• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5527 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۸ تير

نگاهي به «توقف ناگهاني در ايستگاه جمجمه» رمان مريم صرافين

ويرانشهرِ انساني

كتاب، روايتي آخرزماني است از كنترل‌ احساسات مردم با تكنولوژي

شراره شريعت‌زاده

«توقف ناگهاني در ايستگاه جمجمه» اولين رمان مريم صرافين است كه از سوي نشر روزگار منتشر شده‌ است؛ رماني كه از همان آغاز ما را با نويسنده‌اي مواجه مي‌كند كه ريسك نوشتنِ اثري را به جان خريده كه در ادبيات داستاني فارسي كمتر از آن سراغ داريم: اثري علمي‌تخيلي، پادآرمانشهري و آخرزماني كه در بازارِ غالبِ رمان‌هاي شهري و آپارتماني فارسي، كمتر به چشم مي‌آيد؛ اما شايد بابتِ همين جسارتِ نوشتنِ نويسنده، بايد به او تبريك گفت؛ او با خلقِ جهاني شگفت‌انگيز و سياه به مسائل و مشكلاتي همچون كينه، خشم، قدرت و مرگ در قالب داستاني جذاب پرداخته است كه هر خواننده‌اي را سر ذوق مي‌آورد. نويسنده داستان را بي‌پروا و آزادانه با نثري روان همراه با ايجادِ موقعيتِ خاصِ داستاني و خلق شخصيت‌هايي به‌يادماندني بدون در نظر گرفتن موقعيت جغرافيايي نوشته‌ است. او با ذهني خلاق حقايقي از آدم‌ها و دولتمردان بيان كرده كه جسارتِ پرداختن و انتقاد به آنها تكان‌دهنده و تاثيرگذار است. نويسنده در اين اثر فكرِ خود را رها كرده تا به آينده برود و آنچه بر اثر پيشرفت علمي، امكان‌پذير شده ‌است به تصوير بكشد. او تمايلات و آرزوهاي انسان‌ها در كنار ترس‌ها و اشتباهات‌شان را به خوبي نشان داده است.  رسكاپ بيمي كاراكترِ اصلي رمان، تازه‌فارغ‌التحصيلي است كه به قصد مصاحبه‌ كاري و ديدار مادرش و قرار ملاقات سوار خط پنج قطاري به مقصد شابيان‌هور مي‌شود. او خبر ندارد قطار در بين راه توقفي ناگهاني دارد و در همان ايستگاه سرنوشت او تغيير مي‌كند. افرادي از شركت جمجمه با توقف قطار، زندگي رسكاپ و هم‌كوپه‌اي‌هايش را با زدن يك آمپول كه حاوي كينه است، تغيير مي‌دهند و داستان از بعد تزريق شروع مي‌شود: «سرعت قطار يك‌باره كم شد. آسمان نيز كاملا تيره شده بود و ديگر خبري از آن همه درخشش و نور نبود. هر دو سرشان را به شيشه چسبانده بودند و از ديدن آنچه مي‌ديدند، زبان‌شان بند آمده بود. قطار از مسير اصلي خارج شده و آهسته وارد بيراهه مرگ مي‌شد. ترس مثل طناب ‌دار خرخره‌هاي‌شان را مي‌جويد و رفته‌رفته تمام وجودشان را دربرمي‌گرفت. رسكاپ از جايش پريد و دكمه قرمز را فشار داد. صدايي همراه با ناله از بلندگوي كنار دكمه قرمز پخش شد. «مسافران محترم، سر جاي خود بنشينيد. قطار در ايستگاه جمجمه توقف كرده است.» با چشماني گرد شده و بدني عرق ‌كرده به يكديگر نگاه مي‌كردند.» در جهاني كه نويسنده خلق كرده، علم و تكنولوژي به اندازه‌اي است كه با يك سرنگ مي‌توان «كينه» را از يك شخص بيرون كشيد و به شخصي ديگر تزريق كرد. در واقع كينه هيچ‌ وقت از بين نمي‌رود، بلكه قابل انتقال و بدتر از آن مدام درحال رشد است و براي اينكه شخص متوجه نشود چه كسي اين بلا را سرش آورده آمپول فراموشي هم به او تزريق و به حال خود در جامعه رهايش مي‌كنند و چون مردم نمي‌توانند با كينه‌هاي‌شان كنار بيايند و مدام افكار سمي به مغزشان حمله مي‌كند، دست به كارهايي عجيب‌وغريبي مي‌زنند كه خارج از كنترل‌شان است. هدف اصلي شركت جمجمه، مشتري‌تراشي است. مديران شركت مطمئن هستند چنان زندگي فرد به‌ هم مي‌ريزد كه براي بيرون‌ كشيدنش به شركت جمجمه مراجعه مي‌كنند و آنها براي اين منظور پول هنگفتي درخواست مي‌كنند و چون كينه زندگي فرد را مختل كرده با پرداخت اين هزينه، قطعا موافقت مي‌كند و به‌ قول خودشان كارشان قانوني هم هست، زيرا با كشيدن كينه از تن‌شان اميد به زندگي را به آنها برمي‌گردانند. كينه هيچ‌ وقت دور ريخته نمي‌شود، بلكه به نفر دوم تزريق مي‌شود. اهداكننده دوم هم مجددا كينه‌اش را تخليه مي‌كند و اين چرخه ادامه دارد. كينه‌ها پس از تزريق به فرد جديد به صورت تصاعدي به رشد خود ادامه مي‌دهند.‌گيرنده سوم بر اثر رشد مضاعف كينه‌ها به هيولايي غيرقابل پيش‌بيني مبدل مي‌شود و در نهايت اين غول كينه به زنداني‌هايي كه حكم اعدام دارند، تزريق مي‌شود. كينه‌ها زنده هستند و تا وقتي چيزي براي تغذيه كه همان افكار سمي است، داشته باشند به رشد خودشان ادامه مي‌دهند. «فرم علاقه‌مندي‌ها هميشه نيز به نفع شركت جمجمه نبود. كم نبودند آدم‌هايي كه با ديدن شرايط نوشته‌ شده در فرم بي‌خيال مي‌شدند و مي‌رفتند. معتادان به الكل و بدتر از آن معتادان به تلفن همراه. آنها حاضر نبودند به مدت يك روز، از وابستگي‌هاي خود چشم بپوشند. كبال معتقد بود آنها مصرف‌كننده‌هاي بي‌مصرفي هستند كه زندگي با كينه يا بدون كينه تاثيري به حال آنها ندارد. اما از همه‌ اينها كه بگذريم، دسته‌ مورد علاقه‌ شركت جمجمه، خواب‌آلودها بودند. انسان‌هاي بي‌خطر، بي‌ضرر و كم‌هزينه‌اي كه تنها درخواست‌شان اتاقي تاريك، خنك و غرق سكوت بود. آنها ترجيح مي‌دادند تمام روز را در خواب و استراحت به سر ببرند. يخچال اتاق‌شان پر باشد تا هر وقت خواستند چيزي بخورند و دوباره به خواب بروند. تنبل‌هاي كم‌توقع يا گرفتارهايي كه نياز به يك روز دوري از دنيا و استراحت داشتند.» دو موضوع كينه و بخشش در طول رمان پررنگ‌تر از موضوعات ديگر است كه ماهيتِ افشاگر بر رفتار و واكنش آدم‌ها دارد كه خود يكي از مولفه‌هاي حقيقي و تلخ است كه رفتارهاي ديده‌ نشده از مردم را نسبت به واقعيتي نامطلوب آشكار مي‌كند. وقتي رسپاك به روش خودش از كينه خالي مي‌شود، بهتر از هر انساني قدرِ اين دنيا را مي‌داند؛ قدرِ آزادي و همچنين زندگي را. از طرف ديگر شركت جمجمه مهر تاييد بر يك انسان باهوش است كه نظير اكثر انسان‌هاي باهوش علم در خدمت نابودي انسان است و منافع دولتمردان و سرانجام در بازي‌اي كه خود شروع كرده است، يك بازنده حقيقي مي‌شود.علم و فناوري از ابزار نويسنده است كه از قضا رشته‌ خودش برنامه‌نويسي كامپيوتر است. او به مفاهيم تخيلي و آينده‌نگرانه علم و فناوري پيشرفته و به‌روز همچون‌ هوش مصنوعي و سايبرنتيك پرداخته است. اگرچه علم و تخيل و البته كمي فانتزي ژانر اصلي اين رمان است و درونمايه‌اي بر اساس ماورالطبيعه و دور بودن از واقعيت دارد، اما زيرژانرهايي همچون سياسي، اجتماعي، انگيزشي و گروتسك هم دارد كه الهام‌بخش حسِ شگفتي است و نيز علاوه بر ارايه سرگرمي، توانسته جامعه‌ امروزي را مورد انتقاد قرار بدهد و موارد زيادي را بررسي كند. اگرچه داستان‌هاي علمي‌تخيلي ژانر ماجراجويي را هم در خود دارند، ولي ماجراجويي در دل روايت داستاني همراه با موضوعاتي كه هنوز توسط علم به كلي اثبات نشده‌اند به عنوان يك مفهوم اصلي روايت شده و از آنجايي ‌كه كشفِ علت يا معلول اين موضوع، همراه با ماجراجويي و تلاش انسان‌هاست پس مي‌توان گفت ژانر ماجراجويي در اين رمان به صورت پيش‌فرض وجود دارد.
نويسنده در كلِ رمان بر عناصر تعليق و ابهام و كنجكاوي پايبند بوده و به اندازه و بجا اطلاعات داده و خواننده را همراه معنا و مفهوم تا آخر كتاب همراه خود كرده است. تفكري كه در علمِ تزريق كينه براي آينده وجود دارد، اين است كه روزي اين علم آنقدر قوي مي‌شود كه انسان را به عنوان يك ابزار به كار مي‌گيرد، چيزي كه دولتمردان به آن نياز دارند و از شرقِ دور به شركت جمجمه مي‌كشاند تا با عقد قرارداد و پروژه‌ تزريقِ كينه‌ رقيق‌ شده جهتِ افسردگي به روشنفكران، قدرت و حكومت خود را بيمه كنند؛ دقيقا شيوه‌ برخوردِ انسان با حيوانات به عنوان موجودي كه برتر است.
مركزيت و محوريت داستان ابتدا حول شخصيت رسكاپ و بعد شخصيت‌هاي ديگر است. فصل‌هاي رمان بسيار گيرا هستند، هر چند كه رمان طولاني است، ولي ريتمِ تندِ آن و قدرت بخشيدن به شخصيت رسكاپ باعث مي‌شود هيجانِ داستان بيشتر شود. اين رمان نمونه‌ كاملي از فرازونشيبِ داستاني و همچنين اوجِ عالي براي آن طراحي شده است. علم و فناوري از ديگر شخصيت‌هاي رمان هستند؛ تاثير فناوري‌هاي جديد بر افراد و جامعه همچنين مسائل هويتي و انساني بررسي مي‌شود و پرسش‌هايي را در مورد اخلاقيات تحقيقات علمي و خطرات بالقوه پيشرفت تكنولوژي كنترل ‌نشده در ذهن مخاطب مطرح مي‌كند. به‌طور كلي، داستان علمي‌تخيلي يك ژانر محبوب و تاثيرگذار است كه خوانندگان، نويسندگان و فيلمسازان را به چالش مي‌كشد. اين رمان شكلي حياتي و پرجنب‌وجوش از داستان‌سرايي است كه همچنان مخاطبان را مجذوب خود مي‌كند؛ هرچند يك آينده‌ ترسناك براي حوزه‌اي از علم كه سرعت پيشرفت در آن بسيار سريع است، ترسيم مي‌كند كه روزبه‌روز با روبات‌هاي عجيب و قابليت‌هاي فراواني روبه‌رو مي‌شويم كه زندگي را به سمت ديگري پيش مي‌برند.

 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون