براي چه كساني مينويسم؟
اين چيزي است كه لايههاي معترض جامعه نيز مستقيما در رفتار شما ميبينند و نه از طريق يادداشتهاي امثال من. گيرم من و ديگران ننويسيم شما با آثار رفتارتان چه ميكنيد؟ هنگامي كه مينويسم خودم را به جاي همين مخاطبان فرضي ميگذارم و ميكوشم كه از منظر آنان هم به ماجرا نگاه كنم و ببينم كه چه تاثيري بر برداشتهاي آنان و حتي بر احساسات آنان ميگذارد. در درجه اول حساس هستم كه آتش كينه و نفرتي را روشن يا شعلهور نكنم. احساساتي را تحريك ننمايم و فقط بر منطق گفتاري تاكيد كنم. ولي متاسفانه همين رويكرد نيز مورد نفرت برخي از اين افراد است كه نميتوانند در اين ميدان وارد شوند. اتفاقا كساني كه براي گروههاي پاي كار اعتراضات مينويسند زياد هستند و راحت هم مينويسند و تا حدي در امان هم هستند. خيلي روشن بايد گفت؛ نوشتن نه سود مالي براي من دارد، ميتوانيد حقوق دريافتي مرا از روزنامه جويا شويد، احتمالا جز تاسف و تعجب واكنش ديگري نخواهد داشت. هزينههاي سنگين نوشتن هم كه بر كسي پوشيده نيست و البته بنده هميشه از بيان آن در مورد خودم خودداري كردهام، اگر وجدان اجازه ميداد، قطعا قلم را به زمين ميگذاشتم. از عمر ما نيز چندان باقي نمانده است كه حسابي براي آينده خود باز كرده باشم. بنابراين مخاطبان محترم به جاي تحليلهاي امنيتي و پيچيده كردن موضوعات، مطالب مرا بخوانند، اگر نكته مفيدي بود از آن استفاده كنند و اگر بياهميت و نادرست بود، گمان نكنند كه مردم و جوانان نشستهاند تا آن را بخوانند و منحرف شوند! آنان به نگاه و مطالب ما ميخندند، همچنانكه به نگاهها و مطالب شما ميخندند. البته هر كدام از زاويهاي ميخندند. ما را از روي سادهانگاري كه نسبت به شما داريم و شما را هم به دلايل ديگري كه احتمالا خودتان بهتر ميدانيد. شخصا حساسيت يا مخالفتي با برخي ارزشها و اهداف شما ندارم. اتفاقا با بخشي از آنها موافق هم هستم. استقلال برايم مهم است، اخلاق و معنويت، عدالت، احترام به ارزشهاي تاريخي و سنتي اهميت دارد. اتفاقا من بيش از آنكه تحولخواه باشم، رويكرد محافظهكارانه دارم و شايد در ميانه اين طيف هستم. ولي آنچه ميبينم اين است كه به نام دفاع از اين ارزشها و رويكردها، بنيانهاي آن را نابود ميكنيد. نفاق و دورويي را نهادينه ميكنيد. همه اين ارزشها فقط در پرتو عقلانيت و علم قابل تحقق است. تا آنجا كه به ياد دارم حتي يك استدلال غيرعقلي از پيامبر و امام علي در زندگي سياسي و جمعي آنان نشنيدهام و اكنون بخشي از نيروهاي مدعي، عقل و علم را به كلي تعطيل كردهاند و انتظار دارند كه ديگران هم چنين كنند. جامعه ايران در نقطه عطف تاريخي خود قرار دارد. همه سرمايههاي تاريخي و سنتي آن و به طور مشخص گزارهها و مفاهيم و ارزشهاي اسلامي در تقابل با مطالبات و واقعيات مدرن به ميدان آمده است. اين تقابل فقط از طريق تفاهم و عقلانيت و التزام به علم حل شده و قابل رسيدن به تفاهم است. اگر ايران از اين نقطه عطف خود عبور كند، آينده اميدبخشي را شاهد خواهيم بود. ظرفيتهاي اين كشور فراوان و حتي بينظير است. ولي وجود بحرانهاي گوناگون نتيجه چيزي نيست جز پشت كردن به عقلانيت و علم. قرار نيست كسي را محكوم كنيم. همه به نسبتي در اين ماجرا نقش داشتهايم. نگاه را به آينده ببريم. فرزندان ما و آيندگان ما را نخواهند بخشيد اگر اين وضع را ادامه دهيم. لطفا مسائل عادي را امنيتي نكنيد. قدري ارتفاع بگيريد شايد بسياري از رفتارهاي رسمي برايتان خندهآور بلكه گريهآور شود. از نقد آنها استقبال كنيد و نه تخطئه. والسلام.