دانشگاه
يا دانشكاه!
مرحوم دكتر سيد شرفالدين خراساني، بنيانگذار گروه فلسفه در دانشگاه ملي بوده است. بعد از دكتر شرف تا به امروز ما استاد فلسفهاي در حد او با گستره دانش او و تسلط او به هفت زبان فارسي و عربي و انگليسي و آلماني و فرانسوي و لاتين و يوناني نداشته و نداريم. در همان فضاي هيجانزده و غيرعقلاني سالهاي آغاز انقلاب كه مفاخر دانشگاهي ما مانند دكتر عبدالحسين زرينكوب و دكتر عباس زريابخويي از دانشگاه تهران اخراج شدند، دكتر شرفالدين خراساني هم از دانشگاه ملي اخراج شد. اين هر سه تن، از جمله استوانههاي دانش و فرزانگي و دانايي در دانشگاه بودند. با هر سه آنان آشنا و دوست بودم و موانست داشتم. عجيب اين بود كه هيچ كدام آنها هيچوقت درباره اخراجشان از دانشگاه سخني نميگفتند. دكتر شرف وقتي صحبت از دانشگاه ميشد، با همان طنز ويژه و رندي تماشايي و لبخند بُرندهاش ميگفت: «بله آقا دانشكاه! درست عرض نكردم؟» بديهي است كه اعتبار ظاهري و صوري دانشگاه به ساختمان و تشريفات است، اما اعتبار حقيقي دانشگاه به اساتيدي است كه از بعد علمي و فرهنگي به دانشگاه اعتبار ميبخشند. به همين دليل دانشگاههاي معروف دنيا، درصدد جذب اساتيدي هستند كه هر يك در رشته خود، نام و نشان و اعتبار جهاني دارند. ميدانند كه دانشگاه با وجود چنان چهرههايي حقيقتا دانشگاه ميشود. به عنوان نمونه دانشگاه پرينستون در امريكا كه يكي از ممتازترين دانشگاههاي جهان است، با تاسيس مركز مطالعات پيشرفته، شاخصترين اساتيد را از سراسر جهان در رشتههاي مختلف دعوت ميكند، به آنها فرصت مطالعاتي معمولا يكساله و البته قابل تكرار ميدهد و در ضمن زمينه جذب آنها را به دانشگاه فراهم ميكند. وقتي دانشگاهي از لحاظ حضور چهرههاي علمي و فني و فرهنگي درجه اول بهرهمند شد، اعتبار بيشتري پيدا ميكند، در توليد علم نقش پيدا ميكند. شايد دقت در موقعيت علمي و دانشگاهي برندگان جايزه نوبل، معيار قابل توجهي باشد. اين اشخاص كه به همت آنان دانش قلمرو جديدي را كشف ميكند... ادامه در صفحه11