• ۱۴۰۳ دوشنبه ۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5550 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۷ مرداد

خوشرويي و تواضع الهه و نيلوفر

محسن آزموده

به عنوان يك خبرنگار، در روز خبرنگار، جز اينكه از دوستان خبرنگارمان، الهه محمدي و نيلوفر حامدي بنويسيم و بگوييم، چه مي‌توان كرد؟ آيا وقتي اين دو بعد از قريب به يك‌سال همچنان در زندان هستند و تكليف‌شان روشن نشده، از چيز ديگري مي‌توان نوشت و گفت؟ درباره علل و دلايل بازداشت طولاني مدت اين دو تريبون‌هاي رسمي و غيررسمي همه جور اظهارنظري كرده‌اند، آخرينش اينكه آنها به علت شغل و حرفه خبرنگاري بازداشت نشده‌اند! چطور مي‌توان باور كرد؟ اصلا اين دو كيستند؟ دو خبرنگاري كه در وقايع پارسال، جزو اولين گزارشگران بودند، هر دو هم در چارچوب شغل و حرفه‌شان و با ماموريت رسمي از رسانه‌اي كه در آن كار مي‌كردند. هر دو روزنامه‌نگارهايي حرفه‌اي و شناخته شده كه تاكنون بارها مورد تقدير قرار گرفته‌اند، چند سال است كه به‌طور جدي به مسائل اجتماعي و به ويژه زنان پرداخته‌اند و گزارش‌هايي تاثيرگذار نوشته‌اند. اصلا شما بگوييد.چطور باور كنيم كه جرم‌شان ربطي به حرفه‌شان ندارد، وقتي دادگاه علني نيست، وقتي هيچ مدرك و سندي ارايه نشده، وقتي ماه‌ها بلاتكليف بازداشت بودند، وقتي...
قطعا در روز خبرنگار، متن‌ها و يادداشت‌ها و ويديوها و گفتارهاي زيادي درباره اين دو منتشر خواهد شد، مثل ويديوي تاثربرانگيزي كه روزنامه شرق از مصائب خانواده‌هاي اين دو روزنامه‌نگار موفق و جوان تهيه و منتشر كرد. لابد بسياري از كار حرفه‌اي اين دو، رنجي كه مي‌كشند، تعهد و مسووليت‌پذيري‌شان خواهند نوشت و خواهند گفت. من اما مي‌خواهم به وجه اخلاقي شخصيت اين دو اشاره كنم. پيش‌تر بگويم كه آشنايي‌ام با الهه و نيلوفر از طريق همين تحريريه‌ها و فضاهاي مطبوعاتي است و هميشه آنها را در محل‌هاي كاري ديده‌ام، مثل خيلي ديگر از همكاران و دوستان. اما آنچه اين دو را به لحاظ فردي از خيلي‌ها متمايز مي‌سازد، مهرباني، خوشرويي، تواضع و فروتني آنهاست. بدون هر گونه اغراقي نيلوفر حامدي و الهه محمدي از خوش برخوردترين روزنامه‌نگاراني هستند كه افتخار مواجهه با آنها را در دوران حرفه‌اي داشته‌ام.
خودم را مي‌گويم. ميزاني از غرور و تبختر در ميان بسياري از خبرنگارها و روزنامه‌نگارها هست، به خصوص آنها كه چند سالي سابقه دارند و چهار تا پيراهن بيشتر از بقيه پاره كرده‌اند، بعضا ديگر خدا را بنده نيستند و ديگران را عوام كالانعام، بلكه گمراه‌تر مي‌پندارند و به ايشان از بالا نگاه مي‌كنند. نمي‌دانم. شايد اقتضاي شغل و حرفه باشد. هر چه هست، اما دقيقا عكس اين روحيه را در الهه و نيلوفر ديدم. اولين‌ باري كه الهه محمدي را در تحريريه‌مان ديدم، آنقدر خونگرم و مهربان بود كه انگار سال‌هاست يكديگر را مي‌شناسيم. دفعه بعدي كه به تحريريه روزنامه‌شان رفتم، چنان با گشاده‌رويي از من استقبال كرد كه حسابي شرمنده شدم. نيلوفر حامدي هم همين‌طوراست، دوره‌اي در اعتمادآنلاين كار مي‌كرد، هر وقت گذرم به آنجا مي‌افتاد، چنان گرم سلام و عليك مي‌كرد كه انگار خيلي سال است همكار و دوست هستيم. شايد به نظر بسياري اين خصلت‌هاي پسنديده اخلاقي در برابر تمام افتخارات اين دو روزنامه‌نگار برجسته خيلي جزيي به حساب‌ آيد، اما من اين‌طور فكر نمي‌كنم. تحقق اين دو فضيلت در شخصيت نيلوفر و الهه، عين سعادتمندي است و نشانه قلبي بزرگ و دروني آرام و مطمئن. ترديدي ندارم تلخي اين چند ماه نمي‌تواند كوچك‌ترين خدشه‌اي بر صفا و صميميت باطني اين دو انسان بزرگ وارد سازد. با آرزوي آزادي هر چه سريع‌تر اين دو روزنامه‌نگار و بازگشت آنها نزد خانواده‌ها و عزيزان‌شان. با اميد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون