خبر جديدي از پروژه پتروشيمي ميانكاله نيست و اين بيشتر از روزهاي پرخبر اين پروژه نگرانكننده است. پروژهاي كه حالا توانسته دورتادور زمين دلخواه را فنس بكشد و آنطور كه محليها ميگويند به محض نزديك شدن به فنسها تنش آغاز ميشود. اما اين سكوت خبري در اوايل اين هفته با نشستي شكست؛ نشستي كه با حضور نماينده دامداران و مردم محلي، حر منصوري، فعال حوزه ميانكاله و محمد درويش، فعال محيط زيست برگزار شد. در اين نشست پيمان حاج محمود عطار هم از بعد حقوقي پروژه ميانكاله را بررسي كرد. اما مسالهاي كه در اين نشست پررنگ شد نقش جامعه محلي در چنين پروژههايي است. مردمي كه از سويي تحت فشار اقتصادي هستند و از سويي وعدههاي كارفرماهاي چنين پروژههايي براي آنها اغواكننده است. معصومه اشتياقي، جامعه شناس هم در اين نشست به اين موضوع پرداخت و از خلأ روشنگري براي مردم محلي انتقاد كرد. اين جامعهشناس در ادامه از لزوم آگاهيبخشي با تاكيد بر تجربيات چنين پروژههايي در ديگر نقاط كشور براي مردم منطقه هم سخن گفت. پرسش جدي درباره پرونده ميانكاله حالا اين است كه آيا واقعا پتروشيمي ميانكاله براي مردم محلي اشتغالزايي ميكند؟
فريب بزرگ اشتغال
اتاق كوچك نشست پر از فعالان و خبرنگاراني است كه آمدهاند تا آخرين تحولات پروژه پتروشيمي ميانكاله را از زبان افراد محلي كه براي اولين بار به تهران آمده بودند و حر منصوري كه به ديدبان ميانكاله شهرت يافته است، بشنوند؛ كسي كه بعد از آخرين نشست خبري كارفرماي اين پروژه در منطقه 24 ساعت بازداشت شد. منصوري بعد از نشستن پشت ميز از احساسات خود در اين پرونده ميگويد؛ از ايستادگي در برابر سرمايهداري لجامگسيختهاي كه تنها به فكر منفعت خودش است. او معتقد است كنشي كه از يكسال و نيم پيش در برابر اين پروژه آغاز شد نبايد فراموش شود. منصوري با اشاره به تصويب منطقه آزاد اميرآباد در شرق استان مازندران و احتمال اينكه منطقه اطراف ميانكاله هم شامل منطقه آزاد شود از سود سرشاري كه به كارفرماي پروژه پتروشيمي ميانكاله خواهد رسيد، ميگويد: «شايد با توجه به زوري كه دارند، بتوانند از اين طريق سود كلاني داشته باشند. حتي اگر آن وام سنگين يورويي كه دنبال آن هستند را نگيرند باز هم ميتواند سود برد-برد داشته باشد. فكر ميكنم از ابتدا هم بحث همين بوده است و وقتي ما با كارشناسان مكانيك خاك صحبت ميكرديم آنها ميگفتند به دليل عمق زياد سطح بستر اصلا سازه سنگيني در آن مرتع نميتواند بارگذاري شود. پس بحث چيز ديگري است. آنها يك وام با يوروي 3 هزار توماني گرفتهاند و حالا دوباره ميخواهند چندين برابر آن وام را بگيرند.» منصوري از 15 سال پيش مثال ميزند كه يك گله 200 عددي گوسفند در باتلاق آن منطقه براي هميشه دفن شدند.
اما نكته ديگري كه منصوري به آن اشاره ميكند، خرج زيادي است كه كارفرماي پروژه انجام ميدهد. او از كانونهاي محلي ميگويد كه افرادي بسيار معدود و خاص در آنها مشغول فعاليت براي عاديسازي ايجاد پتروشيمي در منطقه هستند: «يك تعدادي در حال پخش اين شائبه هستند كه بخشي از حاكميت كاملا پشت اين جريان است در حالي كه اينطور نيست و يكسري افراد سودجو هستند. اين افراد خودشان را به عنوان مسوول جا ميزنند، ثبتنام ميكنند و به مردم قول كار و اشتغال ميدهند و ميگويند پروژه مجوز را گرفته و مشكلي ندارد و ميخواهيم اينجا پتروشيمي بزنيم، بياييد اسم بنويسيد تا شما را به عنوان كارمند معرفي كنيم و به زودي سركار برويد و اولين حقوق را هم تا دو ماه ديگر ميگيريد. بخشي از مردم به علت اعتمادي كه به اين كانونهاي محلي دارند به اين افراد اعتماد ميكنند.»
اما شرايط اقتصادي و اجتماعي منطقه چگونه است و اين قول و قرارها چگونه ميتواند روي مردم تاثير بگذارد؟ منصوري توضيح ميدهد كه از كارگران فصلي كه از بندر تركمن و آقا قلا براي كار در زمينهاي كشاورزي به اين مناطق ميآيند كه نشان از وجود شغلهاي فصلي در منطقه است، اما نكته ديگري كه منصوري به آن اشاره ميكند، كارگراني است كه در زمان شروع به كار بندر اميرآباد از نقاط ديگر ايران مانند سيستان و بلوچستان به اين مناطق آمدهاند: «ساخت بندر اميرآباد 8 سال طول كشيد و در اين مدت كارگران زيادي از سيستان به اينجا آمدند و چون 8 سال طول كشيد آرام آرام در اين مناطق ساكن شدند تا روزانه كارگري كنند. بعد از اينكه بندر تمام شد يك حجمي از نيروي بيكار به منطقه اضافه شد، چون زماني كه بندر تاسيس شد آنها ديگر كارگر نميخواستند و به پرسنل اداري احتياج داشتند.» ميتوان اين سناريو را در قالب پتروشيمي ميانكاله هم ديد؛ استفاده از كارگران براي ساخت و ساز و بعد پايان كار با كساني كه سيستم جديد ديگر نيازي به تخصص آنها نخواهد داشت. منصوري معتقد است ايجاد اشتغال در پروژه پتروشيمي يك دروغ بزرگ است و در منطقهاي كه او به آن تعلق دارد هر كس توان و انرژي كار داشته باشد، ميتواند كارهايي سازگار با اقليم منطقه پيدا كند: «ما مخالف صنعت نيستيم، اما بايد پرسيد در مقابل ايجاد اين صنعت چه چيزي از دست ميدهيم؟ معاون سازمان محيط زيست گفته بيش از 20 پروژه پتروشيمي كه تمام مجوزهاي آنها گرفته شده كار را رها كردند و همه چيز را براي فروش گذاشتهاند چرا نميروند آن پروژهها را تكميل كنند؟»
روشنگري در برابر فريب
معصومه اشتياقي، پژوهشگر اجتماعي و مدرس توسعه پايدار و محيط زيست كه در اين نشست حضور دارد، معتقد است كارفرماي پروژه پتروشيمي ميانكاله با بزرگنمايي ايجاد اشتغال در حال جلب رضایت مردم است. او معتقد است در برابر چنين رويكردي بهترين كار روشنگري براي مردم محلي است. اشتياقي كه تجربه كار تحقيقي در پروژههاي اينچنيني را دارد در ادامه از نيروگاه و شركتهاي متعددي كه در منطقه هستند مثال ميآورد كه بيشترين ايجاد اشتغال آنها براي افراد غيربومي بوده است: «تنها مشاغلي كه اين صنايع را ايجاد كردند براي كارگران ساده است.» او با اشاره به چنين تجربياتي در جنوب كشور اين پرسش را مطرح ميكند كه در صنايع بزرگ عسلويه چند كارگر بومي استخدام شدند؟ اين جامعهشناس معتقد است بايد افرادي به صورت فعال با مردم در رابطه با تجربياتي كه در شهرهاي ديگر اتفاق افتاده صحبت كنند تا آنها فريب وعدهها را نخورند.
تنها 24 شغل در ازاي نابودي محيط زيست
حسين محمودي، عضو هياتعلمي پژوهشكده علوم محيطي دانشگاه شهيد بهشتي هم كه در اين نشست حضور دارد بحث پتروشيمي ميانكاله را بحثي فراتر از استان ميداند. او كه كار تحقيقاتي در اين زمينه انجام داده معتقد است استان مازندران هم مانند ديگر استانهاي كشور مشكل بيكاري دارد و نميشود آن را انكار كرد: «استان در وضعيتي قرار دارد كه به اندازه كافي كار مختص به منطقه در آن وجود دارد و نيازي به انجام پروژههاي اينچنيني كه ميتواند تبعات زيادي داشته باشد، نيست.» محمودي هم با اشاره به مردم محلي در عسلويه كه هيچ بهرهاي از ايجاد صنايع در آن مناطق نبردهاند از تبعات اجتماعي و آسيبهاي اجتماعي و محيط زيستي كه گريبانگير مردم آن منطقه شده، ميگويد. مردمي كه نه تنها شغلي پيدا نكردند، بلكه زير بار مشكلات و آلودگيهاي سنگين رفتهاند. محمودي با اشاره به مشكلات استان مانند خانههاي دوم، پسماند و از بين رفتن جنگلها ميگويد: «هيچ كدام از كساني كه اطراف آن منطقه هستند با پتروشيمي موافق نيستند. برآورد شده كه اين پروژه در بهترين حالت ميتواند 24 شغل ايجاد كند كه اين هم ارتباطي با مردم منطقه ندارد و در نهايت مردم غيربومي در آن پستها كار خواهند كرد كه مشكلات جديدي ايجاد خواهد كرد. حتي تجربههاي شهرهاي ديگر هم نشان ميدهد كه چنين برنامهاي چه مشكلات جانبي براي استان ايجاد ميكند.» او از بدنه كارشناسان پتروشيمي ملي ميگويد كه در اين پروژه سكوت كردهاند؛ سكوتي معنادار. محمودي معتقد است پتروشيمي هويت مردم را از آنها ميگيرد.
آنطور كه افراد حاضر در جلسه در گفتوگوها و نكاتي كه مطرح ميكنند،ميگويند اين پروژهها در مواردي حتي همراهي افراد تحصيلكرده بومي استان را در اختيار دارد كه نشان از كار كردن و هزينه كردن كارفرمايان اين پروژه است.
تجربيات آقاي رحماني
آقاي رحماني پيرمردي است كه عمر خود را در كشاورزي گذاشته است. مردي كه چندين هكتار زمين در اطراف پتروشيمي دارد و در صورت انجام اين پروژه ميتواند سود سرشاري داشته باشد اما براي او كه سالهاست در آن منطقه زندگي ميكند چنين پروژههايي يا به نتيجه نميرسند يا براي اهداف ديگري آغاز به كار ميكنند. او كه كشاورز نمونه و پيشرو در منطقه است، تاكيد ميكند كه هيچ مشكلي با تكنولوژي و صنعت ندارد، اما در صورتي كه محيط زيست و تالاب و خاك منطقه را از بين نبرد. خاكي كه او و همسايگانش سالهاست به آن وابسته هستند. او از 11 روستايي ميگويد كه به واسطه همين خاك حاصلخيز مشغول برداشت محصولاتي استراتژيك مانند دانههاي روغني، گندم و برنج هستند: «ما ميگوييم جاي ديگري اين پروژه را انجام بدهند. اين آب و خاك حاصلخيز باعث شده جوانان ما در منطقه بمانند و روستاهاي ما آباد باشد و برقرار بماند. كشور روستا هم ميخواهد. اين آب و خاك است كه توانسته اين ارزش را حفظ كند.» او از سال 1370 مثال ميآورد كه سرمايهگذار با وعده ايجاد كارخانه بستهبندي محصولات كشاورزي وارد منطقه شد، زمين خريد، زيربناي كارخانه را ساخت و همه چيز اميدوارانه در حال انجام بود اما به يكباره كار متوقف شد و آنطور كه خبر آمد سرمايهگذار رفته بود تا وام 8 ميلياردي خود را از دولت بگيرد و بالاخره وام را گرفت و كار را رها كرد. اما اين تنها تجربه او نيست؛ آنطور كه اين كشاورز بومي منطقه ميانكاله ميگويد در دهه 80 هم سرمايهگذار ديگر جوانان و تحصيلكردهها را جمع كرد و گفت 150 هكتار زمين ميخواهد تا اشتغال به وجود بياورد. بالاخره 150 هكتار زمين را تصاحب كرد، دور آن را فنس كشيد و يك نصف گوني نامه درخواست كار در روز كلنگزني به دستش رسيد اما حالا كجاست، معلوم نيست؟ «محيط زيست آمد جلوي آنان را گرفت اما ما چرا با روح و روان جوانان بازي ميكنيم؟ چرا جوانان را فريب ميدهيم. در دهه 90 آمدند و گفتند ميخواهيم پتروشيمي ميانكاله راه بيندازيم. دوباره به جوانان قول اشتغال دادند. ما در كل منطقه شايد 10 تا دانشجو در ارتباط با اين رشته داشته باشيم آيا براي اشتغال 10 دانشجو پتروشيمي احداث ميكنند؟ پس اين هم مانند قبليها هستند. بهتر است دروغ نگوييم.»
آقاي عاليشاه هم يكي ديگر از دامداران بومي است، اما با صدايي لرزان صحبت را آغاز ميكند. او كه در آن منطقه دامداري ميكند از فروختن 300 گوسفند پس از تصرف زمينهاي كه محل چراي دام او بودند، ميگويد، بغض راه صدايش را ميگيرد و رطوبت به نرمي مه روي درياي مازندران در چشمانش مينشيند: «ديگر نميتوانيم آنجا كار كنيم. بياييد ببينيد كه آنجا حاصلخيزترين زمين است و اگر كشاورزي بشود بهترين محصول را ميدهد. اينها ميگويند شورهزار است. دور جايي كه ما به دام آب ميداديم و به حدي تميز بود كه خودمان هم ميتوانستيم بخوريم، فنس كشيدند. به فنس دست ميزنيم، زنگ ميزنند 110 ميگويند ميخواهند فنس را ببريد. ما كسي را نداريم كه از ما دفاع كند. از آقاي سلاجقه ميخواهيم كه اين پروژه را تاييد نكند. از شما ميخواهيم با قلم و رسانه تا جايي كه ميتوانيد جلوي آنها را بگيريد.»
پتروشيمي تنها يك 10 هزارم كل اشتغال كشور
محمد درويش، فعال حوزه محيط زيست هم يكي ديگر از سخنرانان اين نشست است كه از ساخت هزار و 152 سد روي رودخانه ولگا از سوي روسيه ميگويد كه باعث كم عمقتر شدن درياي مازندران به خصوص در مناطق شمالي و كشور قزاقستان شده است. در اين وضعيت با اينكه بخش عميقتر درياي مازندران در ايران است باز هم شاهد عقبنشيني دريا در بندرگز و تبديل شدن خليج گرگان به كانون بحراني فرسايش بادي در آينده منطقه است؛ درويش در توضيح اين شرايط هم ميگويد: «ولگا 930 ميليارد مترمكعب آورد دارد در حالي كه پر آبترين رودخانه ما كارون 14 ميليارد مترمكعب آورد دارد. اگر ولگا را از دست بدهيم كاسپين از دست ميرود. چشمانداز اين است و حالا ميخواهند چنين صنايعي را آنجا مستقر كنيم.» او از كمبود آب در بالادست ميانكاله به دليل بارگذاري زياد و كمبود آب شيرين كافي حتي براي سرويس دادن به پرندگان مهاجر ميگويد: «مطالعاتي كه دكتر بنفشه زهرايي در كميته سازگاري با خشكسالي در وزارت كشور انجام داده ميگويد ميانگين ريزشهاي آسماني ما در حال كاهش است و ديگر يكسوم ميانگين جهاني نيست و ما ديگر 250ميليمتر بارش سالانه نداريم و به 230 ميليمتر كاهش يافته يعني كمتر از يكچهارم ميانگين جهاني شده است.» حالا با اين اوصاف و درگيري بيشتر از متوسط جهاني ايران با تغيير اقليم قرار است يك صنعت آببر و آلودهكننده را در كنار درياي مازندران ببريم. درويش در رابطه با اشتغالزايي پتروشيمي در منطقه هم ميگويد: «يك 10 هزارم كل اشتغال ايران را پتروشيمي تامين ميكند. پتروشيمي با حجم بالاي سرمايهگذاري كه يكي از بالاترين و گرانترين نوع سرمايهگذاري براي اشتغال است كمترين ميزان اشتغال را ايجاد ميكند.» او از دوستاني در پتروشيمي ماهشهر تعريف ميكند كه معتقدند بدترين اشتباهشان احداث پتروشيمي در لردگان و ايلام است: «فاجعههايي بزرگ محيط زيستي در آن مناطق رقم خورده است. ميليونها قطعه ماهي از بين رفته است. منابع آب سطحي و زيرميني به شدت آلوده شده و اين فاجعه در ميانكاله ميتواند ابعاد وسيعتر پيدا كند.» او معتقد است اگر نظام تدبيري وجود داشته باشد از چنين فاجعهاي حتما جلوگيري خواهد شد. او با اشاره به حرف حر منصوري كه قرار است آن خطه منطقه آزاد بشود ابراز نگراني ميكند كه بلايي كه بر سر تالاب بينالمللي انزلي آمده بر سر تالاب ميانكاله هم بيايد: «به نظر نميرسد قرار باشد پتروشيمي در آنجا احداث و اهداف ديگري دنبال شود.»
به نظر كشمكش بين فعالان محيط زيست و كارفرمايان پروژه پتروشيمي ميانكاله كماكان ادامه خواهد داشت. آن چيزي كه مشخص است از اين نمد كلاهي براي كساني كه دلخوش به ايجاد اشتغال اين صنعت هستند در نميآيد و در نهايت اين محيط زيست ايران يا شايد بگوييم بخشي از اين كره خاكي است كه ويران خواهد شد.
حر منصوري، فعال محيطزيست: ايجاد اشتغال در پروژه پتروشيمي يك دروغ بزرگ است/ معصومه اشتياقي، پژوهشگر اجتماعي: كارفرماي پروژه پتروشيمي ميانكاله با بزرگنمايي ايجاد اشتغال در حال فريب مردم است/ محمودي، عضو هيات علمي دانشگاه بهشتي: برآورد شده كه اين پروژه در بهترين حالت ميتواند 24 شغل ايجاد كند