سخني با آقاي رييسجمهور
مساله راقم اين سطور در اين متن عدالت اقتصادي و فرصتهاي شغلي عادلانه نيست كه اين غصه، قصهاي دراز دارد بلكه نگارنده صرفا درصدد بيان آن است كه آنچه امروز شما در وضعيت اجتماعي كشور به ويژه در ميان نسل جوان و نوجوان شاهد هستيد، ريشههايي دارد كه اساسا نميتوان انتظاري غير از آنچه رقم خورده است را داشت.
البته اين مسائل با دستور دادن و بخشنامه صادر كردن و... حل نميشود. اين وضعيت هم از سر اتفاق در نظام آموزشي ما رقم نخورده است و همه اين مصيبت نيز نتيجه مكر مكاران و فتنه دشمنان نيست. وقتي مديريت كشور اهميتي براي علوم انساني و دانشآموختههاي آن قائل نباشد و فارغالتحصيلان بعضا بهترين دانشگاههاي كشور در رشتههاي انساني فرصت شغلي مناسب نداشته باشند يا با درآمدهاي بسيار نازل مشغول تدريس و... -با آن شرايطي كه به گوشهاي از آن اشاره شد- شوند معلوم است كه اين رشتهها و درسهاي عمومي را كسي جدي نميگيرد. نه مدرسه، نه دانشآموزان و نه اوليايشان. وقتي نظام آموزشي كشور كمترين اهتمامي نداشته باشد كه براي درسهاي عمومي از قبيل تاريخ، ادبيات فارسي، هويت اجتماعي، محيطزيست، دين و زندگي، سواد رسانه و... چه دبيري با چه تحصيلاتي و كدام بضاعت علمي سر كلاس برود و پرداختيهاي حقالتدريسي به غايت نازل و غير قابل باوري -كه البته براي همان هم هيچ تضميني وجود ندارد كه سال بعد همان درس را با همان رقم پرداختي سال گذشته داشته باشد- انتظار چه خروجي از اين نظام آموزشي و تربيتي ميتوان داشت؟ وقتي مسوولان ما مدام از تريبونهاي مختلف از ضرورت كار فرهنگي سخن ميگويند و فرصتهاي شغلي اين عرصه در جامعه ما به غايت محدود است و همان ميزان محدود هم دراختيار نورچشميهاي غالبا نالايق قرار ميگيرد، طبيعي است كه بزرگترين بحران اجتماعي-سياسي كشور نشات گرفته از نسلي باشد كه در اين نظام آموزشي تربيت شده است كه گوشهاي از آن را در التهابات پاييز گذشته كشورمان شاهد بوديم.
البته تنها مدارس شامل اين بحران بسيار جدي كشور در امور فرهنگي نميشود، بلكه ساير نهادها و بازوهاي فرهنگي كشور نيز در اين امر دخيل و شريك جرم هستند. وقتي كمترين حساسيت و دقتي در انتصاب گاه عاليترين پستهاي مديريتي در حوزههاي فرهنگي نميشود، تكليف مدارس غيردولتي روشن است. خوب است اينجا براي نمونه يك مورد و تنها يك مورد را با جنابعالي مطرح كنم و پيش از آن بپرسم شما چقدر با مدير فعلي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آشنايي داريد؟
نهادي فرهنگي به اين عظمت با تاكيدات موكد رهبري بر اهميت نقش آن، واقعا امروز در اختيار چه كسي قرار گرفته است؟
آقاي رييسجمهور! متاسفانه بخش بزرگي از مشكلات كشور ازجمله در عرصه فرهنگي ناشي از سهميهاي بودن پستهاي كلان مديريتي است. چنانكه در مورد مدير فعلي كانون جز اين شيوه نامرضيه نميتواند علتي داشته باشد كه چون اويي به اين مرتبه از مديريت فرهنگي نائل شود. از جنابعالي خواهش ميكنم يكبار ايشان را به نزد خود دعوت كنيد و با ايشان همصحبت شويد. ببينيد آيا ميتواند تنها و تنها 10 دقيقه در مورد همان جايگاهي كه در آن قرار گرفته صحبت كند؟ از او بپرسيد از اين پس چه طرحي براي اداره كانون دارد؟ البته ترجيحا با او شرط كنيد از روي نوشته و كاغذ نخواند يا دستكم اگر ناگزير از روخواني بود، ببينيد چقدر توانايي اداي صحيح جملات را دارد؟ اگر بيانش را درخور مديريت چنان مجموعه سترگي نيافتيد از او بخواهيد يكي، دو پاراگراف برايتان بنويسد. به محتوايش هم كار نداشته باشيد همين كه چند جمله را كنار هم بتواند به شكل معناداري قرار دهد كافي است و اگر اين توان را داشت به جنابعالي و دو وزير محترم فعلي و سابق آموزش و پرورش تبريك عرض ميكنم.
اما جناب آقاي رييسي فردي كه نه قدرت تصميمگيري دارد و نه ميتواند 10 دقيقه در مورد مجموعهاي كه تحت مديريتش قرار دارد صحبت كند يا بنويسد وقتي به مديريت مجموعه فرهنگي بسيار حساس و استراتژيكي چون كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان منصوب ميشود ناگزير است از آنكه تعداد بسياري افراد را به استخدام بگيرد تا به جاي او فكر كنند، حرف بزنند، بنويسند، ايده و طرح بدهند و تصميم بگيرند. اينها براي كشور هزينه گزاف ايجاد ميكند و ثمرهاي هم ندارد. حال بگذريم از اينكه چون وي شأن و شوون جايگاهي كه در آن قرار گرفته را ندارد بايد كلي از بودجه كشور خرج كند و افرادي را حتي از بيرون مجموعه به استخدام بگيرد تا براي وي تبليغات كنند تا به اصطلاح سري در سرها دربياورد!
فردي كه ظاهرا انتخاب وزراي جنابعالي نيز نبوده است بلكه سهميه وزير اسبق آن دولت كذايي بوده كه الان نيز در هيات رييسه مجلس شوراي اسلامي مشغول است.
واقعيت اين است تا زماني كه در كشور ما از سويي چنين نگاه غيرمسوولانهاي به مديريت نهادهاي فرهنگي و از سوي ديگر نگاهي به غايت فانتزي به آموزش و پرورش و معلمانش وجود دارد -نگاهي كه در بيان سراسر تكريم و تمجيد است و در عمل كمترين اهميتي به آن داده نميشود- و فرصتهاي شغلي و مديريتي در عرصه فرهنگي نيز اينگونه با بيعدالتي و بيمبالاتي دراختيار نالايقان و نااهلان قرار ميگيرد نبايد چندان از نسلي كه در اين فضا و اتمسفر در حال تربيت است انتظاري بيش از آنچه امروز شاهدش هستيم، داشت. جسارتا جنابعالي هم بدانيد تا اين وضعيت اصلاح نشود آش همين آش است و كاسه همين كاسه هر چند جنابعالي در مهر ماه سال آتي و سال بعد از آن نيز دوباره به يكي از مدارس برويد و در مقام و منزلت آموزش و پرورش سخن برانيد و وعده رتبهبندي معلمان -كه آنهم تنها شامل معلمان استخدامي آموزش و پرورش ميشود- را تكرار كنيد.