هنر ميانه ايستادن
حميدرضا اكبرپور
موضع اخير روسيه در باب جزاير سهگانه كه در قالب بيانيه مشترك روسيه و شوراي همكاري خليج فارس منتشر شد، باعث شده است كه مباحث بسياري را در پي داشته باشد. اكثريت جامعه با تاكيد بر سبقه تاريخي روسيه در خصوص ايران، اين كشور را همچنان بر منوال دو سده اخير نامطمئن و ضربهزننده به منافع ايران ميدانند. از سوي ديگر، برخي و بهويژه حاميان دولت كنوني سعي در كمرنگ جلوه دادن بيانيه مشترك روسيه و شوراي همكاري خليج فارس كردهاند. قطع به يقين ميزان اهميت مسائل مربوط به تماميت ارضي با تحريف يك نام تاريخي قابل مقايسه نيست، اما خواهناخواه تشديدكننده وضعيت متشنج كنوني است.
با توجه به اين وضعيت، قاعدتا اين سوال مطرح ميشود كه راهكار چيست. چگونه ميتوان تعرض به اين مسائل را كنترل و بيان آن را براي مطرحكننده هزينهبردار كرد.
اين سوالات در حالي مطرح ميشود كه با توجه به چرخش به شرقِ دولت و حكومت و تعريف ارتباطات با دو قدرت شرق يعني چين و روسيه در سطح استراتژيك، بهطور ناخودآگاه توقعات جامعه را در خصوص كنش اين دو كشور در قبال ايران بالا برده است، هر چند كه نقدهاي اساسي به اين نوع رويكرد داشته باشند. در نتيجه اهميت اين اقدام روسيه از اين منظر قابل اهميت است. كما اينكه قبلتر چين نيز در بيانيه مشترك چين و شوراي همكاري خليج فارس به مقوله جزاير سهگانه ورود كرده بود.
آنچه در قدم اول براي كنترل اين نوع از موضعگيري مهم است، توجه و درك فضاي بينالمللي و نوع مناسبات متكي بر آن است. تا زماني كه اين درك حاصل نشود مانند حركت در تاريكي است. بنابراين در صورتي كه درك درستي از وضعيت موجود داشته باشيم، ايران با هر نظام و ساختاري در برابر جهان عرب بهطور اعم و شوراي همكاري خليج فارس بهطور اخص، در زمينههاي گوناگوني در موضع پايينتر قرار دارد. تعداد اين كشورها و قرارگيري در يك بلوك مشترك و حجم اقتصاد چندين برابري اين دول در برابر ايران، براي هر كشور قدرتمندي كه در جهت پيشبرد منويات سياسي و اقتصادي خود است، قطعا انتخاب جذابتري است. بر همين اساس ايالات متحده، اتحاديه اروپا، هند و اكنون روسيه و چين به خواست آنان حتي در مهمترين خطوط قرمز ايران دخالت ميكنند.
در اين ميان واكنش ايران بسيار مهم است. آنچه مشخص است ايران با گذاشتن تمام تخممرغهايش در سبد روسيه و چين، قدرت مانوردهي خود را تا حد بسياري كاسته است. اما آنچه نبايد فراموش كرد، اين است كه ايران مزيتهاي ژئوپليتيكي بسياري دارد كه چين و روسيه را ميتواند در تنگنا قرار دهد. اين مزيتها ميتواند ابزار فشار ايران بر اين كشورها باشد. بهويژه در مقطع كنوني كه روسيه و چين در تقابل سخت و نرم با غرب قرار دارند، اين ابزارها به مراتب كاراتر خواهد بود. به قولي ايران بايد واكنشهايش را در بستر شكافهاي موجود بين غرب و شرق و متكي بر ابزارهاي خود تعريف كند. اما علاوه بر پاسخ در وضعيت موجود بهگونهاي كه ذكر آن رفت، بايد روندهاي حاكم بر سياست خارجي ايران نيز دچار تغيير و تحول شود. مواضع چين و روسيه به خوبي نشان ميدهد كه در روابط بينالملل، منافع ملي هر كشوري نقش تعيينكننده را دارد و نميتوان فارغ از آن، پيوند استراتژيك را تعريف كرد؛ پيوندي كه سطح اختلافات و منازعات را در حد تاكتيكي پايين بياورد و از ورود به مسائل اساسي و راهبردي جلوگيري كند. بدين منظور ضروري است ايران به سمت ديپلماسي پويا و چندجانبه و سياست خارجي متوازن حركت كند. سياست خارجي كه لازمه آن در قدم اول، مديريت تنش است. سپس بايد به سمت ترسيم پيوندهاي اقتصادي و سياسي با همه قطبهاي بالفعل و بالقوه سياسي و اقتصادي حركت كرد. اين رويكرد بينابين و متعادل كشور را از شرقستيزي/دوستي يا غربستيزي/دوستي رها ميسازد و توان چانهزني و واكنش ايران را در حد ابزارهاي متعدد بالقوهاي كه دارد به فعليت ميرساند.