونه‌اي كه مي‌توان مركز توليد تئاتر اين كانون را غني‌ترين مركز در اين زمينه دانست. به عقيده من اين تاريخچه را مي‌بايست با ذكر جزييات بيان كرد تا دانشجوياني كه به تازگي وارد اين عرصه مي‌شوند با امري شناسنامه‌دارشده مواجه شوند كه پيشينه آن مشخص و معلوم است. 
   ‌طبيعتا حضور شما در نوزدهمين جشنواره بين‌المللي نمايش عروسكي تهران- مبارك فرصتي مغتنم براي دوستداران نمايش عروسكي است. براي حضور در جشنواره با چالش خاصي مواجه شديد؟ 
در اين زمينه مي‌توانم با عبارت‌هاي متاسفانه و خوشبختانه به دو نكته اشاره كنم. من متاسفم كه وقتي طرح اجراي «حادثه‌اي در شهر عروسك‌ها» را به نوزدهمين جشنواره بين‌المللي نمايش عروسكي تهران- مبارك ارايه دادم، دوستان هيات انتخاب متن در بخش كودك آن را نپذيرفتند تا اينكه با هادي حجازي‌فر، دبير جشنواره صحبت كردم و او اين فرصت را فراهم كرد كه اين اثر در بخش مهمان (كودك و نوجوان) روي صحنه برود. در كنار اين، خوشحالم و اين نكته را از اتفاقات مثبت جشنواره نوزدهم مي‌دانم كه تمام امور آن به دست اهالي نمايش عروسكي در جريان است. اين مساله جزو برگ‌هاي برنده جشنواره است كه تمام سازوكار چيده شده از سوي هادي حجازي‌فر توسط اهالي نمايش عروسكي و دغدغه‌مندان اين عرصه پيش مي‌رود و اميدوارم بيش از اين محكم‌تر در كنار يكديگر بايستيم و مسير آينده را روشن‌تر كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون