سيمين سليماني
رويداد بينالمللي گلوبال موزيك اواردز(Global Music Awards) برندگان خود را در سال ۲۰۲۳ در حالي معرفي كرده كه براساس اعلام پايگاه اطلاعرساني اين مسابقه، دو مدال طلا در بخش بهترين نوازندگي و بهترين آلبوم موسيقي فولك معاصر به مجموعه «تار و تاريخ» رسيده است. «تار و تاريخ» يك پروژه موسيقايي است كه علاوه بر معرفي هنرمندان جوان يا بهرهگيري از هنرمندان پيشكسوت منطقه به معرفي و حمايت از آثار و بناهاي تاريخي تمركز دارد. در اين پروژه ميديا فرجنژاد كه مديريت آن را عهدهدار است، به توليد آثار موسيقايي در بناهاي تاريخي ايران ميپردازد. در پروژه «تار و تاريخ» قبل از هر چيز بناهاي تاريخي و كهن انتخاب ميشوند و براساس حس و حال آن بنا و جغرافياي آن خطه، يك اثر موسيقايي ساخته ميشود. فرجنژاد براي اجراي قطعات هر بنا از نوازندگان و خوانندگان همان منطقه بهره گرفته است. به بهانه دو مدال طلاي پروژه تار و تاريخ در رويداد بينالمللي Global Music Awards با ميديا فرجنژاد گفتوگو كرديم.
در ابتدا از پروژه «تار و تاريخ» و جايزهاي كه به آن تعلق گرفته، بگوييد.
دو سال است كه پروژهاي را با عنوان «تار و تاريخ» آغاز كردهام؛ در اين پروژه ما قطعات ساختهشده براساس حال و هواي بناهاي تاريخي را در همان بناها ثبت و ضبط ميكنيم؛ در نهايت تصاوير بنا و قطعه موسيقي ساختهشده كنار هم منتشر ميشوند. تاكنون به هفده استان سفر كردهايم و اين پروژه به بيش از 80 شهر رفته است. توانستهايم براي آثار باستاني و ميراث فرهنگي ملموس خود شناسنامه تصويري داشته باشيم و از اين طريق بناهاي بسياري را معرفي كنيم. بعضي بناها مثل حافظيه، سعديه، باغهاي عطار و خيام شناختهشده هستند ولي ما حتي سراغ بناهايي رفتيم كه ناشناخته و حتي از حمايت سازمان ميراث فرهنگي هم به دور بودند و متاسفانه در آستانه تخريب هستند. براي انجام اين پروژه از هنرمندان هر منطقه و صداهاي جديد و استعدادهاي نو در كنار خوانندگان مشهور بهره برديم. با اين مختصات و با آهنگسازي من، آثاري را خلق كرديم و در نهايت اين آثار ثبت و ضبط شده و به صورت آلبوم به انتشار رسيدند. در مجموع 150 اثر ضبطشده تبديل به 15 آلبوم شدند. اخيرا يكي از اين آثار به نام پروژه «تار و تاريخ» توسط هيات ژوري ناشر محترم «نغمهسازان دلنشين» به عنوان مجموعه برگزيده انتخاب و به شكل آلبوم براي جايزه گلوبال موزيك اواردز ارسال شد كه يكي از معتبرترين جوايز بينالمللي موسيقي در سطح دنياست. آلبوم برگزيده «تار و تاريخ» امسال مورد توجه اين رويداد قرار گرفت و در دو رشته كاملا متفاوت به موفقيت دست يافت و به عنوان بهترين آلبوم فولك معاصر جهان انتخاب شد؛ همچنين من به عنوان بهترين نوازنده در اين رقابت برگزيده شدم و اين آلبوم دو مدال طلا را به اين صورت از آن خود كرد.
ايده شكلگيري پروژه از كجا آمد؟ مشابه اين كار توسط هنرمندان ديگر هم انجام ميشود يا ميشده، درست است؟
بله. من و آقاي قمصري دو يا سه ماه در آغاز پروژه باهم تفاوت زماني داشتيم و تقريبا ميتوان گفت باهم آغاز كرديم، اما پيشتر از ما اين ايده را آقاي سيفالله شكري كه از محققان موسيقي و نوازندگان بسيار خوب ايران هستند، براي اولينبار پروژهاي را به نام «صداي تاريخ» شروع كرد البته اين ايده در جهان نمونههاي بسياري دارد اما در ايران آقاي شُكري اين ايده را براي اولينبار اجرا كرد ولي به خاطر دلايل شخصي كه ايشان داشت، ادامهدار نبود و در نهايت اين كار به صورت كامل انجام نشد ولي ايشان هم بسياري از لوكيشنهاي مهم را رفت؛ البته اشاره كنم كه پروژه صداي تاريخ از حمايت يونسكو و ميراث فرهنگي هم برخوردار بود و توانست كارهاي بسياري را انجام دهد. كليت ايده من مشابه ايده آقاي شكري بود و ميدانم تقريبا همزمان با من عليجان (قمصري) هم كاري را در بناهاي تاريخي انجام ميدهد اما من پارامترهاي ديگري را به ايده افزوده بودم، از جمله تاكيدم بر توليد آثار باكلام و معرفي صداهاي جديد متعلق به خوانندگان جوان كشور بوده است و صرفا تكنوازي شخصي من نيست. برايم مهم بود كه عرصهاي وجود داشته باشد كه خوانندگان و نوازندگان گمنامِ ما در شهرهاي مختلف حضور داشته باشند و بتوانند هنر خودشان را ارايه دهند.
با توجه به دغدغه شما براي معرفي صداهاي جديد، چند خواننده جديد در اين پروژه همكاري كردند؟
نزديك به 40 خواننده در اين پروژه مطرح شدند و كساني بودند كه براي اولينبارها صدايشان شنيده ميشد و حتي ما با كساني كار كرديم كه سابقه ضبط حرفهاي نداشتند و اين به نظرم اتفاق خيلي بزرگي براي شخص خودم بود.
درحالي كه نهادهاي عريض و طويل براي استعداديابي هزينههاي هنگفت ميكنند، شما -آنطور كه ميفرماييد- بدون هيچ حمايتي قدم در اين راه گذاشتيد. گويا اين آلبوم فقط در فروشگاههاي مجازي عرضه شده، درست است؟
اين آلبوم به صورت جهاني قابل خريد است و دوستان و علاقهمندان به پروژه «تار و تاريخ» ميتوانند بروند و تكتك آثار را به صورت قانوني تهيه كنند يا بشنوند. تمامي قطعات آن در درگاهها و فروشگاههاي مجازي قابل دسترس است. از ابتدا هم بناي ما، هم من و هم ناشر محترم بر اين بوده كه اين پروژه به صورت جهاني انتشار پيدا كند و دليلش هم اين است كه برايمان حائز اهميت بود كه صداي خوانندگان زن حذف نشود. خوانندگاني كه در كشورمان موسيقي دستگاهي ايران را در بهترين شكل و فرم خودش اجرا ميكنند. همين خوانندگان زن در مهمترين فستيوالهاي موسيقي جهان خوش درخشيدهاند و براي كشور يك افتخار هستند. براي من به عنوان آهنگسازي كه نزديك به بيست سال است فعاليت ميكنم اصلا پذيرفته نيست كه از استعدادهايي كه در همين سرزمين رشد كرده و از همين آب و نان خوردهاند و در همين كشور زندگي كردهاند استفاده نكنم و صداي آنها را حذف كنم.
و هر چند وقت قطعات را به صورت آلبوم منتشر ميكنيد؟
ما هر سه ماه يك بار يكي از مجموعهها را جمع ميكنيم. هر ده تِرك را تبديل به يك آلبوم كرده و به صورت مجازي دراختيار مخاطبان قرار خواهيم داد.
خوانندگان آلبومي كه از آن تقدير شد، چه كساني بودند؟
در اين آلبوم هفت يا هشت خواننده همكاري كردند و هر تِرك را يك خواننده خوانده است. ميلاد هيبدي، رادمهر عليپور، بصير احمدي خواننده محلي تربتجام، كرامت قنبري از بهترين شِروهخوانان جنوب كشور، بهنام محمودي خواننده كردزبان، رها يوسفي، صبا مرتضينژاد، مجيد عصري خواننده آذريزبان كه قطعه حيدربابا را هم اجرا كردند. در اين پروژه و همين آلبوم علاوهبر زبان فارسي با احترام به اقوام مختلف ايران، از زبانهاي كردي و تركي و گويشهاي ديگر هم استفاده شده است.
با توجه به اينكه به 17 استان سفر كرديد، طبعا اجراي پروژه در هر منطقه مشكلات خودش را داشت. چه خوب كه دشواريها مانع از ادامه كار نشد.
همانطور كه گفتم اين پروژه يك پروژه مستقل است و من براي انجام آن نه از جايي كمك گرفتم و نه علاقهاي داشتم كه از جايي كمك بگيرم. ترجيح دادم كه اين پروژه با عشق و همراهي تيم اجرايي، روي پاي خود بايستد. از اين جهت اجازه گرفتن براي حضور و اجرا در لوكيشنها سخت است. با سنگاندازيهاي بسيار زيادي مواجه شديم اما آنچه من تلاش كردم در اين بازه زماني انجام دهم، اين بوده كه بيتفاوت به هر چيزي باشم به دور از هياهو؛ چون هدف ما از ابتدا مشخص بوده و ميخواستيم كه ميان ميراث ملموس كه بناهاي تاريخي هستند با ميراث ناملموس كه موسيقي هر خطه است، ارتباط ايجاد كنيم و در اين مسير تا آنجا كه ممكن است براي جوانان و استعدادهاي نو فرصت برابر ايجاد كنيم. مقابل تمام سختيها براي اجراي اين پروژه ايستادهايم و تكتك بچهها اينها را ميدانند كه بارها بوده كه ناهماهنگي اتفاق افتاده و مجوز حضور به ما ندادند و حتي از ما خواستهاند كه اصلا به آن لوكيشن نرويم ولي ما روي ايده خود پافشاري كرديم. در عين حال اين را هم بگويم كه در بدنه ميراث فرهنگي بسيارند كساني كه با عشق و علاقه و دغدغه تنها به حفظ اين بناها فكر ميكنند و با كمترين امكانات و كمترين حقوق از جان مايه ميگذارند. در بسياري از استانها همين عزيزان راه را برايمان هموار كردند چون ميديدند ما بيهيچ چشمداشت و ادعايي براي حفظ ميراثمان تلاش ميكنيم. حتما در مجالي من نام تكتك اين كارمندان و كاركنان و مديران را هم ميگويم تا تفاوت بين اين عزيزان و ديگران پوشيده نماند.
جايي بوده كه نتوانيد برنامه خود را اجرا كنيد؟
از جاهايي كه ميخواستيم برويم و متاسفانه امكانش مهيا نشد، آرامگاه فردوسي و مزار استاد شجريان بود. دوستاني كه آنجا مسوول بودند، توقع داشتند كه اشعار را برايشان بفرستم كه چك كنند و من اين را دونِ شأنِ پروژه ميدانستم كه چنين كاري بكنم و بسيار متاثر و متاسف شدم براي آنچه در استان خراسان اتفاق ميافتد. مسوولان، اگر نگاه درستي داشته باشند نه تنها بايد از اين جريان خوشحال باشند بلكه اين سفارشها را بايد ميراث فرهنگي به من و امثال من بدهد كه بياييم و به گردشگري و حفظ بناهايمان كمك كنيم. بايد فضايي مهيا شود كه هنرمندان براي توجه به اين فضاها و بناهايي كه از آنها مراقبت نميشود، گام بردارند. ولي متاسفانه، نه تنها تقديري صورت نميگيرد بلكه حتي گاهي برخوردهاي قهري و غيرمنطقي با پروژه ميشود ولي مهم اين است كه من متوقف نشدم، پروژه را در خراسان و در لوكيشنهاي ديگري ضبط كردم. سختگيريهاي بسياري در مناطق مختلف روي داد و ما فشار خيلي زيادي را تحمل ميكنيم گاهي درست پيش از اجرا مجوز را ملغي ميكنند و گاهي براي پاسخ دادن به يك نامه هفتهها زمان از تيم ما ميگيرند و...
با وجود تمام اينها اين پروژه خودش را در جهان نشان داد، اين موضوع شايد بيش از پيش به شما و تيمتان كمك كند.
دو مورد بسيار خوشحالم كرد؛ اول اينكه مرجعي غير از آنچه در كشور ما وجود دارد كه صرفا مرجع فني است و يك ژوري كاملا حرفهاي محسوب ميشود آلبومي را كه براساس موسيقي دستگاهي ايراني و براساس موسيقي اقوام ايران توليد شده را به عنوان آلبوم برگزيده انتخاب كرد و همچنين من را به عنوان بهترين نوازنده برگزيده كه واقعا باعث افتخار من است. اين مساله از اين جهت براي من ارزشمند است كه بار ديگر نشان داديم كه ظرفيتهاي موسيقي ايران خيلي بيشتر از آن چيزي است كه متاسفانه در حال حاضر به آن بها داده ميشود. آن چيزي كه ما به عنوان موسيقي در كشور خود ميشنويم و حتي خيلي وقتها چيزي كه از درگاه صدا و سيما پخش ميشود به عقيده من مبتذل است. مبتذل نه به آن معنايي كه مسوولان كشور ميگويند، ابتذال به عقيده من يعني آن اثر موسيقايي هيچ ريشه فرهنگي و ايراني ندارد حتي من صرفا سفارشي بودن يك اثر را هم مبتذل ميدانم. هنرمند بايد براي خلق اثرش آزاد باشد نه اينكه فقط براي پول كار كند. با تاييد هيات ژوري اين جايزه متوجه شدم مسير را در اين مدت همانطور كه ايمان داشتم، بيراه نرفتم و درست طي كردهام. مطلب دوم كه براي من حائز اهميت بود اينكه توانستم نگاه كشورهاي ديگر و همكاران خودم را در كل دنيا بيش از پيش به بخش تاريخ ايران جلب كنم. همين دو كار براي من بسيار ارزشمند است و هيچ قصد ندارم چيزي را به مسوولان ثابت كنم چون اين موضوع، هدفم نيست كه اگر ميخواستم به اين چيزها فكر كنم اصلا چنين پروژهاي را آغاز نميكردم. عميقا ميگويم كه من اين كار را براي مردم كشورم انجام دادم و خواهم داد. اين پروژه يك گنجينه موسيقايي است كه تنها بنده به عنوان آهنگساز آن را خلق نكردهام بلكه اين مخلوق تكتك هنرمنداني است كه گاه پيشكسوتان و هنرمندان آن خطه هستند و گاه استعدادهاي جوان كه تعداد آنها ۶۰ الي ۷۰ نفر بوده است و از كل كشور جمع شدند و اين گنجينه را خلق كردند كه من افتخار ثبت و ضبط كردن آن را برعهده داشتم. اين نگرش من است و من سعي كردم كاري كه از عهدهام برميآيد و آن موسيقي است، براي مردم و فرهنگ كشورم انجام دهم و اثري را از خود و همكارانم به جاي بگذارم كه مردم بتوانند به آن رجوع كنند و از آن لذت ببرند.
برنامههاي آتي پروژه «تار و تاريخ» كدامند؟ آيا اين پروژه به خارج از مرزهاي ايران هم خواهد رفت؟
من هر آنچه بايد را در كشور خودم انجام خواهم داد. دغدغه اوليه من بدون ترديد فرهنگ و تاريخ ايران است. همانطور كه يكسال پيش هم با مخاطبان خودم در ميان گذاشتم وقتي كارها و پروژههاي مختلفي را در شهرهاي ايران اجرا كردم، بنا دارم در كشورهاي ديگر هم آن را اجرا كنم. طبيعتا دنبال اين خواهم بود كه زبان مشتركي ميان موسيقي خودم و موسيقي كشورهاي همسايه بسازم و از همين الان رايزنيهايش با نوازندهها و خوانندههاي كشورهاي ديگر انجام ميشود. براي اينكه اين اتفاق در وقت مناسبش بيفتد و اين پروژه در آن كشورها و بناهايي كه كم هم نيستند اجرا شود، تلاش خواهم كرد.
البته كه زبان هنر مرز نميشناسد و پروژه شما طبعا در گام بعدي به دنبال همين است.
دقيقا همينطور است. بگذاريد اينجا خاطرهاي بگويم. قرار بود كه من به قلعه بابك خرمدين بروم؛ قبل از اينكه به آنجا بروم، بعضي از دوستان با من تماس گرفتند و گفتند اگر شما به آنجا رفتيد حتما در نظر داشته باشيد كه به دليل حساسيتهايي كه وجود دارد، آذري نخوانيد. دوستان ديگري هم با من تماس گرفتند و گفتند كه ما نگران هستيم، چراكه اگر شما در آنجا آذري نخوانيد و فارسي بخوانيد ممكن است اتفاق خوبي نيفتد و آنچه من كردم اين بود كه در آنجا يك كار تركي، فارسي اجرا كردم كه به زودي هم منتشر خواهد شد. از اين اتفاق بسيار خوشحالم، چراكه بهشدت اعتقاد دارم كه هنر هيچ مرزي نميشناسد، هيچ زباني نميشناسد و هيچ كس اجازه ندارد براي هنر و براي هنرمند تعيين تكليف كند. هيچگاه نبايد فراموش كنيم كه هنر از مرزهاي سياسي و جغرافيايي فراتر است و ما دقيقا به دنبال همين نقطه هستيم كه متاسفانه سياست اجازه نميدهد كه مردم با هم برادرانه و فارغ از اين مرزها رفتار كنند، درحالي كه ما اين برادري را در دنياي هنر بارها و بارها ديدهايم و به آن رسيدهايم، همچنان شاهد سنگاندازي سياست و برخي سياسيون هستيم با اين وجود باور دارم آن كسي كه ميتواند سفير صلح باشد قطعا كسي است كه با زبان هنر سخن ميگويد؛ چون زبان هنر تنها زبان در جهان است كه نياز به يك مترجم در كنار خود ندارد و غير از زيبايي هم به چيز ديگري فكر نميكند.
دغدغه اوليه من بدون ترديد فرهنگ و تاريخ ايران است... . وقتي كارها و پروژههاي مختلفي را در شهرهاي ايران اجرا كردم، بنا دارم در كشورهاي ديگر هم آن را اجرا كنم. طبيعتا دنبال اين خواهم بود كه زبان مشتركي ميان موسيقي خودم و موسيقي كشورهاي همسايه بسازم و رايزنيهايش از همين الان با نوازندهها و خوانندههاي كشورهاي ديگر انجام ميشود.
از جاهايي كه ميخواستيم برويم و متاسفانه امكانش مهيا نشد، آرامگاه فردوسي و مزار استاد شجريان بود. دوستاني كه آنجا مسوول بودند، توقع داشتند كه اشعار را برايشان بفرستم كه چك كنند و من اين را دونِ شأنِ پروژه ميدانستم كه چنين كاري بكنم و بسيار متاثر و متاسف شدم براي آنچه در استان خراسان اتفاق ميافتد.