با گاو آهن استخوانها را شخم بزن!
اميد مافي
چيزي ميان مغز و زبانش زاده شد تا سه، چهارشبه، ره صدساله را طي كند و در غروب آن سوي قاره، بادبان رستگارياش را در كشتي تهي از باد و بوران بيفرازد.
روانشناس قهار ورشو كه روزگاري به جنگ پارانويا و شيزوفرني رفته بود و صدها بيمار رواني نشسته بر صندلي سفيد مطبش را به جهان غدار برگردانده بود، خودش هم نميدانست در گذر زمان واژههايش اينگونه در شعرها و رمانها رنگ خواهند گرفت تا فاصله يك همايش شكوهمند را تا هاستل بدون ستارهاش موقرانه و شادانه همراه نسيم طي ميكند.چه سرنوشتي!
اولگا توكارچوك كه در رمانهايش مرزها را در هم شكست و با تخيل و شاعرانگي سبك تازهاي از تحرير و تقريب را در قاب چشمها نشاند، لابد ميدانست با نگارش «گاو آهن را روي استخوانها بكش» كاري ميكند سينه چاكان ادبيات در حوالي پلهاي هزار ساله سرزمينش، سراغ توتفرنگيهاي وحشي را بگيرند و با مرور سطرهاي بانوي ميانسال بال درآورند.
... و تمام زمين از عطر كلمات سايكولوژيست حاذق پر شد وقتي جستارنويس دانشگاه ورشو با «گريزها» جايزه بوكر را برد و پس از تسخير قلههاي رفيع به سوي نوبل هدايت شد تا سوار بر اسب نقرهاي، يال بلندش جهان را خوشبوتر از عطر هزار شاخه نسترن كند.
غول ادبيات در آن سوي درياي بالتيك كه اين روزها لميده بر صندلي لهستانياش تا نهايت شب، كاغذهاي سپيد را از معنويت سرشار ميكند، حتي اگر از سوي منتقدانش به سياهانگاري و كبودنويسي و زوالپردازي متهم شود، باز هم آرام نخواهد نشست و ساعتها خيره به آسمان بر هر ستارهاي نامي ميگذارد تا به وقتش رمانهايي لبالب از ستارهها را متولد كند و دنيا به فراخور حالش زيباتر شود.
و لابد بانويي با پيراهني از حرير بر تن و عينك آفتابي بر صورت خوب ميداند كه جهان پر از صداي پاي مردمي است كه همچنان كه تو را ميبوسند در ذهن خود طناب دارت را ميبافند. مردمي كه البته خانم سايكولوژيست خوب ميداند چگونه بايد نشانههاي دردهاي كهنهاي چون مانيا را در فصول شيداييشان پيدا كرد و به هذيان و سرخوشي جماعتي هيپومانيا پايان داد.
بيجهت نبود كه در جايي گفته بود: «معتقد نيستم خوانندهاي وجود داشته باشد كه مطلقا هيچ چيز نداند و ناگهان خود را در ادبيات غرق كند. من كتابهايم را براي افراد باهوش مينويسم، كساني كه حساسيت دارند و شبيه خوانندگانم تشنه من هستند. شبيه كلماتم در «با گاوآهن استخوانها را شخم بزن» استخوانِ مردگان آن خاك از ياد رفته را!