• ۱۴۰۳ جمعه ۱۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5554 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۲ مرداد

اهميت «پروين» در موسيقي ايران در گفت‌وگو با رضا خرم

خواننده‌اي كه همايون خرم او را مي‌ستود

سيمين سليماني

 صداي پروين نوري‌وند را اغلب ايراني‌ها شنيده‌اند،
 آن هم در اثري كه بارها بازخواني شده و البته كه هيچ‌كدام به زيبايي صداي پروين نرسيده است. «غوغاي ستارگان» ترانه‌اي كه كريم فكور نوشت و ملودي و آهنگش را همايون خرم در گام وصال ساخت (همايون خرم روي اين گام پژوهش‌هايي داشته است) و اجراي اول آن با صداي پروين پخش شد. اثري كه حتي خالق آن گمان نمي‌كرد تا اين اندازه مورد اقبال واقع شود و به يكي از آثار شناخته شده تبديل شود، آن‌هم نه تنها در ميان كساني كه هنر موسيقي را به صورت جدي دنبال مي‌كنند بلكه ميان مخاطبان عام نيز اين اثر محبوبيت فراواني را از آن خود كرد. پروين را اگرچه اكثرا با اين ترانه مي‌شناسند اما او بيش از 300 اثر از خود بر جاي گذاشت؛ آثاري قابل توجه و تامل، كه آهنگ بيش از يك‌سوم اين تعداد اثر را همايون خرم ساخته است، كسي كه صداي دلنشين پروين را به جامعه موسيقي معرفي كرد. 19 مرداد ماه اين خواننده توانا درگذشت. درحالي كه سال‌ها از او خبري نبود اما در ماه‌هاي آخر زندگي‌اش ويديويي از او منتشر شد كه اتفاقا باز هم در فضاي مجازي بارها ديده شد، ويديويي كه پروين سالخورده را در حال خواندن ترانه «غوغاي ستارگان» نشان مي‌داد، كه همچنان اجرايش بي‌نقص و زيبا بود. به بهانه درگذشت اين خواننده با رضا خرم فرزند همايون خرم گفت‌وگو كرديم.
از رضا خرم درباره نحوه شكل‌گيري همكاري پروين با پدرش مي‌پرسم، مي‌گويد: «پدرم با خانم دلكش كار مي‌كرد كه اختلافاتي بين آنها به وجود مي‌آيد و قطع همكاري مي‌كنند البته بعدها خيلي اين دو باهم نزديك و دوست مي‌شوند. در آن مقطع پدر با مرضيه شروع به همكاري مي‌كند و اولين آهنگ آنها «اي گل جلوه بستان بودي» مي‌شود كه قرار بود دلكش آن را بخواند؛ آخرين بار هم كه ما به خانه خانم دلكش رفتيم، ايشان به پدر گفته بود: «اي كاش من اين آهنگ را خوانده بودم.» خلاصه پدرم در سال ۳۵ با خانم مرضيه شروع به كار مي‌كند. يك روز خانم توران مهرزاد كه هنرپيشه بودند و همچنين از دوستان عمه بزرگم به ايشان مي‌گويند: «من جوان 19، 20 ساله‌اي را مي‌شناسم كه صداي خيلي خوبي دارد مي‌خواهم كه برادرت (همايون خرم) هم او را ببيند. درنهايت اينكه عمه من به همراه خانم مهرزاد و پروين سال ۳۶ نزد پدر رفتند و اولين ملاقات اين‌طور شكل گرفت. پدرم درباره صداي پروين مي‌گفت: «وقتي اين هنرمند خواند، صدايش دلكش‌وار بود.» خب خانم دلكش الگو بود و در تمام مسائل كامل؛ پدر تعريف مي‌كرد كه وقتي ديده خانم پروين، صدايي قوي دارد، قبول مي‌كند كه با او كار كند و پدر در همان ابتدا يك شرط گذاشت و گفت كه آهنگ‌هاي من مناسب عروسي و كاباره و مجالس نيست اگر قول مي‌دهي كه وجهه اجتماعي آنها را حفظ كني، با تو كار خواهم كرد. پدرم از اينكه آهنگ‌هايش با متانت و در جاي درست خوانده نمي‌شد، آزار مي‌ديد. پروين در آن زمان به تازگي كارمند بانك بازرگاني بود كه در حال حاضر بانك تجارت نام دارد. در پاسخ به اين شرط پدر، پروين گفته بود كه خودش هم اهل كاباره نيست و دوست ندارد در عروسي و مجالس و... بخواند. اين شد كه همكاري بين پروين و همايون خرم شكل گرفت. اولين آهنگي كه به او مي‌دهد، شعري است از كريم فكور كه من نسخه صوتي آن را نشنيده‌ام، بعضي‌ها دارند ولي هنوز به ما نداده‌اند و مطلع آن اين است: «نه به دل هوسي دارم/نه به سر شوري دارم» اين اولين آهنگي بود كه پدر به خانم پروين داد.»
رضا خرم در ادامه مي‌گويد: «صداي ايشان قدرت و احساس بسيار خوبي داشت، ايشان در خوانندگي بسيار مستعد بود، اصلا به‌طور ذاتي درست مي‌خواند ولي محدوده صدايي او كمتر از دلكش بود و اتفاقا پدرم مي‌گفت من از اين نظر براي ساخت آهنگ براي صداي خانم پروين محدوديت داشتم و با توجه به اينكه مي‌دانستم محدوده صداي او در كجاست، بايد برايش آهنگ مي‌ساختم و اگر اين محدوديت نبود، باز هم آهنگ‌هاي خاص‌تري با صداي او ساخته مي‌شد.»
از رضا خرم مي‌پرسم كه روند ساخت «غوغاي ستارگان» چگونه اتفاق افتاد، آيا سازندگانش احتمال مي‌دادند اين همه اقبال به آن نشان داده شود. اين‌طور عنوان مي‌كند: «پدر حدود ۱۲۰ آهنگ براي پروين ساخت و اين كار، جزو ده، پانزده آهنگ اولي بود كه پدر براي پروين ساخته بود. در اين بين آهنگ‌هايي كه پيش از «غوغاي ستارگان» معروف شدند «پيك سحري» و «قلب عاشقان» بود. اما درباره اين اثر بگويم، در آن زمان راديو سهميه‌هايي داشته و براي اينكه تنوعي ايجاد شود و همه هنرمندان فعال باشند گاهي به هنرمندان برنامه مي‌داده تا پويايي همه هنرمندان حفظ شود. يكي از برنامه‌ها از سوي راديو به همايون خرم و كريم فكور سپرده مي‌شود و قرار بوده كه پدرم اين كار را انجام دهد. 
يك روز آقاي فكور به منزل ما آمد و اين قضيه را با پدر مطرح كرد كه من منتظرم شما آهنگ را بدهيد كه روي آن شعر بگذارم. پدر هم قبول مي‌كند. آقاي فكور از پدر سوال كرده بود كه چه زماني بايد اين آهنگ را از او تحويل بگيرد، پدر هم پاسخ داده بود دو هفته ديگر؛ آقاي فكور بعد از گذشت دو هفته به منزل ما آمد ولي پدرم آن را آماده نكرده بود. مجددا دو هفته ديگر ايشان به منزل ما آمد و دوباره پدرم به ايشان گفته بود: «من از شما عذرخواهي مي‌كنم، شما خودتان هنرمند هستيد، اين كارها خيلي هم سفارشي نيست و چيزي به ذهنم نرسيد كه بخواهم آماده كنم و به شما بدهم.» آقاي فكور هم هفت، هشت سالي از پدرم بزرگ‌تر بود و پدرم احترام ويژه‌اي براي ايشان قائل بود. اين‌بار آقاي فكور موقع رفتن يك كاغذ به پدرم داده بود و تاكيد داشت كه پيش از رفتنش آن را نخواند، پدرم تعريف مي‌كرد كه «بعد از رفتنِ آقاي فكور كاغذ كوچكي را كه به من داده بود، باز كردم و ديدم كه در آن نوشته شده بود: همايون خرم فرشته نبود/نت خويش را هم نوشته نبود» و به طنز خواسته بود كه انتقادي به پدر كند. پدر براي من تعريف مي‌كرد كه اين مساله خيلي رويش تاثير گذاشته؛ اين نوشته آقاي فكور بر وزن اشعار فردوسي بود «فريدونِ فرّخ، فرشته نبود/ 
ز مُشك و ز عنبر سرشته نبود»
به هر حال پدر احساس كرده بود كه وقتش رسيده كه آهنگي بسازد و بالاخره ملودي «امشب در سر شوري دارم» ساخته شد و زماني كه دوباره آقاي فكور آمده بود پدرم گفت كه بله، آماده است. پدر ملودي را براي آقاي فكور نواخت و ايشان هم به پدرم گفته بود اگر مي‌دانستم ملودي اين است ديگر برايش عجله نمي‌كردم و به پدرم دوباره كاغذي داده بود كه بعد از رفتنش آن را بخواند: «هر آن كو بود فارغ از غم منم/مهندس همايون خرم منم» با اين طنزها و شوخي‌هاي مرسوم آن دوران پدر را تشويق كرده بود. بالاخره ملودي و شعر ساخته شد و خانم پروين به استوديو رفت تا اين ترانه را بخواند و درنهايت غوغاي ستارگان سال 37 با صداي پروين آماده شد.» 
از رضا خرم مي‌پرسم هيچ‌گاه خانم پروين دليل كناره‌گيري خود را از خوانندگي به شما يا پدر گفته بود، پاسخ مي‌دهد: «علت كناره‌گيري خانم پروين در سال ۵۳ كاملا شخصي بود. هيچ‌وقت به پدر چيزي نگفت؛ اخيرا هم كه من از ايشان پرسيده بودم، پاسخي ندادند اما آنچه كه تقريبا مطمئن هستم اين است كه دلايل‌شان شخصي بوده است.»
همان‌طور كه گفته شد بيشترين همكاري پروين با همايون خرم بود، مي‌پرسم چه ويژگي‌اي پدر در خانم پروين ديده بودند كه اين كارهاي مشترك و همكاري طولاني شكل گرفت، رضا خرم پاسخ مي‌دهد: «چيزي كه پدر در مورد خانم پروين تاكيد داشت، عهدي بود كه روز اول براي همكاري هنري ميان او و پدر بسته شده بود و ايشان هميشه و بدون استثنا روي آن پايبند بود. خانم پروين وجهه هنري خود را هيچ‌گاه از بين نبرد و شخصيت و متانت خود را هميشه حفظ كرد. آثارش همگي داراي اصالت و غني بودند و از اين منظر پدر هميشه ايشان و هنرش را مي‌استود.»
در پايان از ملاقات‌هاي اخير رضا خرم و پروين پرسيدم. مي‌گويد: «در دو سال اخير سه، چهار بار توفيق داشتم كه با ايشان ملاقات كنم، «امشب در سر شوري دارم» را براي ما مي‌خواند، آن را برايش پخش كردم و او گريه كرد ولي از گذشته هيچ كلامي نمي‌گفت، فقط مي‌گفت كه بله من آن وقت‌ها خيلي كار مي‌كردم و در موسيقي بسيار فعال بودم. اما در ديدار ديگري كه ارديبهشت‌ ماه با ايشان داشتيم، از ايشان خواستيم كه چيزي بخوانند، ايشان مي‌گفت من يادم مي‌رود و برخي مي‌گفتند كه او آلزايمر دارد. بالاخره با اصرار كمي ايشان را به ذوق آورديم و فكر كرديم كه همان قطعه «امشب در سر شوري دارم» را خواهد خواند يا يكي از قطعات شناخته شده‌تر را... اما لب گشود و قطعه «تصويري از خيال» را خواند مطلع آن اين است: «عشق من برتر از انديشه خود/ در خيال از تو بتي ساخته‌ام» اين قطعه شعري از تورج نگهبان است و آهنگش را پدر ساخته بود. جالب اينكه خانم پروين با وجود سالخوردگي اين قطعه را هم از نظر ملودي و ريتم و هم از نظر شعر بي‌نقص و تا انتها خواند. طوري كه من گفتم چطور آلزايمري است كه چنين آهنگي كه متعلق به سال‌ها پيش است و كمتر تكرار شده، اين‌طور درست مي‌خواند و خب اين موضوع براي من خيلي جالب بود.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون