درنگي بر اهميت هنري منوچهر اسلامي
نخبه بلاترديدِ موسيقي
حسين شريفي*
منوچهر اسلامي بيشك يك نخبه بود كه كمتر به هنر ايشان پرداخته شد و متاسفانه مردم علاقهمند به موسيقي هم او را نميشناختند و البته اين به دليل روحيه و شخصيت درونگراي وي بود؛ استاد روحيهاي سرشار از خلوتگرايي داشتند و تمركزشان بيشتر روي خلق آثار هنري و همچنين تنظيم آثار اُركسترال بود. زماني كه هيچ كس تنظيم قطعه را به صورت ذهني يعني با استفاده از كاغذ نت و مداد انجام نميداد، ايشان آرايش و چيدمان سازها و همچنين هارموني يك اثر موسيقي را با توجه به شكل و ساختار موسيقي به بهترين شكل انجام ميدادند. ايشان از سالها پيش قطعات و آثاري را ساختند و نوشتند كه هنوز هم كه موزيسينهاي حرفهاي ميشنوند به قدرت ايشان در استفاده صحيح از قواعد درست و علمي موسيقي همچنين رواني، شيوايي، زيبايي و دقت در كنار هم در آثارشان بسيار مشهود است و صد البته همچنان جذابيت خاصي دارند كه مثل آن خلق نشده است. گواه اين سخن آثار بيبديل ايشان است. متاسفم كه چنين مرد شايسته و هنرمند و درّ و گوهري را از دست داديم. ولي اي كاش شأن و ارزش و قدر هنرمندان را در دوره حيات آنها بدانيم و منزلت بگذاريم. بايد بگويم كه كمتر كسي هست كه به سطح علمي و دانش استاد منوچهر اسلامي واقف نباشد ولي خيليها هم ايشان را با كمال تاسف فراموش كرده بودند به دليل اينكه او خيلي اهل اين نبود كه به عنوان يك هنرمند توانا خودش را مطرح كند و متاسفانه عملا ايشان حذف شده بود. استاد اسلامي به لحاظ شخصيتي و ذاتي به دنبال نام و شهرت نبودند. آثار محبوبي ميان مردم شنيده ميشود كه كسي نميداند آنها تنظيم استاد منوچهر اسلامي هستند حتي برخي از آثار را خود ما هم نميدانستيم و زماني كه با ايشان همصحبت ميشديم، ميگفتند كه تنظيم آن قطعه يا آن اثر توسط ايشان بوده است. استاد منوچهر اسلامي در زماني براي تنظيم جذاب موسيقي اهميت قائل ميشدند كه غالبا كسي به اين كار اهميت نميداد حتي بعضا اسم تنظيمكننده را روي آلبوم نميآوردند. از طرفي هم خودشان به لحاظ روحي كسي نبودند كه به اين مسائل اهميتي بدهند، چراكه تمركز ايشان روي خلق كار هنري بود، در نتيجه بسياري از كارهاي ايشان متاسفانه بدون نام هستند.
در گروه «بلك كتس» در زمان زندهنام فرهاد مهراد از ستونهاي اين گروه بودند و اگر تنظيمهاي او را روي آن آثار نميشنيديم اصلا اين كارها به نظر من و بسياري از كارشناسان ديگر، اينچنين ماندگار نميشدند و اين نظر همه اساتيدي كه با ايشان كار كردند، است و همه اذعان دارند كه قطعاتي كه به دست ايشان تنظيم ميشد با سرعت، دقت و نوآوري و يك جذابيت خاص، ارايه ميشد.
آقاي اسلامي بعد از انقلاب هم آثار بسيار زيادي داشتند؛ مثلا ما يك اركستر بادي داشتيم كه براي چيدمان اين اركستر نيز اهميت قائل ميشدند. براي اركستري كه هشتاد نفر بودند، يك نوع تنظيم داشتند و براي اركستر چهل نفره يك نوع تنظيم ديگري درنظر ميگرفتند. در واقع ايشان نسبت به داشتهها، چيدمان و ساختار اركستر تنظيم را به سرعت و دقت عوض ميكردند. اين تنظيم با توجه به بضاعت گروه، تركيب سازها و اينكه چه سازهايي به كار ميرود، اتفاق ميافتاد و طبيعتا تنظيم متفاوتتري هم ميشد. براي مثال ايشان به خوبي ميدانستند كه خلأ و ضعف برخي از سازهايي كه ما نداشتيم، چگونه ميتواند پر شود و اين كار را هم به صورت عالي و بينقص انجام ميدادند. ايشان با اركسترهاي مختلفي كار كردند و كارهاي ضبطي بسياري هم داشتند. من براي ايشان سه قطعه ضبط كرده بودم در اين همكاريها شاهد بودم كه ايشان در لحظه نُت را مينوشتند يعني ميدانستند كه الان بايد چيزي اضافه شود يا چيزي كم شود. استعداد ايشان در شناخت سازها، شناخت آكوردها، توالي آكوردها و گوش موسيقايي و تركيب سازها بينظير بود.
موسيقي لاتين و جز را به خوبي ميشناختند، همينطور با آثار شاخص در اين سبك از موسيقي به خوبي آشنا بودند و دنبال ميكردند. علاقهمندي ايشان به موسيقي جز و موسيقي پاپ بود البته تاكيد كنم، نه پاپ امروزي بلكه علاقهمندي ايشان به پاپ واقعي و اركسترال بود. به خاطر اينكه ما شنونده حرفهاي براي موسيقي جز نداريم و تعداد شنوندگان اين موسيقي نسبت به ديگر موسيقيها كم است و به دليل اينكه موسيقي پاپ اولويت براي مردم بود و مردم به اين نوع موسيقي گرايش داشتند؛ استاد اسلامي هم سعي ميكردند از اين دانشي كه داشتند در موسيقي پاپ استفاده كنند، براي اينكه بتوانند گوش موسيقايي مردم را ارتقا دهند.
من اطلاع دارم كه در ده سال اخير هم آثار بسياري را كار كردهاند؛ اواخر هم تلاش ايشان اين بود كه قطعاتي را به يادگار بگذارند، حتي با بنده نيز در اين زمينه صحبت كرده بودند به خاطر همين به صورت جدي و به يقين ميگويم كه ايشان كارهايي را تنظيم كردند اما متاسفانه هيچگاه به مرحله انتشار نرسيد. اميدوارم كه به كامپيوتر ايشان دسترسي داشته باشيم و بتوانيم آثاري كه ايشان تنظيم كرده را گردآوري كنيم تا بتوانيم از آثار روحنواز ايشان استفاده كنيم و حضورشان را در سازهاي اركستر همچنان حفظ كنيم. آشنايي من با ايشان در زماني كه در هنرستان موسيقي تدريس ميكردم، بود. در آن زمان آقاي منوچهر اسلامي هم در آنجا شاگرداني داشتند. ما در هنرستان موسيقي با هم آشنا شديم و به واسطه يكي از دوستان كه بايد چند كار برايشان ضبط ميكردم، در استوديو با استاد اسلامي صحبت كرديم و من از ايشان خواهش كردم كه آهنگ «شكار آهو» را براي چيدمان اركستر بادي ما تنظيم كنند. از بابت نوازندگي هم در اركستر با هم ساز زديم و تمرين كرديم و بايد بگويم كه واقعا آن اركستر و نوازندگي در كنار ايشان به منزله يك كلاس درس بود. خيلي براي من جالب بود كه هر سوالي از ايشان ميكرديم، با جان و دل و با دقت پاسخ ميدادند و گاهي اوقات براي مثال آخر شب به من زنگ ميزدند و ميگفتند كه اين قسمت را كم گفتم و اينطور باشد بهتر است. استاد منوچهر اسلامي حتي در انتقال مطالب به ديگران نيز دقيق و پيگير بودند. هيچ كم گويي در انتقال دانستههايشان نداشتند و من هميشه قدردان ايشان هستم و بسيار سعي كردم از ايشان ياد بگيرم.
بايد تاكيد كنم كه ايشان انسان بسيار خاصي بودند و كساني كه با ايشان در تماس بودند ميدانند كه من اصلا در اين رابطه اغراق ندارم، هنرمندي كه در رفتار، در متانت، در ادب، در انسانيت، در شعور و در درك و ارتباط بيمانند بود. اميدوارم كساني كه در كارهاي هنري هستند و كساني كه جامعه موسيقي را ميشناسند، اهميت ويژهاي به زمان حالِ اين هنرمندان و روزگار آنها بدهند، در واقع زماني كه در قيد حيات هستند. اين اواخر فقط يكي از شاگردان ويژه ايشان (اميد حاجيلي) حق شاگردي را تمام و كمال بهجاي آورد و جانانه به او از هر نظر رسيدگي كرد، بايد اين هنرمندان را وقتي در قيد حيات هستند، رها نكنيم و سازمانها و نهادهاي مرتبط براي اين ستارگان آسمان هنر ارزش بگذارند، چراكه هنرمند به مهر زنده است.
* موسيقيدان، نوازنده ترمبون، آهنگساز
و معلم موسيقي