سپر
حسن لطفي
در فيلم باديگارد ساخته ابراهيم حاتميكيا صحنهاي هست كه در آن قيصري (شخصيتي كه مامور امنيتي است و فرهاد قائميان نقشش را بازي كرده) رو به حيدر ذبيحي (پرويز پرستويي) كرده و به او وظيفهاش را گوشزد ميكند . قيصري به درستي معتقد است وظيفه باديگار حفاظت از جان كسي است كه به او سپردهاند . باديگارد حق ندارد آن فرد (مسوول) را سپر خودش كند . قصدم واكاوي و تحليل رابطه قيصري و حيدر ذبيحي در فيلم باديگارد نيست. بنا دارم از اين حرف و اين فيلم به موضوعي فراگيرتر برسم . ميخواهم سوالي را طرح كنم كه پس از روايت دوستي از سخنان خطيبي در مراسم عزاداري سالار شهيدان به ذهنم رسيده است. قبل از طرح سوال بد نيست در جريان كليت آن سخنان قرار بگيريد. ظاهرا خطيب فوق در لابهلاي صحبتهايش آب پاكي را روي دست مخاطباني كه پي رفاه براي مردم ايران هستند، ميريزد و با اين استدلال كه حتي اميرمومنان هم نتوانست براي مردم زمانه خودش رفاه عمومي ايجاد كند، نتيجه گرفته تا زمان ظهور امام زمان امكان ايجاد رفاه عمومي وجود ندارد . در اينكه حرف اين خطيب جاي مكث و درنگ دارد و نشان ميدهد درك درستي از حضرت علي(ع)، رفاه عمومي، عدالت، ويژگيهاي هر زمان و... ندارد بيانگر يك اصل مهم است. به گمانم او باديگاردي است كه به جاي حفظ كسي كه به او سپردهاند، آن شخص را سپر بلاي خودش ساخته است. اتفاقي كه ظاهرا برخي حاميان شرايط فعلي به انجام آن اصرار دارند . حامياني كه گاه از يك جزء به نتيجهگيري كلي ميرسند. از وعده غذايي مردم چين (كدام مردمش معلوم نيست) از مقايسه خودروي ايراني با خودروي ساير كشورها (آن هم به نفع خودروي داخلي) از قيمت بنزين و... به اين نتيجه ميرسند كه وضع مردم ايران خوب است، اگر هم بد است بدتر از نقاط ديگر دنيا نيست! در اينكه حرفهاي اين نفرات نه تنها نميتواند پاسخگوي سوالات منتقدين شرايط نابسامان فعلي باشد، بلكه گاه لبه تيز خنجري ميشود كه به سمت ارزشهاي جامعه نشانه رفته است . بد نيست در اين ايام كه خطيبان بسياري بر منبرها سخن از سالار آزادگان جهان ميگويند، يادشان باشد مذهب، بزرگان دين، قيام حسيني و... مثل خيلي از چيزهاي با ارزش ديگر ملك پدريشان نيست كه هر جور دلشان بخواهد آن را به حراج بگذارند . يادشان باشد قيامت از آنچه فكر ميكنند به آنها نزديكتر است.