نگاه كوتاهمدت به توسعه (2)
6- باور داشته باشيم كه قدرت مفهومي خنثي است و تنها زماني ميتواند به ابزاري براي توسعه و فرصتي براي رشد تبديل شود كه منافع شهر و شهروندان و كشور را در پيش رو داشته باشد و گرنه آثار تخريبي آن جدي است!
با اتكا به اين اصول عمومي مديريت شهري، نيازمند تعريفي جدي از داراييهاي شهر و سرمايههاي آن است تا با اتكا به تصميمسازي و سياستگذاري راههاي توزيع قدرت و ايجاد نظارت بر آن، در جهت حفظ سرمايههاي شهر را جستوجو كند.
در واقع نميتوان با اتكا به نبود برخي ظرفيتها باغات را به حراج گذاشت! نميتوان با اتكا به نبود قانون مديريت يكپارچه شهري تراكمزايي و تراكمسازي را در شهر گسترش داد! نميتوان با اتكا به آرمانهاي سياسي يك گروه، شهر را با چالشهاي فرهنگي و اجتماعي روبهرو ساخت! نميتوان به بهانه جلوگيري از يك تخلف امنيت و ايمني شهر را مختل كرد! نميتوان با بيتوجهي به قانون امكان بروز تخلف را داد! نميتوان به نهادهاي انتخابي بيتوجه بود! نميتوان نهادها انتخابي را بدون در نظر گرفتن تنوع ساكنان شهر تنها در اختيار بخشي از جامعه قرار داد!
نميتوان قانون را ناديده گرفت و به مصلحت قانون را گزينشي مورد توجه قرار داد! و هزاران نبايد و بايد كه ساختار مديريت شهري بايد متوجه آن باشد!
در نهايت، شهر ميراث برجاي مانده از گذشته است كه هويت، ماهيت و حيات شهروندان در آن تعريف شده و بايد به بستري براي رشد و شكوفايي آنان باشد كه اين مهم مهيا نميشود مگر زماني كه به مقام شهروندي تكريم كرد! و حيات شهر را وابسته به شهروندان آن دانست و در اين راه سخن شهر را شنيد!