• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5534 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۶ تير

قصه مرد مورچه‌اي

مرتضي ميرحسيني

اين سه فيلم بخشي از دنياي سينمايي مارول را شكل مي‌دهند و اگر داستان‌شان را -كه تقريبا هيچ گره و پيچيدگي ندارد- كمي، فقط كمي جدي بگيريم، فيلم‌هاي سرگرم‌كننده و مفرحي هم هستند. به‌ويژه آنكه بازيگران سرشناسي مثل مايكل داگلاس و ميشل فايفر نيز در آن حضور دارند و هر كدام‌شان سهمي را در افزايش جذابيت اين فيلم‌ها به عهده مي‌گيرند. فيلم نخست «مرد مورچه‌اي» است كه سال 2015 در چنين روزي اكران شد و نزديك به 520 ميليون دلار فروخت. فيلم دوم «مرد مورچه‌اي و زنبورك» بود كه با عبور از مرز 620 ميليون دلار، يازدهمين فيلم پرفروش سال 2018 شد. فيلم سوم كه عنوانش به فارسي «مرد مورچه‌اي و زنبورك: شيدايي كوانتومي» ترجمه شده است و فقط چند ماهي از اكران آن مي‌گذرد، به اندازه دو فيلم قبلي موفق نبود و فروش آن به زحمت از 476 ميليون دلار گذشت. اگر آمار فروش در گيشه را معيار بگيريم، مي‌بينيم كه مجموعه فيلم‌هاي مرد مورچه‌اي فيلم مهمي در صنعت سرگرمي است و برچسب‌هايي مثل «مناسب براي چند ساعت وقت‌گذراني» يا «قصه ديگري از دنياي كتاب‌هاي كميك» -هرقدر هم كه درست باشند- اهميت و اعتبار آن را كم يا مخدوش نمي‌كنند. مرد مورچه‌اي ماجراي دزد نجيبي است به نام اسكات لنگ كه در شروع داستان با مجموعه‌اي از مشكلات مالي و خانوادگي كلنجار مي‌رود و مي‌كوشد حداقل از چشم دخترش -كه هنوز خردسال است- نيفتد. بعد ناخواسته، يا به ‌ظاهر ناخواسته، پايش به ماجرايي عجيب كشيده مي‌شود و به انگيزه تضمين آينده بهتري براي دخترش، وظيفه مهم و دشواري را مي‌پذيرد. مرد مورچه‌اي كه يكي از ده‌ها مخلوق استن لي است، نخستين‌بار اوايل دهه 1960 ميلادي به مخاطبان كتاب‌هاي كميك معرفي شد و از همان زمان، زير سايه ابرقهرماناني مثل مرد آهني و هالك و كاپيتان امريكا رفت. او نه مثل هالك پرزور و تنومند است، نه مثل توني استارك (مرد آهني) به نبوغي كم‌نظير و ثروتي هنگفت تكيه دارد و نه مانند كاپيتان امريكا با عزم راسخ و فضايل اخلاقي‌اش از ديگران متمايز مي‌شود. مردي نسبتا معمولي است كه جايي از زندگي‌اش لغزيده و خطا كرده و از آن پس، مدام تاوان آن لغزش را مي‌پردازد. استن لي و همكارانش، او را «مرد مورچه‌اي» ناميدند، زيرا اين توانايي را دارد كه با پوشيدن لباسي مخصوص به اندازه مورچه كوچك شود و به اين شكل از چشم دشمنانش و دوربين‌هاي امنيتي پنهان بماند و به پشت درهاي بسته ساختمان‌هايي كه مقر اشرار شده‌اند نفوذ كند. به نوشته مجله امريكايي «راهنماي فيلم» همين كوچك شدن به حد مورچه‌ها، يكي از شالوده‌هاي اين قصه را شكل مي‌دهد كه گاهي كوچك‌ترها مي‌توانند دست به كارهاي بزرگي بزنند و در نبرد ميان بدي‌ها و خوبي‌ها (خير و شر) نقش مهمي ايفا كنند. در ادامه گزارش همين مجله مي‌خوانيم كه در داستان مرد مورچه‌اي ارزش‌هايي مثل عشق عميق پدر و فرزندي و نيز وفاداري به دوستان بسيار پررنگ است و همچنين فيلم اين آموزه انگيزشي را نيز پيش مي‌كشد كه خير و خوبي و انسان‌هايي با نيت درست درنهايت در نبرد با زشتي‌ها و پليدي‌ها به پيروزي مي‌رسند و در بدترين شرايط و سخت‌ترين تنگناها و آزمون‌ها سربلند مي‌شوند. البته فيلم «مرد مورچه‌اي» به يكي از چند نگراني رايج در ادبيات علمي-تخيلي نيز برمي‌گردد و به اين دغدغه هم اشاره مي‌كند كه علم هميشه در خدمت انسان نيست و گاهي برخي دانشمندان خيرخواه با عبور از مرزهايي كه نمي‌شناسند -و بدون پيش‌بيني عواقب كاري كه مي‌كنند- هم خودشان و هم ديگران را به خطر و دردسر مي‌اندازند. چه آنكه دستكاري در طبيعت و به‌هم ‌زدن تعادل طبيعي حاكم بر جهان، معمولا، دير يا زود، به خلق مشكلاتي بزرگ منتهي مي‌شود و پيامدهاي بدي براي انسان‌ها به دنبال دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون