وضعیت برنامههاي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي در ايران به كجا رسيد؟
جاي خالي يوزهاي ايراني
وضعيت يوزپلنگ آسيايي در ايران سالهاست به مرحله بحراني رسيده، اقدامات حفاظتی زیادی انجام شده ولی کافی نبود. يوزپلنگ حالا در آستانه انقراض است و همين تعداد اندك باقيمانده هم در جادهها به راحتي تلف ميشود. جاده عباسآباد- ميامي مسير مرگ اين يوزهاست و با توجه به آمار بالاي تلفات آن، كمكم فعاليتهايي براي فنسكشي آن از طرف گروههاي غيردولتي آغاز شده است. يكي از گروههاي فعال در زمينه حفاظت از يوز چند روز پيش خبر داد كه در ايران حداقل ۲۵ يوز بر اثر تصادف در جاده جانشان را از دست دادهاند. از اين تعداد تنها ١٣ يوزپلنگ در محور ميامي-سبزوار و بين سالهاي ١٣٨٩ تا ١٤٠٢ بر اثر تصادف از بين رفتهاند و با توجه به اينكه جمعيت اينگونه كمتر از ٤٠ فرد برآورد ميشود، اين حجم از تلفات بر اثر تصادفات جادهاي اثر غيرقابل جبراني بر بقاي يوز آسيايي دارد.
يكي از مهمترين مصوبات براي ايمنسازي اين جاده، كاهش سرعت خودروها در اين مسير بود كه با وجود تصويب در كميسيون راههاي كشور هنوز اجرايي نشده است و سرعت اجرايي شدن مصوبه، نصب دوربين سرعتسنج و نورپردازي جاده به اذعان سازمان محيط زيست با وضعيت بحراني حفاظت يوز همخواني ندارد.
يك ماه پيش علي سلاجقه، رييس سازمان محيط زيست خبر داد كه انتقال ۲۰ميليارد تومان اعتبار از وزارت راه و شهرسازي به سازمان حفاظت محيط زيست براي اجراي حصاركشي در محدوده قلمرو يوزپلنگ آسيايي در جاده ترانزيتي تهران- مشهد در محدوده استان سمنان مصوب شده و قرار است نصب دوربينهاي كنترل سرعت هم طي يك تا دو ماه آينده در محدوده قلمرو يوزپلنگ آسيايي در جاده ترانزيتي تهران- مشهد در محدوده استان سمنان تكميل شود. از طرف ديگر روشنايي جاده در ۱۰ كيلومتري محدوده قلمرو يوزپلنگ آسيايي در جاده ترانزيتي تهران- مشهد در محدوده استان سمنان انجام شد، به تصويب رسيده و بايد در اين مسير كار نصب سرعتگير، خطكشي عمودي و عرضي و ساماندهي زيرگذر از ديگر برنامهها در محدوده قلمرو يوزپلنگ آسيايي در جاده ترانزيتي تهران- مشهد در محدوده استان سمنان هم انجام شود، ولي معاون محيط زيست طبيعي و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست ميگويد سرعت انجام مصوبات ايمنسازي جاده مطلوب نيست. پراكندگي يوزها در ايران، به دست آوردن تعداد دقيق آنها را دشوار كرده و هنوز برنامه تكثير در اسارت هم به نتيجهاي نرسيده است. طرحي كه از سال ۹۷ به صورت رسمي آغاز شد، اما مسكوت مانده و فعلا خبري از آن نيست و البته منتقدان كمي هم ندارد. « عطیه تک تهرانی» مدیر بخش پژوهش انجمن یوزپلنگ ایرانی درباره آخرين وضعيت طرح تكثير در اسارت به «اعتماد» توضيح داده است.
بعد ازآخرين پايش تعداد يوزپلنگها كه سال ۱۴۰۱ منتشر شد، آمار جديدي به تعداد يوزهاي ماده و توله اضافه شده است؟
امسال تنها يك زادآوري ثبت كرديم كه آن هم در بهار توسط «خورشيد» رخ داد و چهار تولهاش به دنيا آمدند. تعداد مادهها تغيير نكرده و مورد جديدي ثبت نكرديم. يكي از يوزهاي ماده هم به نام ماجراد فروردين امسال كشته شد؛ يعني از هفت ماده يوز كه سال گذشته آمارشان به ثبت رسيد، يكي كم شده احتمالا حداقل شش یوز ماده داریم. چهارتوله هم امسال اضافه شدند، اما از تعداد تولههاي به ثبت رسيده سال قبل هم كم شدهاند و نميدانيم كه از موارد ثبت شده سال قبل كدام زندهاند، فقط ميدانيم كه يكي از تولههاي هليا در جاده كشته شده، اما نميدانيم تلما توانسته تولهها را بزرگ كند يا خير؟ تا عكس جديدي از آنها نگيريم، نميتوانيم آمار دقيقي از تولهها ارايه كنيم. فقط ميتوانيم بگوييم از آمار پارسال يك توله و يك ماده كم شده و به آمار امسال چهار توله اضافه شده. به خاطر همين هميشه در پايان سال گزارش ميدهيم كه بتوانيم آمار يكسال را جمعبندي كنيم.
وضعيت پروژه تكثير در اسارت به كجا رسيد؟
هيچ كس روي اين پروژه تمركز نميكند و فقط انتقادات زيادي درباره آن مطرح ميشود. انتقاد هميشه راحت است، اما مساله اين است كه الان اتفاق موثر و چشمگیری نیفتاده چون این پروژه حداقل سه توله داشته است. تقريبا پروژهاي مسكوت محسوب ميشود. علت اصلي آن هم همين انتقادهاست؛ منتقدان آنقدر توانستهاند فشار بياورند كه سازمان محيط زيست خطر كار بيشتر را نميپذيرد. نه اينكه نخواهند كاري انجام دهند، اما چيزي كه ما توقع داريم انجام شود، صورت نميپذيرد.
ايده اوليه پروژه متعلق به چه كسي بود؟
ما پروتكل تكثير نيمهاسارت -نه اسارت- را داشتيم؛ پروژهاي كه سازمان از ما درخواست كرد. جانمايي را هم انجام و به سازمان تحويل داديم، اما درنهايت تصميمگيري وانتقال آن به محل ديگري بدون اینکه در جریان باشیم، انجام شد. ما اصلا اطلاع نداشتيم كه ميخواهند پروژه را به توران انتقال دهند. تا الان هم خود سازمان محيط زيست كار را به صورت مستقل پيش برده و گاهي هم از ما درباره آن مشورت ميگيرد، اما در نهايت كار خودش را ميكند.
طرح از چه زماني شروع شد؟
طرح پروژه تكثير در اسارت را آقاي جوكار -زماني كه در پروژه بينالمللي يوزپلنگ بودند-ارايه دادند، اما به دلايلي اجرا نشد. با اين حال از همان زمان مطرح ميشود و از سال ۹۷ به صورت رسمي شروع شد؛ چون بالاخره حرف ما را قبول كردند كه دیگر یوز مادهای در زیستگاههای جنوبی نیست و همه نر هستند و اين نرها هم بالاخره تمام ميشوند و بايد از ژنشان استفاده بشود و بالاخره سازمان محيط زيست جديتر گرفت و كار از آنجا شروع شد. اين مساله هم وجود داشت كه يوزها كجا بروند؟ اول قرار شد يوزهاي تهران به يزد بروند و يوزهاي يزد زندهگيري بشوند كه بتوانيم تلفيقي از ژن داشته باشيم و حالا متاسفانه به دلايل متعدد و با كارشكنيهاي افراد، يوزها به يزد نرفتند و تصميم بر اين شد كه آنها را به توران منتقل كنند. در اين منطقه هم فنس تكثير احداث شد. دلبر و كوشكي و ايران به توران منتقل شدند و به دليل اينكه هيچ جفتگيرياي بين دلبر و كوشكي و حتي ايران اتفاق نميافتاد، يك نر ديگر از طبيعت زندهگيري كردند كه نتيجه آن همان سه تولهاي بود كه فقط پيروز از بين آنها زنده ماند و متاسفانه بعدا آن هم از بين رفت. در مجموع طرح تا الان نتيجه خاصي نداشته است.
نظر سازمان درباره ادامه پروژه چيست؟
نه اينكه نميخواهند كاري انجام دهند، اما چيز ايدهآلي كه ما به عنوان حفاظتگر انتظار داريم انجام شود، صورت نميگيرد. در حقيقت انگار ميگويند همين يوزهايي كه هستند از بين نروند و يك چيز حداقلي از آنها بگيرند، ولي ما انتظار داشتيم كه پروژه خيلي بهتر از اين پيش برود كه تا الان انجام نشده است. سازمان محيط زيست جلسه برگزار ميكند، اما تا الان خروجي خاصي نداشته كه بخواهند اطلاعرساني كنند، ولي بالاخره در دستور كار قرار دارد. ما وسط ماجرا نيستيم و تا الان هيچ نقشي در پروژه تكثير در اسارت نداشتيم و بارها هم اين موضوع را اعلام كردهايم. فقط همان سال اول در زمينه دوربين مداربسته كمك مالي كرديم كه نصب كردند و تمام شد. از ما مشورت گرفتند ولی نظرهای ما اعمال نمیشود، اما ما در بعضي از جلسات بوديم و نظر داديم. ما به سفر آفريقا رفتيم و دادههايي كه از آنجا به دست آورديم را ارايه داديم. ولي آنچه ما فكر ميكرديم درست است، انجام نشد.
تعداد دوربينها در مناطق حفاظت شده كافي است؟
ما هيچ وقت به اين وضعيت نميرسيم كه بگوييم تعداد دوربينهاي نصب شده كافي است؛ چون در يك ميليون هكتار اصلا نشدني است و ديگر بايد از اين دست بكشيم كه آيا تعداد دوربينهايي كه ميگذاريم كافي است يا نه؟ پايشها تا الان به ميزان كافي انجام شده است و از جايي به بعد ديگر نتايج مشتركي به دست ميآوريد. در سال 1400 پايشهاي ما به صورت سيستماتيك انجام ميشد و نزديك به ۹۰ دوربين تلهاي در توران و مياندشت داشتيم. تا الان در ايران و در چنين مقياسي دوربينگذاري انجام نشده است. دادههايي كه آن سال به دست آورديم و تعداد يوزي كه ثبت شد كمتر از سال ۱۴۰۱ بود. يعني اينطور نيست كه اگر تعداد دوربين بيشتر شود، تعداد يوز بيشتري هم ثبت ميكنيد. از يكجايي به بعد ديگر نتيجه نميگيريد و اين براساس تجربه است كه در كدام مناطق دوربين قرار دهيد و به چه شكل آن را نصب كنيد. درست است كه در سال ۱۴۰۱ شناختمان نسبت به منطقه نسبت به سال قبل از آن بسيار بيشتر شد؛ چون اولين سالي بود كه در توران دوربين ميگذاشتيم، اما نوسانات جمعيتي و زادآوريها كه بيشتر يا كمتر ثبت ميشود ديگر ربطي به تعداد دوربينها ندارد. براي همين ما ديگر نبايد دنبال اين باشيم كه تعداد دوربينها را بيشتر كنيم، چون فقط انرژي بيشتري ميبرد و نتيجه بيشتري نميگيريم.
طرح جستوجوگران اميد به نتيجه رسيد؟
طرح جستوجوگران اميد ما هم آنطور كه ميخواستيم پيش نرفت؛ يكي از دلايلش بودجهاش بود كه متاسفانه به خاطر تحريم به دستمان نرسيد. به صورت مقطعي انجام داديم، اما كار كامل متوقف نشد. ما آمار يوزهايي كه خارج از مناطق حفاظتشده، ثبت ميشود را داريم. محيطبانها عكسهايي كه ميگيرند و نقاطي كه ثبت شده را براي ما ميفرستند و وقتهايي كه در منطقه باشيم از منطقه بازديد ميكنيم و اينطور نيست كه بياطلاع باشيم.
در چه مناطقي رد يوز ديده شده است؟ گزارش شده بود كه در كرمانشاه و كرمان و خراسان جنوبي هم ديده شده است.
در كرمانشاه هيچ وقت يوزي ديده نشده؛ گزارشي بود كه هيچ وقت اثبات نشد و من بعيد ميدانم كه يوزي آنجا باشد. يزد هم كه آخرين يوزش از بين رفت. در خراسان جنوبي هم كه خيلي وقت است، ديده نشده و آخرينبار سال ۹۹ يا ۱۴۰۰ بوده كه آرش ديده شده و با دوربين تلهاي عكس گرفتند. بعيد ميدانم هنوز زنده باشد. حتي اگر زنده مانده باشد هم سالهاي آخر عمرش را ميگذراند؛ چون او هم همسن يوز يزد بود. در كرمان هم خيلي وقت است كه مشاهدهاي انجام نشده است، آخرين آن تنها يك لاشه بود كه در سال ۹۷ ديده شد. در مجموع در زيستگاه جنوبي چيزي باقي نمانده است و يزد هم كه كلا جمعيت يوزش را از دست داد. الان فقط در زيستگاه شمالي كه توران و مياندشت است و مناطق آزاد -بين خراسان رضوي و خراسان شمالي و سمنان- ميتوانيم اميدوار باشيم. در حال حاضر يوزها در اين مناطق ميچرخند و گزارشهايي هم كه محيطبانها به ما ميدهند همه در اين مناطقند.
براي مناطق آزاد و حفاظت نشده هم برنامهاي داريد؟
در حال حاضر ميخواهيم تمركزمان بيشتر روي مناطق آزاد باشد. به خاطر تصادفهايي كه در جادهها اتفاق ميافتد، كمپيني راهاندازي شد كه تمركزمان روي آن است. ميخواهيم با فشار به دولت بتوانيم تاثيرگذاري داشته باشيم و جاده ميامي- عباسآباد فنسكشي بشود. علاوه بر اين روي مناطق آزاد تمركز داريم، چون يوزهاي توران از منطقه خارج شدهاند و در مناطق آزاد ديده ميشوند و براي آنها هم بايد فكري بشود؛ هيچ كدام از اينها شرايط ايدهآلي ندارند و فقط تلاش ميكنيم تلفات كمتري داشته باشيم. اینکه یوزها از مناطق حفاظتشده خارج می شوند کار حفاظت را سخت می کنند، چون از جادهها رد و كشته ميشوند. در يك مورد هم در دهان يك يوزپلنگ زالو ديده شد؛ چون ظاهرا آب مناطق آزاد پر از زالو بوده است. علاوه بر اين ممكن است يوز با سگ گله يا مردم محلي درگيري داشته باشد يا حتي ممكن است توله زندهگيري شود. در مناطق آزاد و جادهها هر اتفاقي ممكن است براي يوز بيفتد. نميتوان آمار دقيقي از تعداد يوزهاي خارج شده از منطقه توران اعلام كرد، اما هليا با تولههايش چندينبار از جاده رد شده يا يك نر بالغ چهارساله كه زالو در دهانش بود و باعث مرگش شد، فهميديم كه از منطقه خارج شده. يك ماده ديگر به اسم مهتاب هم بوده كه قبلا در منطقه عباسآباد و توران عكسش را گرفته بوديم، اما الان از منطقه خارج شده است. آنها در حال حركتند و اغلب قابل شناسايي نيستند كه بتوانيم بگوييم كدام است. بعضيها را ميشناسيم و بعضيها را نه، اما بالاخره عكس يوز ثبت شده و ميدانيم كه از منطقه خارج شدهاند.