اسراييل به اندازه سه برابر تمام كشورهاي دنيا، توسط سازمان ملل محكوم شده است
گروه سياسي
در شرايطي كه هنوز بسياري از تحليلگران در بهت و حيرت چرايي و چگونگي وقوع عمليات توفانالاقصي قرار دارند، پسلرزههاي اين رخداد همچنان تحولات تازهاي ميآفريند. اسراييليها كه سالها با افسانه گنبد آهنين خوابهاي شيرين ديده و براي تعبير خوابهايشان راهي ساير سرزمينها شده و دست به ترور و آدمكشي ميزدند؛ اينبار در قلب سرزمينهاي اشغالي، گرفتار اراده آهنين جواناني شدهاند كه «يا مرگ يا آزادي» را طلب ميكنند. در اين ميان راهبردهاي
در پيش گرفته شده توسط ايران واجد اهميت بسياري است. در شرايطي كه دشمنان ايران و محور مقاومت به دنبال بهانهاي هستند تا خط ارتباط مستقيمي ميان ايران و رخدادهاي اسراييل براي فشار مستقيم به ايران برقرار سازند، تحليلگران معتقدند ايران بايد با هوشياري امكان بهانهگيري را از طرف مقابل بگيرد. محمود صادقي فعال سياسي اصلاحطلب يكي از همين تحليلگران است كه معتقد است، تدابير اتخاذ شده پس از اهميت توفانالاقصي به مراتب مهمتر از اصل عمليات است. صادقي با اشاره به اولويت قرار داشتن منافع و امنيت ملي ايران هر نوع اقدامي كه باعث خدشهدار شدن منافع ملي ايرانيان شود را ضد ملي و برخلاف عقل ارزيابي ميكند. صادقي در اين گفتوگو با واكاوي زير پوست تحولات كشور نقدهاي جدي به روايتهاي رسمي رسانهاي صداوسيما وارد ساخته و به جوانان خودجوش ايراني اشاره ميكند كه ساعاتي پس از عمليات حماس هشتگ توفانالاقصي را در فضاي مجازي ترند كردند. ظرفيتي كه اين فعال سياسي معتقد است از بطن ناخودآگاه جمعي ايرانيان
در راستاي دفاع از مظلوم برخاسته است. صادقي با تمركز بر راهبرد ارايه شده از سوي ايران درخصوص ضرورت برگزاري رفراندوم در فلسطين به اين نكته اشاره ميكند كه اين نسخهاي است كه براي مشكلات ايران هم از آن ميتوان بهره برد.
رخدادهاي اخير فلسطين را چطور ارزيابي ميكنيد. چه معناي خاصي ميتوان از عمليات توفانالاقصي برداشت كرد؟
پس از آغاز عمليات توفانالاقصي، مبارزان فلسطيني با محوريت گروه حماس عمليات غافلگيركنندهاي را عليه شهركنشينان و اشغالگران آغاز كردند كه بيسابقه است. اين عمليات هيمنه امنيتي و نظامي اسراييل را خدشهدار ساخت و دريچههاي تازهاي به سمت تحولات منطقهاي گشود. با اين حمله يكبار ديگر مشخص شد افسانههايي كه در تمام سالها و دهههاي گذشته درباره گنبد آهنين و نفوذ ناپذير بودن ارتش اسراييل عنوان ميشود تبليغ بوده است. از منظر حقوقي اما، مبارزه مردم فلسطين با اشغالگران، نوعي دفاع مشروع است كه در برابر تجاوز و نقض آشكار تجاوز به سرزمينهاي فلسطيني و قتل و غارت و تجاوز و در كل نقض قوانين بينالمللي برنامهريزي شده است. از زمان تشكيل شوراي حقوق بشر ملل متحد تا امروز نزديك به نيمي از قطعنامههاي اين شورا در محكوميت اسراييل صادر شده است. به عنوان مثال در سال 2020 اسراييل به اندازه سه برابر تمام كشورهاي دنيا، توسط سازمان ملل محكوم شده است. از سوي ديگر 5 عضو دايمي شوراي امنيت از زمان تشكيل سازمان ملل تا به امروز 300 بار از حق وتو استفاده كردهاند كه امريكا يكسوم اين تعداد را به خود اختصاص داده است، عجيب اينجاست 50درصد موارد استفاده از حق وتو توسط امريكا در حمايت از اسراييل بوده است. به هر حال با كشوري طرف هستيم كه مردمش تا اين اندازه خودشان را در برابر جامعه بينالمللي بيدفاع ميبينند، طبيعي است يك چنين مردمي و يك چنين كشوري براي دفاع از خودشان از هر فرصتي استفاده كنند. اگرچه ممكن است در جريان مخاصمه و جنگ، برخي رفتارهاي تند هم رخ دهد و اين رفتارها قابل نقد هم باشد. اما در مجموع اين عمليات يك واكنش دفاعي متقابل، برابر رژيمي است كه شر مطلق است و از زمان شكلگيري كانون درگيري، مناقشه و ناامني در منطقه بوده است.
سياست رسمي ايران درخصوص فلسطين را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
سياست رسمي نظام جمهوري اسلامي، شناسايي حق تعيين سرنوشت براي مردم فلسطين است. حدود 3 دهه است كه دولت جمهوري اسلامي اعلام كرده راهحل مشكلات فلسطين برگزاري رفراندومي با شركت همه ساكنان سرزمين فلسطين است. از طرف ديگر از نگاه حقوقي داخلي مبتني بر بند 16 اصل سوم قانون اساسي، سياست خارجي جمهوري اسلامي مبتني بر تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمايت بيدريغ از مستضعفان جهان است. به اين ترتيب دفاع دولت جمهوري اسلامي از مردم فلسطين هم دفاع از حقوق يك ملت در برابر يك رژيم متجاوز و در راستاي اصول اسلامي و قانون اساسي است.
نحوه كنشگري دولت ايران در مواجهه با رخداد اخير، معادله مهمي است. راهبرد ايران در حمايت از فلسطين چگونه بايد باشد تا منافع ملي كشور آسيب نبيند؟
در محافل داخلي كشور نگرانيهايي در اين خصوص ابراز ميشود كه اين حمايتها نبايد منافع ملي كشور را در معرض آسيب قرار دهد. ابهاماتي هم درباره گسترش دامنه درگيري به ساير كشورها ازجمله ايران شكل گرفته كه بايد درباره آن روشنگري شود. معتقدم لازمه جلوگيري از اين تجاوزگريهاي اسراييل، آگاهي ملت از واقعيتهاست. بايد سياست رسانهاي صادقانهاي در كشور شكل بگيرد و نگاه يكسويه در رسانهها جاي خود را به جريان سيال رسانهاي بدهد. از سوي ديگر بايد به گونهاي موضوعگيري شود كه ضمن دفاع اصولي از حقوق ملت فلسطين، بهانه به دست دشمنان ايران ندهد تا مسووليت حقوقي عليه ايران ايجاد كنند. مانند اشتباهاتي كه در ماجراي ارسال پهپاد به روسيه عليه ايران شكل گرفت. اسراييليها سالهاست كه در ايران و ساير نقاط جهان عمليات تروريستي انجام ميدهند، بدون اينكه رسما مسووليت اين اعمال را به عهده بگيرند. ممكن است در رسانهها گمانهزنيهايي درباره جنايات اسراييل شود اما مقامات اين رژيم هرگز مسووليتي به عهده نميگيرند. بنابراين مسوولان نظامي، ديپلماسي و مديران سطوح عالي نظام بايد مراقب اظهارات خود باشند تا بهانهاي دراختيار دشمنان قرار نگيرد.
موضوع حمايت از فلسطين از سالهاي ابتدايي انقلاب تا به امروز همواره براي ايرانيان واجد اهميت ويژهاي بوده است. اين روند اما در ادامه به دليل برخي عملكردهاي سياسي و برخوردهاي دوگانه حاكميت دچار فراز و فرودهايي شده است. چرا چنين تغييراتي شكل گرفته است؟
اينكه تفاوتهايي به نسبت سالهاي ابتدايي انقلاب ايجاد شده، غير قابل انكار است. سال 57 دوره هيجانات و شور انقلابي بود و تمام جريانات سياسي اعم از چپ و راست، مذهبي و... در حمايت از مردم مظلوم فلسطين يكصدا بودند. بخشي از اين اقبال ريشه در رفتارهاي رژيم قبل داشت كه همراهي و همكاريهاي گستردهاي با صهيونيستها تعريف كرده بود. اين روند در دهه نخست انقلاب بسيار پررنگ بود. امروز هم روند حمايت از مردم فلسطين قابل توجه است. البته نگرشسنجي دقيقي درباره ديدگاه مردم ايران در اين خصوص وجود ندارد. خاطرم هست يك نظرسنجي در ابتداي دهه 80 انجام شده بود كه براساس آن اعلام شد بيش از 65درصد مردم ايران، موافق حمايت از مردم فلسطين هستند. اما از نظرسنجيهاي جديد اطلاع ندارم. صحبت مردم اين نيست كه نبايد از مردم فلسطين دفاع كرد؛ اساسا دفاع از مظلوم در ناخودآگاه جمعي ايرانيان ريشه دوانده است. اما در عين حال مردم از پارهاي از سياستهاي حاكميت انتقاداتي دارند.
اين نقدها به چه مواردي ايراد شده؟ مردم نسبت به اعمال چه سياستهايي احساس تبعيض ميكنند؟
راهحل جمهوري اسلامي براي حل مشكلات سرزمينهاي اشغالي، برگزاري رفراندوم با شركت همه ساكنان فلسطين اعم از مسلمانان، يهوديان و... است. اما وقتي نوبت به مردم ايران ميرسد، رفتار متفاوتي در پيش گرفته ميشود! يا در زمينه هزينههاي مادي و كمكهاي مالي، مردم طي همه دههها در صحنه حضور داشته و از ملت مظلوم فلسطين حمايت مادي و معنوي كردهاند، اما درخصوص اولويتها و كمكهايي كه از بودجه عمومي كشور ميشود، پرسشهايي در اذهان عمومي شكل گرفته است. در بحث پيوستن به FATF هم اين تلقي (شايد اشتباه) شكل گرفته كه ايران به خاطر عدم رديابي كمكهايش به لبنان و فلسطين فرآيند پيوست به اين سند مهم بينالمللي را دنبال نكرده و تبعا هزينههاي آن را هم متحمل شده. بهطور كلي مردم معتقدند بايد موازنهاي شكل بگيرد تا در وهله نخست منافع و امنيت ملي كشور در اولويت قرار گرفته و سپس كمكهاي معقول به فلسطين و لبنان برنامهريزي شود. مشكلاتي كه در حوزه سياست داخلي وجود دارد، باعث شده مردم به راهبردهاي حوزه سياستهاي خارجي نظام هم با ابهام نگاه كنند. انحصارگرايي در اقتصاد و سياست كشور كه با عنوان خالصسازي از آن ياد ميشود، باعث شده بسياري از نيروهاي متخصص، شايسته و كارآمد از دايره فعاليت خارج شوند. روندي كه باعث فقدان تدبير شده و بيعدالتي را در شؤون مختلف شكل داده است. همين روند است كه نرخ برابري ريال را در برابر دلار به شدت كاهش داده است. مردم اين واقعيتها را ميبينند و نسبت به آينده نگران ميشوند. اما مردم درخصوص اصل سياست حمايت از مردم مظلوم فلسطين هيچ مشكلي نداشته و همواره بر ضرورت آن پافشاري كردهاند.
يكي ديگر از ابهامها كه اخيرا در فضاي عمومي كشور هم مطرح شده، برخوردهاي دوگانه درخصوص مسلمانان است. مثلا درخصوص مسلمانان اويغور به دليل نزديكي برخي جريانات سياسي ايراني به چين به گونهاي متفاوت برخورد ميشود، اين برخوردها آيا در شكلگيري ذهنيت مردم ايران اثر داشتهاند؟
درست است، اين مورد هم يكي از نكاتي است كه ناظران و مردم را وادار به پرسش ميكند. البته بايد توجه داشت، وضعيت فلسطين با بسياري از موارد مشابه، متفاوت است و آن هم اينكه اساسا رژيم اسراييل در منطقه براساس غصب يك سرزمين شكل گرفته است. در موارد ديگر (مانند اويغورها) مسلمانان بخشي از يك كشور هستند كه مورد ظلم قرار گرفتهاند. البته اين موضوع نبايد باعث برخوردهاي دوگانه شود. اگر تجاوز بد است، تجاوز روسيه به اوكراين هم بد است. اگر دفاع از مسلمانان مظلوم هنجار است بايد از مسلمانان اويغور هم دفاع كرد. اما شما ميبينيد كه ابراهيم رييسي در نطق سازمان ملل متحد رفتارهاي دوگانهاي در پيش ميگيرد. زماني كه صدام به ايران تجاوز كرده بود، كشورهاي مختلف هر دو طرف (ايران و عراق) را دعوت به خويشتنداري ميكردند؛ در آن زمان ايران از اين رفتار رنج زيادي ميبرد، چراكه مورد تجاوز قرار گرفته بود. به همين شكل امروز هم كه رييسجمهور در سازمان ملل متحد خواستار خويشتنداري دوطرف (روسيه و اوكراين) ميشود، نوعي برخورد دوگانه است. درخصوص مسلمانان اويغور، ادعاهاي دولت چين بدون اينكه تحليل و بررسي شود و به صورت ميداني در صدا و سيما منعكس شود، مورد قبول قرار ميگيرد. در واقع به دليل مناسبات سياسي و ارتباطي خاصي كه ايران با چين دارد، چشم بر نسلكشيها و جناياتي كه در اويغور ميشود، ميبندد. چين ادعا ميكند، مسلمانان اويغور جداييطلب و بنيادگرا و تروريست هستند و ايران هم دربست قبول ميكند. اما نهايتا بايد توجه دذاشت مورد فلسطين به دليل غصب سرزمينشان يك مورد منحصر به فرد است.
با عبور از مسائل ريشهاي نميتوان انكار كرد كه رخدادهاي برآمده از عمليات توفانالاقصي پيامدهايي دارد، برخي از نزول قريبالوقوع اسراييل صحبت ميكنند، گروهي ديگر احتمال دستيابي به صلح- ذيل دو كشور- را محتمل ميدانند و جماعتي هم پروژه ابراهيم را پايان يافته تلقي ميكنند. شما پيامدهاي اين عمليات را چه ميدانيد؟
در كوتاه و ميانمدت بدون ترديد اقداماتي كه
در راستاي عاديسازي روابط اسراييل با اعراب برنامهريزي شده، تحتالشعاع قرار ميگيرند. ضمن اينكه عمليات اخير حماس نشان داد، راهبردهاي غرب براي حل مشكل فلسطين، مبتني بر اصول استوار و منطقي نبوده، بنابراين با تكانهاي دچار فروپاشي ميشود.
چرا راهبردهاي غرب از نظر شما معقول نبوده است؟
وقتي ظالم و مظلوم دعوت به صلح شوند، بدون اينكه ريشههاي ظلم بررسي شده و حق مظلوم استيفا شود، طبيعي است كه ابتكار عملهاي صلح با هر رويدادي متزلزل ميشود. اين اتفاق درخصوص پروژه صلح فلسطين هم رخ داده است، كشورهايي مانند عربستان، امارات و... كه صحبت از عاديسازي روابط با اسراييل داشتند، پس از عمليات اخير بيانيه دادند و عملكرد اسراييل را محكوم كرده و از اشغال فلسطين صحبت كردند. اين دستاورد كمي نيست. موضوعي كه نشان داد دولتها حتي اگر بخواهند به دليل فشار ملتها نميتوانند از صلح يكطرفه سخن بگويند.
يكي از ويژگيهاي عمليات اخير حماس حضور نسلهاي جوانتر فلسطيني در عمليات است. نسلي كه با عنوان نسل z از آنها ياد ميشود و در ساير كشورهاي خاورميانه هم منشا تحولات بسياري بودهاند. حضور جوانان فلسطيني را در عمليات توفانالاقصي چطور ميبينيد؟
همينطور است. نسل z فلسطينيها نقش مهمي در عمليات توفانالاقصي ايفا كردند اما من از منظر داخلي ايران ميخواهم بگويم كه دولت جمهوري اسلامي ايران در عصري كه عصر انفجار اطلاعات است به جاي محدودسازي مسيرهاي ارتباطي بهتر است با مردم صادقانه گفتوگو كند و حق دسترسي به اطلاعات را براي ايرانيان به رسميت بشناسد. تا در اثر استاندارد دوگانه مردم دچار تحليلهاي اشتباه نشوند. جوانان ايراني به دليل عملكرد رسانههاي داخلي، ديدگاه ارايه شده از سوي صداوسيما و ساير رسانههاي رسمي را دنبال نميكنند. اما همين نسل در عرصه فضاي مجازي هشتگ توفانالاقصي را ترند ميكند و از حق مظلوم در برابر ظالم دفاع ميكند. موضوع مهم بعدي، رعايت توازن بين سياستها و ترجيح منافع و امنيت ملي بر هر گزاره ديگري است. البته مسلمانان طبق آموزههاي ديني نسبت به سرنوشت مسلمانان ديگر مسوول هستند، اما اين به اين معنا نيست كه در عرصه سياست و اقتصاد و فرهنگ و... دچار نارساييهاي فراواني باشيم بعد در عرصههاي بينالمللي در صف نخست دفاع از مظلوم بايستيم. اين رويكرد متعادل بايد در عرصه سياستگذاريهاي كشور مورد توجه قرار گيرد تا يكپارچگي و همراهي دولت و ملت تقويت شود.