منتها چند عامل زير موجب عدم احياي برجام شد:
الف: چهار تاخير؛
تاخير اول: بايدن در ژانويه 2021 آغاز به كار كرد اما با تاخير حدود 4 ماهه، نماينده جديد امريكا در مذاكرات هستهاي را انتخاب كرد. رابرت مالي نماينده جديد عملا در آوريل 2021 كار را آغاز كرد كه تا انتخابات ژوئن رياستجمهوري ايران زمان كمي باقي مانده بود.
تاخير دوم: مذاكرات عباس عراقچي با رابرت مالي و نمايندگان پنج قدرت هستهاي از آوريل 2021 آغاز و بيش از 80درصد موضوعات را ظرف سه ماه به نتيجه رساند كه مصادف شد با انتخاب آقاي رييسي به عنوان رييسجمهور جديد ايران در ژوئن 2021. ايران تصميم گرفت ادامه مذاكرات به بعد از شروع به كار دولت جديد موكول شود. مراسم تحليف آقاي رييسي به عنوان رييسجمهور جديد در آگوست 2021 انجام شد و لذا يك تاخير سه ماهه جديد در روند مذاكرات رخ داد. اگر مذاكرات در اين مرحله متوقف نميشد، احتمال نهايي شدن احياي برجام بسيار زياد بود.
تاخير سوم: رييسجمهور جديد، آقاي علي باقري كني را به عنوان مذاكرهكننده جديد هستهاي جايگزين عباس عراقچي كرد. دولت جديد ايران، مذاكرات هستهاي را با تاخير حدود سه ماه يعني در نوامبر 2021 آغاز كرد.
تاخير چهارم: مذاكرات هستهاي شش قدرت جهاني با تيم هستهاي دولت جديد ايران حدود 9 ماه طول كشيد تا اينكه در آگوست 2022 متني كه حداقل از سوي شش قدرت جهاني به عنوان متن نهايي تلقي ميشد، آماده امضا بود اما ايران آن را امضا نكرد و خواستار برخي تغييرات در آن شد. البته برخي در تهران به اين تصور دامن زدند كه بحران انرژي حاصل از جنگ روسيه عليه اوكراين و قطع نفت روسيه به اروپا، موجب بحران بيسابقه انرژي در اروپا و غرب و نياز شديد آنها به نفت و گاز ايران خواهد شد و لذا ايران خواهد توانست با چندماه تاخير در مذاكرات هستهاي، امتيازات بيشتري بگيرد. اين تاخير مصادف شد با بروز ناآراميهاي ايران بعد از مرگ مهسا اميني و ادعاي جهان غرب مبني بر كمك پهپادي و نظامي ايران به روسيه در جنگ عليه اوكراين. به هر حال اروپا زمستان 2023-2022 را درحالي بدون بحران انرژي پشت سر گذاشت كه به وابستگي خود به نفت و گاز روسيه خاتمه داد و نفت و گاز از امريكا و كشورهاي عربي مثل قطر را جايگزين كرد. اين تاخير يك اشتباه استراتژيك ايران بود، زيرا با احياي برجام در آگوست 2022، ايران ميتوانست به يكي از منابع كليدي تامين نفت و گاز اروپا و بلوك غرب تبديل شود ضمن اينكه با احياي برجام گشايشهاي مهم اقتصادي براي دولت آقاي رييسي هم به وجود ميآمد.
ب: نفوذ سرويسهاي خارجي در آژانس بينالمللي انرژي اتمي؛
از زمان آغاز مذاكرات هستهاي ايران با سه كشور اروپايي درسال 2003، اطلاعات گزارشهاي محرمانه هستهاي ايران به آژانس به رسانههاي خارجي درز ميكرده است.
از آن زمان به بعد خرابكاريهاي زيادي عليه برنامه هستهاي ايران رخ داده و دانشمندان هستهاي زيادي به قتل رسيدند كه ايران معتقد است درز اطلاعات محرمانه هستهاي توسط بازرسان آژانس به امريكا و انگليس، عامل اين خرابكاريها بوده است. اين بياعتمادي سابقهدار ايران به آژانس بينالمللي انرژي اتمي، در دوران آقاي رييسي ادامه يافت كه مانعي براي گسترش همكاريها و رفع ابهامات فني آژانس بوده است.
ج: فشار عليه دولت بايدن؛
تشديد فشارهاي داخلي و خارجي عليه دولت بايدن يكي از موانع ديگر احياي برجام بوده است. بعد از حدود سه سال از روي كار آمدن بايدن، نهايتا دولت او به جاي احياي برجام، به يك توافق موقت تن داد كه شامل تبادل زندانيان؛ آزاد كردن 6 ميليارد دلار از پولهاي بلوكهشده ايران در كرهجنوبي، همكاري بيشتر ايران با آژانس و مهار تقابلات منطقهاي و رفع موانع وجوه بلوكه شده ايران در عراق است.
د: جنگ روسيه عليه اوكراين؛
اروپا و امريكا مدعي همكاري نظامي ايران با روسيه در جنگ اوكراين شده كه اين امر به يكي ار موانع مهم تبديل شده است. يك مقام امريكايي ادعا كرد كه ايران به تامينكننده اول سلاح براي روسيه در جنگ اوكراين تبديل شده است. اروپا معتقد است كه جنگ روسيه عليه اوكراين يك تهديد موجوديتي براي آنهاست و لذا با احياي برجام و رفع تحريمهاي ايران موافقت نميكنند.
راه پيش رو:
علاوه بر مشكلات و موانع فوق، دو عامل مانع پيشرفت مذاكرات است:
عامل اول: دولت بايدن باوجوديكه مكررا برضرورت ديپلماسي با ايران تاكيد ميكند، درعين حال تصريح ميكند كه احياي برجام در دستور كار نيست و لذا سياست «نه برجام، نه بحران» را در پيش گرفته است و قصد دارد اين سياست را تا انتخابات سال آينده رياستجمهوري امريكا ادامه دهد.
عامل دوم: عدم وجود مذاكرات مستقيم بين ايران و امريكاست.
لذا شش محور زير ميتواند موجب گفتوگوهاي جامع بين ايران، قدرتهاي جهاني و هشت كشور حوزه خليجفارس باشد.
1- آغاز مذاكرات مستقيم ايران و امريكا با دستور كار احياي برجام براساس متن آگوست 2022.
2- در چهل سال گذشته توافقات امريكا و ايران همگي «تكموضوعي» بوده و نهايتا هم به شكست انجاميده است. حل پايدار موضوع هستهاي ايران بيارتباط با تفاهمات منطقهاي نيست. گفتوگوهاي ايران و ساير كشورهاي حاشيه خليجفارس در مورد موضوعات منطقه بهترين گزينه است. بهبود روابط ايران و عربستان زمينه مقدماتي براي تشكيل يك سيستم همكاري و امنيت جمعي درخليجفارس را به وجود آورده است كه دبير كل سازمان ملل ميتواند اين مهم را در قالب قطعنامه 598 و طرح صلح هرمز ايران آغاز كند.
3- با ايجاد سيستم همكاري و امنيت خليجفارس ميتوان
الف) اصول برجام را منطقهاي كرد و نگرانيها درمورد آينده برجام را از بين برد.
ب) خليجفارس عاري از سلاحهاي هستهاي و كشتارجمعي را شكل داد.
ج) علاوه برآن، هشت كشور حاشيه خليجفارس ميتوانند روي ترتيبات جديد درمورد «سلاحهاي متعارف» نيز توافق كنند.
4- در قالب سيستم جديد همكاري و امنيت جمعي در خليجفارس، ميتوان ترتيبات جديد براي ايجاد يك كنسرسيوم مشترك جهت «توليد سوخت و غنيسازي مشترك» در اين منطقه را شكل داد.
5- آغاز گفتوگوهاي كاري و فوري بين ايران و اروپا درمورد اختلافات راجع به اوكراين جهت رفع شبهات مداخله ايران در جنگ اوكراين.
6- اسراييل و ايران در يك وضعيت شبهجنگ بهسر ميبرند كه نيازمند يك ابتكار بينالمللي براي مهار اين وضعيت شبهجنگي است. چين و امريكا بهرغم اختلافات شديد دوجانبه، درمورد مهار وضعيت شبهجنگي بين اسراييل و ايران تفاهم دارند. امريكا با اسراييل روابط نزديك دارد و چين هم با ايران. لذا دو كشور ميتوانند در مهار وضعيت خطرناك شبهجنگي بين اسراييل و ايران، نقش مثبت ايفا كنند.