پيشكسوت فوتبال ايران در گفتوگو با «اعتماد» از شروع ليگ ميگويد
دولتهای مختلف با استقلال مشکل داشتند!
ستارههاي استقلال و پرسپوليس كه به تراكتور رفتند، ميتوانند حاشيهساز شوند
علي ولياللهي
ليگ برتر ايران قرار بود پنجشنبه هفته گذشته برگزار شود كه به دليل تعطيلی سراسري بابت گرماي هوا به تعويق افتاد. طبق برنامه جديد چهارشنبه اين هفته ليگ بيست و سوم استارت ميخورد. تا به اينجاي كار چهره اصلي تيمها تقريبا مشخص شده و مربيان نفرات مدنظر خود را جذب كردهاند. مثلث قهرماني به اضافه تراكتور كه ميخواهد امسال ضلع چهارم مدعيان باشد هر كدام عملكرد مخصوص به خود را در بازار نقلوانتقالات داشتهاند. براي بررسي اوضاع تيمها مخصوصا استقلال كه به خاطر تغييرات مديريتي شرايط متفاوتي را تجربه كرده سراغ علي لطيفي، مهاجم اسبق تيم ملي و باشگاه استقلال رفتيم.
تا چند روز آينده ليگ شروع ميشود. اوضاع تيمها را چطور ارزيابي ميكنيد؟
اول از استقلال شروع ميكنم كه تيم خودم بوده و تعصب دارم روي آن. ولي اين تعصب باعث نميشود كه روي باورها و اصول خودمان پا بگذاريم و به عنوان كارشناس غيرواقعگرايانه صحبت كنيم. دو تيم در بين تيمهاي مدعي الان از استقلال جلوتر هستند: سپاهان و پرسپوليس.
پرسپوليس هم جلوتر است؟
صد در صد؛ پرسپوليس قهرمان بوده و بازيكني را از دست نداده است. از آن طرف نه تنها بازيكن از دست نداده و سعي كرده نقاط ضعفي كه داشته را پوشش بدهد. يكي، دو بازيكن خوب هم گرفته و با آمادگي كامل وارد مسابقات ميشود. سپاهان هم به همين شكل. سپاهان تيم فصل گذشتهاش را حفظ كرده و خصوصا چند تا بازيكن خوب گرفته است و شرايط بسيار خوبي دارد. ولي در اين بين استقلال متاسفانه درگير مسائل حاشيهاي و بحث مديريتي و شرايط خاصي است. اين باعث شده هواداران خيلي نگران باشند. البته كه استقلال فصل گذشته دو تيم داشت. يك تيم روي نيمكت و تيم ديگري درون زمين. استقلال در فصل گذشته از لحاظ مهره قويترين بود. شايد بين 11 بازيكن اصلي، يكي دو تيم در حد استقلال يا بالاتر بودند ولي وقتي شما به 23 بازيكن توجه ميكردي و نيمكت را لحاظ ميكردي استقلال وزن سنگينتري داشت. بازيكناني كه فيكس بازي ميكردند با آنها كه بيرون بودند تفاوتي نداشتند. تيمهاي ديگر اين گونه نبودند.
در مورد شرايط استقلال ميگفتيد.
استقلال دو، سه بازيكنش را از دست داده است؛ دو سه بازيكن محوري آن هم در فاز هجومي. درون دروازه گلر فصل گذشتهاش را دارد. در خط دفاعي به همين شكل و بهتر هم شده است. يكي، دو بازيكن هم گرفته و در خط مياني بازيكني را از دست نداده و يكي دو بازيكن هم جذب شدند. اما در فاز هجومي بازيكنان تاثيرگذاري مثل قايدي و محبي از تيم رفتند. اين كار را براي استقلاليها سخت كرده است. لذا من اعتقاد دارم با توجه به فلسفهاي كه از جواد نكونام سراغ داريم و ميدانيم فوتبال تماشاگرپسندي ارايه نميدهد و نتيجهگراست، بايد ايشان يك تحولي به لحاظ سيستم و فرم بازي بدهد. چون نكونام خوشبختانه بازي نتيجهگرايانه را بلد است. آن اوايل فصل را ميتواند به سلامت عبور كند. هر چند قرعه خيلي سخت است. چون تيمهاي او دفاع كردن بلد هستند اما در فاز هجومي من بیتعارف اميدي نميبينم و شرايط خوبي را براي استقلال متصور نیستم. جواد نكونام بايد به هر طريق ممكن فاز هجومياش را قوي كند.
استقلال يك مهاجم نوك با سبك بازي خود شما ميخواهد؟
يك مهاجم نوك ميخواهد؛ كسي كه فرم بازياش حتي متفاوت با من باشد. يك مهاجم نوك كلاسيك ميخواهد. يعني سبك و سياق كريم بنزما. نميگويم بنزما را بگيرند؛ ميگويم بازيكني كه هم بتواند به عنوان شماره 9 انجام وظيفه بكند هم بتواند عقب بيايد و بتواند كار بازيسازي را هم انجام بدهد. كه وينگرهاي استقلال بتوانند اضافه بشوند در شرايط بازي.
در اين روزها برخي انتقادها از نكونام هم وجود داشته.
بايد همه جوره از جواد نكونام حمايت كرد. بهترين گزينهاي بود كه در ايران و به عنوان مربي ايرانی ميشد انتخاب كرد. جز او گزينهاي نداشتيم. بهترين انتخاب بود. از اين به بعد بايد او را حمايت كرد. اگر جواد را حمايت نكنيم وضعيت از ايني كه هست بدتر ميشود.
مهرداد محمدي كه جذب شده، نميتواند نقش يكي از دو وينگري كه از تيم جدا شدند را برعهده بگيرد؟
مهرداد بازيكن خود من بوده است. انتخاب خود ما بود در راهآهن. ما از ليگ سه آورديمش. من او را خوب ميشناسم. به لحاظ ضريب هوشي مهرداد از ميلاد جلوتر است. به نظرم اگر آماده باشد، ميتواند به استقلال كمك كند. به عنوان وينگر ميگويم. به نظرم جذب مهرداد كار بسيار عاقلانهاي بود. من شرايط بدني مهرداد را نميدانم. اگر شرايط بدنياش اوكي باشد به نظرم ميتواند مشكل استقلال را تا حد زيادي به عنوان وينگر حل كند. ولي استقلال همچنان به يك مهاجم كلاسيك نوك احتیاج دارد. مهاجمي كه پويا بازي كند و ضريب هوشي بالا داشته باشد. هم جنگندگي داشته باشد هم حفظ توپ. پشت به دروازه حريفان بتواند توپ نگه دارد و بتواند زمان را به نفع استقلال تغيير بدهد. يعني وقتي دفاع استقلال چه خواسته چه ناخواسته توپ ارسال ميكند بتواند پشت به دروازه حريفان حفظ توپ كند. كاري كه در فوتبال نوين روز دنيا استفاده ميشود. پست شماره 9 مهمترين شاخصهاش در كنار گلزني همين است يعني حفظ توپ. براي اينكه زمان را به نفع تيم تغيير بدهد. استقلال نياز به چنین بازيكنی دارد. اگر اين اتفاق بيفتد به باور من استقلال ميتواند شرايط بسيار خوبي داشته باشد.
تغييرات مدیریتی هم خيلي به استقلال ضربه زد. اين طور نيست؟
بي تعارف بگويم ساليان سال است دولتهاي مختلف به باور من با استقلال مشكل داشتند و اين را در ظاهر و باطن و اشكال مختلف نشان دادند. شايد عوامفريبي هم صورت گرفته باشد. يعني چه؟ در سالهايي بوده كه در اين دولت يا دولت گذشته و قبلترها كه فرقي هم نميكند اقداماتي صورت گرفته است. اين را از اين جهت ميگويم كه دو باشگاه استقلال و پرسپوليس متوليشان يا همان پدر معنويشان دولت است. چون دو تيم دولتي هستند. نگاه كردن به يك چشم به هر دو اينها وظيفه شرعي و قانوني دولتهاست. ما در دولتهايي ديديم كه آمدند به پرسپوليس مثلا 50 ميليارد بودجه دادند و به استقلال 70 ميليارد دادند. در ظاهر به نفع استقلال كار كردند. يعني تبعيض هم قائل شدند و كسي هم نميتواند حرفي بزند. عوامفريبي همين جا رخ داده. آمدند 50 ميليارد به پرسپوليس دادند، 70 تا به استقلال. اما... من يك جمله را چند وقتي است دارم تكرار ميكنم و اينجا كاملا باز ميكنم. چرچيل به عنوان يگي از بزرگترين سياستمداران تاريخ ميگويد براي از بين بردن يك كشور يا يك حكومت نيازي به جنگ و خونريزي نيست. فقط كافي است در سيستم مديريتي و در مناصب مهم كشور جاي افراد دانا و نادان را تغيير بدهيد. يعني بياييد افرادي كه توانمند و وطنپرست هستند و مديريت بلدند را از مناصب برداريد و به جاي آن افراد نادان كه هيچ دركي از عرصههاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي ورزشي ندارند را بگذاريد در آن پستها. مملكت آرام آرام از بين ميرود بدون اينكه حتي يك تير شليك شود. دشمن خود را اين شكلي از پا درآوريد. اين دقيقا در مورد استقلال صدق ميكند. دولتها مديراني در اين سالها بر مسند استقلال قرار دادند كه اگر به پرسپوليس 50 تا دادند به استقلال 70 تا نتوانستند استفاده كنند. كساني كه اگر 70 ميليارد دلار هم به آنها داده ميشد هيچ اتفاقي نميافتاد. استقلال آرام آرام دچار مشكل ميشد. چون مديراني را راس كار گذاشتند، نه صد در صد به طور مطلق ولي 80 درصدشان هم نادان بودند هم تعهد نداشتند هم تخصص نداشتند هم خواسته و بخشيشان ناخواسته دشمن استقلال بودند. نمونه بارزش برگرديد به دوره استراماچوني. شرايط تيم رفته رفته خيلي خوب شده. هوادار راضي است. نوع فوتبال عالي است. همه نويد اين را ميدهند كه استقلال يك تيم خوب بعد از سالها خواهد داشت و مسيري كه برانكو رفته چه بسا حتي بهتر استراماچوني با استقلال برود. به ناگهان استراماچوني فراري ميشود و از تيم ميرود. آن هم در بهترين شرايط تيمي. بعد هم گندش در ميآيد رييس هياتمديره و اعضاي آن كاري كردند كه استراماچوني فرار كند از تيم و به نوعي توطئه كردند. اين ديگر محرز شده است. اين داستان استقلال بوده طي ساليان اخير و بلكه دهههاي اخير. در نتيجه من بيتعارف ميگويم در بحث مديران اگر مديران عاملي را ميبينيد كه ميآيند و تا حدي خوب كار ميكنند بر حسب اتفاق است نه بر اثر كار سيستماتيك. به واقع مديران استقلال افرادي هستند از يك سيستم معيوب به صورت كلان آن هم در بالاترين سطوح مديريتي كشور. اين واقعيت است. همان طور كه استقلال اداره ميشود كشور ما هم همان طور اداره ميشود. شما در بعضي وزارتخانهها ميبينيد كه وضعشان از استقلال هم بدتر است. خدا بخير كند.
خيليها معتقدند تلاش استقلال براي جذب بيرانوند حاشيههاي زيادي براي تيم ايجاد كرد. نظر شما چيست؟
يك بچه هم ميدانست بيرانوند به استقلال نميآيد. اين يك بازي بود براي تخريب بيشتر استقلال و ناراحتي بيشتر هواداران استقلال. اين اتفاق افتاد و متاسفانه دوست من آقاي خطير كه به اعتقاد من از مديران تحصيلكرده است در اين شرايط تيم را گرفته. نبايد فراموش كرد در سيستم مديريت كشور ما چه عرصه ورزش چه جاهاي ديگر بيشتر از تخصص لابيگري مهم است. يعني ارتباط داشته باشي با اركان قدرت و آقاي خطير از اين موضوعي كه گفتم كاملا فاصله دارد و هزاري هم تحصيلات عاليه داشته باشد نميتواند موفق باشد مگر اينكه دستش در دست افراد توانمند و كساني كه در راس قدرت هستند، باشد. در دولت عرض ميكنم. بيرانوند هم به نظرم بازي بود و متاسفانه استقلاليها و حتي نكونام در كنار مديرعامل اين بازي را خوردند.
از استقلال بگذريم؛ جابهجايي مهرهها و بازيكنان و سرمربيان بين تيمهاي مختلف بالانس مدعيان را تغيير داده؟
ما مدعيان سنتي داريم. فوتبال ما به اين شكل شده مگر اينكه گلخانهاي در يك دههای يكسالي تيمي بيايد و ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دست به دست بهم بدهند كه يك تيم بيايد و قهرمان شود. از همين الان هم مشخص است يكي از سه تيم پرسپوليس و استقلال و سپاهان قهرمان ميشوند.
اما تراكتور هم تيم خوبي بسته است!
اعتقاد دارم بايد به كاري كه آقاي زنوزي در اين سالها انجام داده ارزش قائل شد. به هر حال فراموش نكنيد حتي خرج كردن يك دلار يا يك ريال از جيب هنر ميخواهد. كاري نداريم طرف چه كاره است. آقاي زنوزي سالهاست دارد از جيبش خرج ميكند و وظيفه ما فوتباليها و هواداران اين است كه بيايند حمايت كنند. متاسفانه بعضيها بلافاصله بعد از يك اتفاق يا يك ناكامي شمشير ميكشند روي آقاي زنوزي. در حالي كه ايشان با وجود همه اين فشارها و هواداراني كه بد گفتند يا خبرنگاراني كه بد نوشتند همچنان كار كرده. كداميك از اين افراد حاضرند يك ريال از جيبشان خرج كنند؟ ولي در كنار اين آقاي زنوزي مثل همه افراد داراي نقاط ضعف و قوت است. نميتوانيم بگوييم همه چيز خوب است. جاهايي ايشان تصميماتي گرفته كه به تيمش ضربه زده است. لذا من اعتقاد دارم اگر آن مشكلات حاشيهاي كه معمولا دامنگيرش ميشود و اجازه نميدهد تراكتور قد علم كند نباشد، ميتواند در كنار مثلث قهرماني قرار بگيرد و آن را تبديل به مربع قهرماني كند. مربع مدعيان قهرماني.
اضافه كردن شدن خيلي از بازيكنان استقلال و پرسپوليس به اين تيم ممكن است باعث عدم كنترل رختكن توسط آقاي خمس شود. اينطور فكر نميكنيد؟
اتفاقا چون مربي خارجي است توانايياش زياد است. چون آقاي زنوزي كاملا اختيار را به آقاي خمس داده. به خاطر همين اتفاقا ايشان قدرت فوقالعادهاي دارد و همين قدرتي كه دارد و بازيكنان هم كه اين را ميدانند عاملي ميشود براي كنترل كردن. ولي اين هم نبايد فراموش كرد حضور بازيكنان استقلال و پرسپوليس و خصوصا بازيكنان پا به سن گذاشتهشان در ديگر تيمها از يك منظر بسيار تاثيرگذار است و آن هم از باب شخصيت است. يعني اعتباري است كه به يك تيم ميدهند. اين بازيكنان ولي بايد آماده باشند و اگر غير از اين باشد، ميتواند عكس اين داستان باشد. يعني نه تنها مثمر ثمر نباشند بلكه ميتوانند از عوامل ناكامي تيم هم باشند. چون معمولا بازيكنان استقلال و پرسپوليس كه در سطح بالا بودهاند و محبوب بودهاند وارد يك تيم ديگر ميشوند و اگر وضعيت بدنيشان خوب نباشد يا از لحاظ فني جواب ندهند بلافاصله شروع به صحبت كردن ميكنند چون مدعي هستند و اين باعث تخريب در آن تيم ميشود. اميدوارم اين اتفاق براي تراكتور نيفتد و به نظر من هم نخواهد افتاد چون آقاي خمس با كسي تعارف ندارد و بسيار مربي خوبي است. عملكردش هم بسيار خوب بوده است.
ليگي كه شروع ميشود از لحاظ فني ما را يك قدم جلو ميبرد يا نه؟
استنباطم اين است كه اگر ميخواهيم ليگمان را ارزيابي كنيم از چند وجه بايد مورد بررسي قرار بگيرد. در وهله اول بايد ديد آيا در اين ليگ ما كه فصول گذشته انجام شده پديدههايي داشته؟ مثلا دو، سه دهه قبل ما هر سال 4، 5 پديده بزرگ در سطح ملي ميديديم. اين منفي است؛ در اين سالها هرگز پديدهاي نديديم در سطح بالا. دوم اينكه اين ليگي که به آن پرداخته ميشود به لحاظ اقتصادي به فوتبال ما و چه بسا به اقتصاد ما كمك ميكند؟ باز جواب منفي است. فوتبال ما هزينهبر است. هيچ درآمدي در آن نيست و فقط هزينهزاست. لذا در اين زمينه هم ما جواب منفي ميگيريم. موضوع سوم نسبت ليگ ما با كشورهاي ديگر است؛ كشورهاي همسايه. كشورهايي كه مدعي هستند. كشور ما در سطح آسيا كشور كوچكي نيست كه بخواهيم با كشورهاي كوچك خودمان را مقايسه كنيم. وقتي ميبينيم ليگهايي مثل ژاپن، كرهجنوبی در شرق آسيا و در غرب آسيا عربستان و قطر در جذب بازيكنهاي بزرگ چه كار ميكنند، متوجه ميشويم كاملا از آنها عقبيم. اين واقعا براي من تاسفبرانگيز است. تنها موضوعي كه ما در آن پيشرفت داشتيم در ساليان اخير بحث بدني بازيكنان است. اين تنها مورد مثبت فوتبال ماست. فوتبال ما در اين زمينه بسيار خوب عمل كرده است. كارهايي كه صورت گرفته، از مربيان تا بازيكنان باعث شده به لحاظ بدني رشد كنيم. ليگ ما بيشتر فيزيكي شده تا تكنيكي. در گذشته ما بازيكن خلاق داشتيم و آنها از خلاقيتشان استفاده ميكردند هم در جهت منافع تيمشان هم جذب تماشاگر. چون تماشاگر به يك بازيكن تنومند كه علاقهمند نميشود. تماشاچيان دنبال بازيكنان خلاق هستند. متاسفانه ميبينيم كه امروزه كاملا خالي شده فوتبال ما از نوابغي نظير علي كريمي، خداداد عزيزي و در قبلتر حسن روشن و از اين دست بازيكنان. متاسفانه از اين بازيكنان ديگر نداريم.