• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۸ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5544 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۸ مرداد

درنگي بر پيوند موسيقي و تعزيه

حكايت صداقت حضور

مجتبي قيطاقي

در هنر اسلامي تمامي عناصر در رابطه با حقايق متعالي با خداوند بررسي مي‌شوند. هنر در اين فضا، مكاشفه‌اي است كه انسان را از صور گوناگون هستي به حقايق الهي مي‌رساند و در ذات خودش از تقدسي برخوردار است كه همواره براي سالك اين راه از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. هنرمند در اين وادي به خوبي اين نكته را دريافته كه عرفان الهي و اسلامي مي‌تواند زمينه‌اي را براي تعالي هنرش فراهم آورد و براي قرار گرفتن در شرايطي كه اين حال و هوا را در انديشه‌اش تقويت كند، همواره بايد تلاش كند تا با دريافت انديشه‌هاي زيباشناسي در بستر عرفان، از مرتبه‌اي معرفتي برخوردار شود و به اين باور مي‌رسد كه زيبايي در عالم هستي ما را به منبع آن زيبايي مي‌رساند يعني انديشه زيباشناسانه ابزاري براي كسب معرفت است. هنرمنداني كه انديشه آنان ريشه در هنر معرفتي دارد، اينگونه مي‌نمايانند كه آثارشان هرچه بهتر و كامل‌تر جلوه كند، چرا كه خود را مشغول نيايش مي‌بينند و در اين راه دوست دارند كه بيشتر و آراسته‌تر به نيايش بپردازند. از شعوري برخوردار مي‌شوند ناشي از شهودي پاك و متعالي كه به وجودشان نور بخشيده كه يقينا اين نور، آنها را به منبع اصلي آن رهنمون مي‌سازد كه همانا منبع آغازين زيبايي و هنر قدسي است.
مولانا مي‌فرمايد: 
«عشق آمد و شد خونم اندر رگ و پوست/ تا كرد مرا خالي و پر كرد ز دوست
اجزاي وجودي همگي دوست گرفت/ نامي است ز من بر من و باقي همه اوست» 
هنرمند اصيل مي‌كوشد در اين راه بهترين بندگي را به تمرين بنشيند و هنرش را كه مصداق لطف خداوندي است به كارگيرد تا با كشف و شهود رمز و راز هستي و درك عاشقانه و عارفانه آن احساسي را به نمايش بگذارد كه به راحتي ديگران را با خود همراه سازد. با اين مقدمه به اصل مطلب يعني تعزيه‌خواني خواهم پرداخت. از جمله هنرمنداني كه بر سر اين سفره نشسته‌اند، تعزيه‌خوان‌ها و تعزيه‌دان‌هايي بودند كه از ايران باستان تا ايران بعد از اسلام در عرصه فرهنگ و هنر ايران، حافظان و ميراث‌داران اين رويكرد معرفتي بودند آنها هماره از منابع مهم ادبياتي ايران براي تعالي هنرشان بهره مي‌گرفتند و منابع مكتوبي مثل «يادگار زريران» ديرینگی هنر آنان را تاييد مي‌كند و شايد همين اسناد و گواهان تاريخي آن بود كه زمينه اين باور فراهم‌ آيد كه در سال ۲۰۱۰ ميلادي در رديف فهرست نمونه ميراث معنوي ناملموس بشري تحت عنوان «تعزيه در ايران» در يونسكو به ثبت جهاني برسد.
هر آن‌كه در اين طريقت به نوحه‌خواني و تعزيه‌خواني مي‌پردازد بايد مختصاتي داشته باشد تا اصالت هنرش را به اثبات برساند كه مهم‌ترين آن، آگاهي و تسلط به رديف‌هاي آوازي بود كه حكيمانه و انديشمندانه در اثر كشف و شهود نخبگان زيبايي‌شناسي از طبيعت و آفرينش دريافت و خلق شده‌اند كه با حالات روحي و رواني بشر در ساعات مختلف تناسب دارد. اين ويژگي را در هنر بزرگاني چون موذن‌زاده اردبيلي، محمدعلي كريمخاني، علي‌اكبر رحيمي‌، اسحاق ميواني، احمد مراتب، اقبال آذر، محمدرضا شجريان و... مي‌توان ديد كه در پيشاني آوازهاي مذهبي و نوحه و مناجات‌خواني‌هاي آنان نمايان است. با كمال تاسف مي‌توان گفت كه امروزه بيشتر مداحان و ذاكران اهل بيت و آوازخوانان حوزه تعزيه اشراف به اين معرفت و پيشينه تاريخي آن ندارند. آنها راه شاگردي را گم كرده‌اند و بعضا با يادگيري و فراگيري اين معرفت ميانه‌اي ندارند و راهي را كه مي‌روند راهي نيست كه مردم بي‌چون و چرا به آن دل بسپارند. ذائقه‌اي كه مدام در حال تغيير است، حتي با تغيير دولت‌ها رويكرد فرهنگي آنان نيز گاهي تغيير مي‌كند و خيلي آسيب‌هاي ديگر كه خلاف عهد طريقت تعزيه‌خواني است.  تعزيه‌داري و تعزيه‌خواني در اين سرزمين براي تسكين دل مردم و زنگ‌زدايي از روح و روان آزرده آنان از ناملايمات و تقويت روحيه جوانمردي و سلحشوري و ظلم‌ستيزي بوده است. آنچه بايد مورد تاكيد قرار گيرد؛ رهايي و آزادگي سالك اين راه از هر آنچه رنگ تعلق دنيوي بر خود مي‌گيرد چنان كه بزرگان ميراث در آن بوده‌اند.
در فتوت‌نامه سلطاني آمده است كه اميرالمومنين علي(ع) فتوت را اينگونه تعريف مي‌كند: «هيچ كاري نكني در نهاني كه آشكار نكني كه اگر آشكار شود منفعل گردي و هر آينه اين وقتي باشد كه سالك خدا را حاضر داند.»
سرت همه داناي فلك مي‌داند/ كاو موي به موي و رگ به رگ مي‌داند
گيرم كه به زرق، خلق را بفريبي/ با او چه كني كه يك به يك مي‌داند
مولانا واعظ كاشفي سبزواري در همين كتاب - فتوت‌نامه سلطاني- در باب ششم فصل دوم در ذكر مداحان به تفصيل صفات و شرايطي را آورده است كه از جمله آن مي‌توان به صدق، طاعت، اخلاص، قناعت، تفكر، شفقت و... اشاره كرد. بنابراين اگر مداح تناسب خودش را با اين انديشه برقرار كرد تا روزي‌خور اين سفره فرهنگي باشد و با انديشه‌اي زيباشناسانه - چنان كه ذكر شد از حكمت دانش آوازي و رديف‌هاي آوازي كه در تعزيه به خوبي نمايان است، بهره گيرد تا زلالي وجودش را در مرتبه بندگي تعالي بخشد- آنگاه از خويشاوندي با مردم برخوردار خواهد بود و در اين صورت مردم قدرشناسي راستينند .
 «ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد/ هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون