• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5566 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۵ شهريور

روايت سيف‌الله امينيان از تاريخ و تخريب بناي تلگرافخانه كاشان

ابوالفضل نجيب

مهندس سيف‌الله امينيان دين بزرگي به گردن دوستداران ميراث فرهنگي و همچنين حفظ و احيا و ترميم بناهاي باستاني در استان اصفهان و به خصوص شهرستان كاشان دارد. توفيق آشنايي و رفاقت حقير با اين فرهيخته هنر و ادب و معماري به يمن دوست نازنين و روان شاد، حسن ناظم رضوي در سال 58 حاصل شد. انساني به ‌غايت شريف و دوست‌داشتني و عاطفي كه به‌‌رغم مشغله‌هاي شغلي و شخصي بسيار، اما به دليل علاقه‌مندي به نسل جوان تاثير تعيين‌كننده‌اي در سمت و سو يافتن اين نسل به احيا و حفظ و مرمت آثار قديمي در كاشان برجاي گذاشت. مهندس چه در زماني كه بالاترين مسووليت‌هاي اجرايي و مديريتي را در حوزه ميراث فرهنگي داشت و چه سال‌هايي كه گوشه‌نشيني اختيار كرده، همراه با مهجوريت خودخواسته بوده. غير از مقاطعي كه تن به رودربايستي و حرمت رفاقت داده و به تعبيري در رسانه و مجامع آفتابي شده است. نكوداشت او در روز يكشنبه 30 مرداد در پژوهشكده علوم انساني به همت دست‌اندركاران بخارا و جمعي دوستان فرهيخته حاصل حرمتي بود كه مهندس براي رفاقت قائل است. متن زير به انضمام مقدمه‌اي از حقير به قلم مهندس، روايتي است از تاريخ و تخريب يكي از قديمي‌ترين بناهاي كاشان معروف به تلگرافخانه که ويران شد. بهانه انتشار اين مقاله مي‌توانست 11 اسفند و سالمرگ اين بنا باشد، اما نكوداشت مهندس قرابت بهتري با انتشار اين مقاله دارد.

در سال 1377 روايت نابودي آثار و موزه استاد علي‌اكبر صنعتي از زبان دل اين بازمانده از مكتب كمال‌الملك در حضور مهندس سيف‌الله امينيان، مديركل ميراث فرهنگي استان اصفهان و حميد چاكري، رياست اداره ارشاد كاشان اشك حاضران را درآورد. او بعد از ديدن تصاوير تخريب شده بناي معروف به تلگرافخانه در ميدان مركزي كاشان، غم از دست دادن ميراث خود را فراموش كرد. اين بيت معروف شهريار را خواند:

نيما غم دل گو كه غريبانه بگرييم

سر پيش هم آريم و دو بيگانه بگرييم

و بعد زد به كربلاي دلش و نقل تمثيلي ورود فرزانه‌اي با بار شيشه به شهري با نگهباني چماق به دست كه پيش از پرسيدن درباره محتواي پشتي ضربه‌اي مي‌نوازد بر كوله فرزانه و سپس مي‌پرسد چه بار داري در كوله و فرزانه در پاسخ مي‌گويد ضربه‌اي ديگر بزني هيچ.

آن روزها كمتر كسي درباره ميراث اين فرزانگان سوال كرد، بولدوزر بود و كلنگ و مواد منفجره كه تاخت مي‌زد خود را بر همه تاريخ پيشينيان و تا امروز كه هنوز هستند بر دروازه هر شهري. 11 اسفند مصادف بود با تخريب بناي تلگرافخانه در سال 57. آنچه مي‌خوانيد روايت مهندس سيف‌الله امينيان يكي از سرسخت‌ترين مدافعان حريم و حرم ميراث فرهنگي در دو دولت خاتمي و احمدي‌نژاد است كه سالياني خانه‌نشين شده و خاطرات گذشته را دوره مي‌كند. به پاس دوستي و حرمت استادي ديرينه‌اي كه بر گردن حقير دارد، آنچه را از دل تاريخ و دل خونبار شخصي خود درباره بناي تلگرافخانه مي‌دانست براي ثبت در دل تاريخ و گواهي بر آنچه بر انبان ميراث اين ملك و ديار رفته، با خون دل نوشته است.

 

بودِ نابود

قصه پرغصه نابودي يكي از آثار مهم تاريخي عصر صفويه كاشان، موسوم به تلگرافخانه.

همزمان با فرا رسيدن سالگرد تخريب بناي معروف به تلگرافخانه در 11 اسفند 1357 ويديويي در فضاي مجازي انتشار يافت كه دوست فاضل و كاشان پژوه آقاي علي بني‌كاظمي مشاهدات خود را از انهدام اين مهم‌ترين بناي دوره شاه عباس اول صفوي كاشان بيان كردند.

اين كليپ را دوست صاحب قلم و مطبوعاتي آقاي ابوالفضل نجيب براي بنده ارسال و به لحاظ مسووليت‌هايي كه در سازمان ميراث فرهنگي كشور (در كاشان- اصفهان- تهران) داشته‌ام، خواستند كه اطلاعات خود را در خصوص تاريخچه بناي مذكور جهت اطلاع علاقه‌مندان و افكار عمومي و نسل امروز مكتوب كنم. آنچه در پي مي‌آيد، مروري است به اجمال و در اندازه حوصله خوانندگان و نسل جوان امروز جهت اطلاع از آنچه بر ميراث گذشتگان رفته است. به اين اميد كه حسرت‌هاي امروز مايه عبرتي باشد از براي جلوگيري از تكرار اشتباهات و لجاجت‌هايي كه مي‌توانند به قيمت نابودي همه هويت ملي ما تمام شود.

و اما بعد، پادشاهان سلسله صفويه از بروز تاسيس به كاشان توجه خاص داشتند. بالاخص شاه عباس اول صفوي كه در كاشان ابنيه و آثار مختلفي مانند: باغ تاريخي فين - سد قهرود موسوم به سد شيخ بهايي- كاروانسراهاي متعدد، ازجمله خيابان چهارباغ و مجموعه عمارات دولتخانه صفوي كه از محل ميدان دروازه دولت فعلي در كاشان تا انتهاي خيابان ۲۲ بهمن كنوني ادامه داشت.

ضمنا براي اقامت مسافران و به خصوص سياحان و تجار متعددي كه از سراسر ايران و اروپا جهت ديدار از كاشان و خريد مصنوعات نساجي مخصوصا پارچه‌هاي زربافت، نقره‌بافت و ابريشمي و ظروف مسي به اين شهر سفر مي‌كردند؛ در همان خيابان چهارباغ كاشان و در مجاورت عمارات دولتخانه يك كاروانسراي بزرگ مربع شكل در دو طبقه احداث كرد كه سياحان معروف اروپايي همچون: شاردن، تاودنيه و... در سفرهاي خود در توصيف و رونق و اهميت آن بسيار تاكيد كردند و نوشته‌اند.

او دستور داد تا در مجاورت اين كاروانسراي مجلل، عمارت ديگري كه امروزه به VIP مي‌شناسيم، ساخته شود. تا هرگاه خود يا شاهزادگان صفوي يا ميهمانان ويژه خارجي كه به دعوت دربار صفوي به ايران مي‌آمدند و از كاشان هم بازديد داشتند در اين عمارت ويژه سكونت كنند. بعد از شاه عباس در مرمت و حفظ و نگهداري اين كاروانسرا (كه معروف‌ترين اقامتگاه عصر شاه عباس بوده) توجهي نشد و متاسفانه در زلزله معروفي كه در سال ۱۱۹۲ هجري- قمري و در دوره زنديه اتفاق افتاد، عمارت هتل معروف شاه عباس ويران شد، اما عمارت ويژه مجاور آن آسيب چنداني نديد تا اينكه به همت عبدالرزاق خان كاشاني، حاكم خير و خدوم و مقتدر كاشان در دوره زنديه به صورت كامل مرمت و نگهداري شد.

نماي خارجي عمارت مورد بحث و نماي بيروني سر در و بدنه رو به سردر عمارت شتر گلوي شاه عباس در باغ فين با يكديگر مشابهت دارند. اين شباهت شگفت و قريب يكي از موضوعات و دغدغه معماران معاصر و البته باعث حسرت مضاعف آنها بابت تخريب اين بناي تاريخي در قلب شهر كاشان شد. دو بنا به فاصله حداقل 15 كيلومتر كه به همه جهات ممكن در امتداد و در قرينگي كامل ساخته شده‌اند.

روايات سينه به سينه‌اي كه توسط گذشتگان نقل شده، حاكي از آن است كه معمار سازنده هر سه بنا يك نفر بوده كه متاسفانه نام او در هيچ جا ثبت و ضبط نشده است. در نيمه اول دهه هفتاد شمسي كه بازسازي خانه‌هاي قديمي و تاريخي كاشان با مساعدت مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني و تلاش‌هاي مهندس محلوجي با طراحي معمارانه زنده‌ياد مرحوم مهندس سيد مصطفي ميرمقتدايي و معماري استاد اكبر حلي‌كاشاني و مشاركت و همكاري اينجانب به عنوان مدير ميراث فرهنگي كاشان و سپس مديركل ميراث فرهنگي استان اصفهان انجام مي‌شد، بنا به پيشنهاد اينجانب، مرحوم مهندس مقتدايي طرح تجديد بنا و احداث مجدد عمارت تلگرافخانه را (كه قبل از انقلاب و براي ثبت آن در فهرست آثار ملي، نقشه‌هاي آن تهيه و در آرشيو سازمان ميراث فرهنگي موجود بود) با استفاده از نقشه‌هايي كه بنده تهيه كردم و در اختيار آن مرحوم قرار گرفت، به ويژه كه پايه‌هاي اصلي و به اصطلاح پلان اصلي بنا در عمق زمين وجود داشت، آماده اجرا شد. جالب است كه هزينه تجديد بنا بين بيست تا بيست و پنج ميليون تومان برآورد شد كه توافق شد، ۵۰ درصد آن را ميراث فرهنگي و ۵۰ درصد بقيه را شهرداري كاشان پرداخت كنند؛ اما متاسفانه به دلايلي كه ذكر آن در اين مقال نمي‌گنجد، طرح مذكور اجرا نشد و متوقف ماند.

 

ساير توضيحات:

۱- ادوارد براون، مستشرق انگليسي در سفرنامه معروف خود با عنوان: يك‌سال در ميان ايرانيان كه در زمان قاجاريه در ايران مشغول سير و سياحت بوده است، شبي را هم در اين عمارت مهمان هموطنش (يك انگليسي كه آن زمان مسوول تلگرافخانه است) بود و به اتفاق شخص ديگري از اهالي كاشان، با نام ميرزا حسين گمرگ كه رييس گمرك كاشان بوده از سرشب تا نزديكي‌هاي صبح بيدار بوده‌اند و به ذكر مطالب متنوع پرداخته‌اند كه ادوارد براون شرح داده است.

۲- وجه تسميه عمارت VIP صفوي با تلگرافخانه

در سال ۱۲۸۰ ه.ق در زمان ناصرالدين شاه قاجار كه دولت انگليس براي ارتباط دايمي با شبه قاره هند (كه مستعمره بريتانيا بود) توسط كمپاني معروف هند شرقي و اروپا خط سراسري تلگراف را بين سرزمين هند و اروپا برقرار مي‌كرد، اين خط از كاشان هم عبور مي‌كرد و لازم بود كه يك ساختمان هم به عنوان محل اين ايستگاه تلگرافي و سكونت كاركنان آن تهيه شود، لذا ساختمان VIP باقيمانده از هتل كاروانسراي معروف شاه عباسي (كه در دوره زنديه تعمير هم شده بود) و در مالكيت دولت ايران بود، به صورت استيجاري در اختيار كمپاني هند شرقي قرار گرفت و به همين مناسبت ساختمان ياد شده به مرور به تلگرافخانه موسوم و مشهور و الباقي اراضي كاروانسرا هم به صورت چند گاراژ و باربري و قسمت مهمي هم به دبيرستان در دوره پهلوي تبديل شد.

در مجاورت ساختمان تلگرافخانه خياباني احداث شد به نام خيابان فرح پهلوي كه در حال حاضر خيابان طالقاني ناميده مي‌شود. اين خيابان وقتي به عمارت تلگرافخانه مي‌رسيد، خيابان نمي‌توانست مستقيم به ميدان (كه نام كنوني آن، ۱۵ خرداد و قبل از انقلاب فلكه مجسمه يا ميدان پهلوي ناميده مي‌شد) برسد و سمت چپ حدود ۴۵ تا ۵۰ درجه كج و منحرف مي‌شد، زيرا عمارت تاريخي تلگرافخانه در مسير خيابان قرار داشت.

در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ كه انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد، صاحبان اراضي و ساختمان‌هاي واقع در خيابان فرح (طالقاني فعلي) و در قيل و قال تخريب بناهاي تاريخي به اين بهانه كه اينها نمادهاي طاغوتي است و بايد تخريب شود، اما در واقع به انگيزه ايجاد ارزش افزوده زمين‌ها و املاك و مستغلات مالكان زمين‌هاي اطراف اين بنا و با فكر اينكه اگر ساختمان حجيم و مرتفع تلگرافخانه وجود نداشته باشد، خيابان آنها مستقيم به ميدان مرتبط و بهاي املاك آنها گران‌تر مي‌شود، اقدام به تخريب اين بناي چهارصدساله مي‌كنند. تاسف‌آور اينكه شهرداري وقت با آنها همكاري و همه گونه امكانات تخريب را در اختيار آنها قرار مي‌دهد و به اين ترتيب يكي از برجسته‌ترين آثار تاريخي كاشان و خاطرات و داستان‌هاي مربوط به آن از صفحه روزگار محو شد.

 

سيف‌الله امينيان، مسوول اسبق ميراث فرهنگي كاشان

ميراث فرهنگي استان اصفهان

معاون ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري سابق (وزارت ميراث فرهنگي فعلي) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون