علي لاريجاني در جمع گروهي از كارآفرينان:
عقلانيت را بايد بسط داد
زندگي قابل پيشبيني حق مردم است
وظيفه اصلي ما اين است كه مردم خودمان زندگي قابل پيشبيني داشته باشند
بعضي آقايان طوري حرف ميزنند كه اگر ما در برخي پايتختها نفوذ داشته باشيم خيلي كار مهمي انجام داديم
مدتي قبل بود كه خبرهايي درباره ورود علي لاريجاني به اتمسفر انتخابات با ليست عقلانيت شامل طيفهاي ميانهرو و معتدل منتشر شد. علي لاريجاني مشاور رهبر انقلاب ديروز تلاش كرد تا معناي مورد نظر خود از عقلانيت و ابعاد و زواياي گوناگون آن را تشريح كند. او با اشاره به اينكه به نظر من مهمترين وظيفه حكومت، توسعه ملي پايدار براي كشور است، گفت: اين توسعه شامل مسائل اقتصادي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي، امنيتي و... ميشود و مديران كشور بايد بدانند چون وظيفه ذاتي حكومت توسعه ملي پايدار است بايد بسترهايش را فراهم كنند. علي لاريجاني تاكيد ميكند: عقلانيت را بايد بسط داده و به اين پرسش پاسخ بدهيم كه ميخواهيم در حكومت چه كار كنيم.علي لاريجاني، رييس اسبق مجلس شوراي اسلامي در جمع گروهي از كارآفرينان گفت: سوال مهم از اينجا شروع ميشود كه ما مهمترين وظيفه حكومت را چه ميدانيم؟ اول تكليف اين را روشن كنيم و ببينيم روي يك مفاهيم روشني ميتوانيم حركت كنيم؟ لاريجاني در اين مراسم گفت: بعضي آقايان طوري حرف ميزنند كه اگر ما در برخي پايتختها نفوذ داشته باشيم خيلي كار مهمي انجام داديم. نه، اين وظيفه تبعي ماست، وظيفه اصلي ما اين است كه مردم خودمان زندگي قابل پيشبيني داشته باشند و بدانند مسير آينده چيست؟ خب حال سوال اين است كه توسعه پايدار و ملي چگونه صورت ميگيرد؟ چند نظريه وجود دارد؛ يك نظريه همان است كه ماركسيستها و سوسياليستها ميگويند و معتقدند دولتها بايد آن را فراهم كنند، بنابراين كارخانجات بزرگ و كشتزارهاي مشترك را توسعه كشور ميدانند، يعني حكومت جايگزين فرد ميشود افراد بايد در سايه حكومت حركت كنند.اين نگاه منهاي اشكالات فلسفي نتايجش در دنياي معاصر روشن شده و جواب نداده يعني مردم نميتوانند صرفا كارگر باشند و كارگر حكومت هم باشند. او ادامه داد: نظريه ديگر مربوط به غربيهاست كه هر كسي مطابق ميل خودش زندگي كند و ما بسترهايش را فراهم ميكنيم يعني دموكراسي ليبرال آن هم به شكل افراطي خودش. معنايش اين است كه دولتها هيچ وظيفهاي ندارند و دولت حداقلي است،بنابراين كارشان اين است كه زمينه مسابقه را فراهم كنند و هر كس مطابق ميل خودش عمل ميكند... لذا اينجا با يك تكثر ميل مواجه ميشويم و معلوم نيست كه بتوانيم همه را همراستا كنيم. اين نظريه از اين جهت كه به آزادي افراد توجه كرده بهتر از نظريه قبلي است ولي به هر حال ضايعاتي دارد و با يك عدم تعادل در زندگيها مواجه ميشويم چه در مسائل سياسي و چه در مسائل اقتصادي. نظريه سوم اين است كه اگر ما معتقديم انسانها از يك فطرت مشترك الهي برخوردارند، دولتها نميتوانند جايگزين مردم بشوند. دولتها وظيفهشان زمينهسازي و بسترسازي براي رشد مردم است. تفاوت اين نظر با غربيها اين است كه آنها بيشتر به آزادي منفي توجه دارند و اين طرف به آزادي مثبت توجه دارد. تفاوت اين است كه در آزادي منفي مانع فقط رفع ميشود و در آزادي مثبت زمينهسازي براي اين ميشود كه فرد با اختيار بتواند از آزادياش استفاده كند. مثل اين ميماند كه يك فردي ممكن است آزاد باشد در يك استخري شنا كند ولي شنا بلد نيست در اين نظريه سوم گفته ميشود ما به تو شناگري را ياد ميدهيم تا خودت شنا كني. بنابراين دولتها بايد بسترهاي توسعه را فراهم كنند و مردم آزاد باشند. حسن اين عمل اين است كه هم هدف مشترك است و هم مردم توانمند ميشوند و توانمندسازي مردم خيلي مهم است. لاريجاني در تشريح عقلانيت گفت: بايد روشن كنيم عقلانيت يعني چه؟ وگرنه دستمايه امور ديگر ميشود. مثل عدالت است. كدام دولتي ميگويد ما عدالت اجتماعي را دنبال نميكنيم؟ همه ميگويند ما عدالت اجتماعي را دنبال ميكنيم، منتها تعريفشان از عدالت اجتماعي يكي سوسياليسم است و يكي يارانه دادن است. تلقي من اين است كه اگر ما تعريف روشني از وظيفه ذاتي حكومت داشته باشيم و روي اين تفاهم دركشور حاصل بشود و بعد هم مقصودمان از اينكه چگونه به اين ميرسيم را هم روشن كنيم، كمك ميكند به توسعه كشور ميرسيم و اگر اين روشن نشود به نظر من دولتها ميآيند و ميروند و نميتوانند كار زيادي انجام بدهند كما اينكه شما سند چشمانداز داشتيد و بنا بود بيست ساله ما به كشور اول منطقه تبديل بشويم ولي نرسيديم. دولتها هم قصد خير داشتند و هيچكدام از دولتها نميخواستند بگويند كه ما ميخواهيم كشور عقبگرد پيدا كند! اما تلقي نادرست داشتند يا تلقي واحد از توسعه نداشتند. اينكه صرفا ما بگوييم بيست سال ديگر ميخواهيم به كجا برسيم مشكل ما را حل نميكند. اين هم كه بگوييم با عقلانيت راه ميرويم، كفايت ندارد. البته گفتن اين حرف خوب است، اما فقط يك علامت است. عقلانيت را بايد بسط داده و به اين پرسش پاسخ بدهيم كه ميخواهيم در حكومت چه كار كنيم.